رقابت استراتژیک و ایدئولوژیک ایران و عربستان
و جنجال بر سر خرید تانكهاي آلمانی
روزبه پارساپور
ماهنامه خلیج فارس و امنیت
هفته نامه اشپيگل نوشته است كه شوراي امنيت فدرال آلمان در هفته گذشته به طور اصولي با صدور تانكهاي "لئوپارد " به عربستان موافقت كرده است و به اين ترتيب خط مشي فعلي دولت مبني بر عدم ارسال تجهيزات سنگين جنگي به آنجا را تغيير داده است. افشاي اقدام برلين در امضاي قراردادي ميلياردي با رياض در قبال دادن تانكهاي پيشرفته جنجال زيادي در محافل سياسي آلمان برانگيخته است.
به گزارش فارس، هفته نامه اشپيگل نوشته است كه شوراي امنيت فدرال آلمان در هفته گذشته به طور اصولي با صدور تانكهاي "لئوپارد " به عربستان موافقت كرده است و به اين ترتيب خط مشي فعلي دولت مبني بر عدم ارسال تجهيزات سنگين جنگي به آنجا را تغيير داده است.
كشور سلطنتي نفت خيز عربستان سعودي با حكومت قرون وسطايياش كه مزدورانش را در بهار عربی براي سركوب مخالفان رژيم پادشاهي بحرين به آن كشور فرستاده است و جمهوري فدرال آلمان به عنوان سومين صادر كنندة تسليحات در جهان (يازده درصد از بازار تسليحاتي جهان) با يكديگر دست دوستي دادهاند.
به گزارش اشپيگل خاندان فاسد سلطنتي سعودي كه رژيم خود را با اجراي قوانين بنيادگرايانه با تظاهر به مذهب و با دلارهاي نفتي حفظ ميكند، به خريد بيش از 200 دستگاه تانك لئوپارد از نوع 2A7+ابراز تمايل كرده است. صنايع تجهيزاتي آلمان به انعقاد يك قرارداد چند ميلياردي اميد بسته است، زيرا گارد سلطنتي سعودي ميخواهد تانكهاي تازهساز بخرد و نه مستعمل. در چند دهه قبل تقاضاي خريد لئوپارد هميشه با دادن اين پاسخ رد ميشد كه تانكهاي لئوپارد خطري براي امنيت اسرائيل محسوب ميشوند.
به نظر ميرسد كه اكنون كشتار شهروندان تحت سلطة شاه رياض و ساير كشورهاي همساية عربستان سعودي براي برلين از اولويت بيشتري برخوردار است. روز دوشنبه برلين با بلند شدن صداي اعتراض شديد در رسانهها و نزد جناحهاي مخالف، مهر سكوت بر لب زد.
"اشتفن زايبرت " سخنگوي دولت و "آندره آس پشكه " سخنگوي وزارت خارجه به سري بودن تصميمات اتخاذ شده در شوراي امنيت فدرال اشاره كردند. احزاب ائتلافي نيز به همين منوال عمل كردند. "هرمان گروهه " دبير كل حزب دموكراتيك مسيحي كه به خاطر تحريكات تند و تيز به بهانه پيگرد مسيحيان در كشورهاي مسلمان شهرت پيدا كرده و "فيليپ روسلر " رئيس حزب دموكراتيك آزاد (كه گفته است : «از هم اكنون تحويل شروع مي شود») به سؤالي كه در اين زمينه از آنها به عمل آمد، جوابي ندادند. نزد جناح مخالف دولت نيز رياكاري و ميز برآشفتگي حكمفرما بود.
احزاب سوسيال دموكرات و سبز كه در زمان حكومت مشتركشان ميزان صادرات تجهيزاتي آلمان را به دو برابر افزايش داده بودند، خود را در صدر منتقدان قرار دادند.
"آندره آ ناهلس " دبير كل حزب سوسيال دموكرات به يك باره يادش افتاد كه تحويل تانك به عربستان سعودي ارتباطي با يك سياست خارجي متكي بر ارزشها ندارد. او گفت: اين كشور به يك «بشكة باروت» ميماند و به چنين كشوري نبايد كبريت تحويل داد.
"كلاوديا روت " رئيس سبزها كه در حال حاضر نماينده جنگ طلبترين حزب آلمان است، تحويل اين تانكهاي سنگين جنگي به عربستان سعودي را «غير قانوني» ميداند و معتقد است كه اين معامله سياست صادرات تجهيزاتي آلمان را نقض ميكند.
"كلاوس ارنست " رئيس حزب چپ گفت كه عربستان سعودي يكي از سردمداران نقض حقوق بشر در منطقه است:«اين نيروهاي عربستان سعودي بودند كه قيام در بحرين را با خشونت و سبعيت تمام سركوب كردند». و حالا «مرگ آورترين تانكها براي شرورترين ظالمان» در نظر گرفته شده است.
"سويم داگدلن " سخنگوي روابط بين المللي فراكسيون حزب چپ در مجلس فدرال گفت: «نمونة عربستان سعودي آشكار ميكند كه حزب چپ بايد خواهان منع كامل صادرات تسليحاتي، كمكهاي نظامي و انتظامي باشد».
در اوايل ماه آوريل فاش شده بود كه پليس فدرال آلمان در عربستان سعودي تأسيسات حفاظت مرزي ساخت مجتمع صنعتي EADS را به راه انداخته است – البته بدون تصويب از جانب پارلمان.
تحلیل
روابط ایران و عربستان پس از آغاز بیداری اسلامی و بهار عربی به بحران فراگیر نزدیک شده است. جدای جنبههای تاریخی رقابت بین ایران و عربستان، در سالهای اخیر، رقابت آشکاری بین این دو کشور در بسط نفوذ خود در کشورهای منطقه و به خصوص جوامع اسلامی، شکل گرفته است. با انتشار اسناد چند ماه گذشته از طریق ویکی لیکس، برخی از روابط نهان بین دو کشور از پرده برون افتاد. آل سعود در عربستان، با نگاهی خصمانه به تهران مینگریستند و خواستار اعمال دخالت نظامی کشورهای عضو ناتو در مقابل تهران بودند. در گذشته نیز تحرکاتی مانند کشتار حجاج در سال 66 شمسی، نشانه ای از عدم انعطاف حاکمان عرب در مقابل موج جدید اسلامگرایی در ایران بوده است. مسئله ای که در زمان خود باعث بروز بالاترین تشنجات در روابط ایران و عربستان شد. ولی در روزهای اخیر نیز تعاملات تهران و ریاض، مواضع چندان دوستانه ای را به خود نمیبیند. تهدید به آزمودن قدرت نظامی عربستان، تحرکات نظامی در ایران که به گفته رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، قابلیت مانور نظامی در ایران را به حداکثر خود رسانده و صدور بیانیههای دو جانبه از سوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامیو شورای همکاری خلیج فارس، مناسبات این دو کشور را به مرزهای تنشهایی فراتر از اظهارات دیپلماتیک رسانده است. سردار وحیدی نیز به صراحت به تهدیدات عربستان بر علیه ایران پاسخ داد و اعلام نمود: آلسعود در حدي نيست كه ايران را تهديد كند، لذا بايد گفت كه آلسعود هرگز جسارت تهديد نظامي نسبت به ايران را پيدا نخواهد كرد.
در این میان، طرفین، همدیگر را به دخالت در امور کشورهای دیگر منطقه از جمله کویت، بحرین و عراق متهم میکنند. ایران، عربستان و امارات متحده عربی را به خاطر حضور در بحرین محکوم میکند و عربستان نیز ایران را به برقراری امپراطوری شیعی متهم میکند. عربستان که در گذشته نیز به خاطر هزینه کردن میلیاردها دلار در انتخابات کشورهای استراتژیک منطقه از جمله لبنان و عراق، در رقابت غیر مستقیم با ایران بود، اکنون، روندی آشکارا در میدان رقابت دوطرفه با ایران را برگزیده است.
خاندان آل سعود زمانی که در بحرانی ترین شرایط عمر حکومتی بسر میبرد دست به آخرین تحرکات نظامی خارجی و سرکوبگرایانه داخلی می زند تا بتواند اذهان داخلی را منحرف و توازن منطقه را به سود خود تغییر بدهد اما نه تنها باتوجه به شرایطی که برای خود ایجاد کرده است نمی تواند چنین توازن قدرتی را تغییر دهد بلکه حلقه حکومت نامشروع خود نیز تنگتر میکند و شرایط را به نقطه پایان خود نزدیک تر میکند. دربار ریاض در محاصره بحرانهای چندجانبهای قرار گرفته که پشت سر گذاشتن هیچ یک از آنها در مقطع کنونی برای رژیم آل سعود به سادگی امکان پذیر نیست:
– امیر سلطان بن عبدالعزیر ولیعهد عربستان در یکی از بیمارستانهای آمریکا به حال کما رفته و برابر اطلاعات غیررسمی درگذشته است ولی با در نظر گرفتن آثار و تبعات رسمی و غیررسمی ناشی از اعلام این خبر، دربار سعودی سرگرم تدارک مقدمات برای اعلام تدریجی خبر و آمادهسازی دربار به منظور عبور از این بحران است. البته مرگ یک تن، حتی در مقام ولایت عهدی نباید قاعدتاً پیامدهای چندانی داشته باشد ولی نگرانی اصلی اینست که جنگ قدرت میان شاهزادگان باعث وقوع حوادث غیرمنتظرهای شود که بعداً قابل جمع کردن نباشد. این مسئله با وجود سن بالای ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه عربستان و بیماری هایی که با آن دست بگریبان است تشدید پیدا میکند و به بحرانی جدی بر سر آینده حکومتی عربستان تبدیل می شود. فضای بسته و امنیتی شبه جزیره عربستان که از یکسو موجب سرکوب شیعیان داخلی عربستان و شیعیان بحرینی می شود و از سوی دیگر خشم زنان این کشور که جمعیت نیمی از کشور را تشکیل میدهند و از ابتدایی ترین آزادی های شهروندی برخوردار نیستند فضای جامعه شبه جزیره را ملتهب نمایان می سازد. اکنون در عربستان وضعیت اضطراری اعلام شده و بویژه مناسبات درون دربار و مشخصاً تحرکات برخی شاهزادگان، به شدت زیر نظر قرار دارد و فضای امنیتی خاصی را ایجاد کرده که طی سالهای اخیر کم سابقه بوده است.
۲ – افشای نقش ریاض در یمن باعث سمت گیری اعتراضات مردمی علیه آل سعود شده و برای نخستین بار شعارهای “مرگ بر آل سعود” در فضای سیاسی – اجتماعی یمن طنین انداز شده است. مخالفین با صراحت خواستار پایان دادن به نقش منفی عربستان شدهاند و طرح آمریکا و عربستان را که به نام شورای همکاری خلیج فارس معرفی شده، قویاً رد کردهاند. نمایش تصویر علی عبدالله صالح که به شدت آسیب دیده و فلج کامل بنظر میرسد، نظرها را متوجه نقشآفرینیهای ریاض کرده و اطلاع رسانیهای قطرهچکانی در مورد طرحهای ریاض – واشنگتن، تردیدها در مورد اهداف پنهان در یمن را دامن زده که عملاً به خشم و اعتراض افکار عمومی در یمن منجر شده است.
۳ – گسترش ابعاد تظاهرات خیابانی در بحرین، تصویر کاملی از شکست و ناکامی طرح اشغال بحرین و بیکفایتی دژخیمان آل سعود را ارائه کرده است. اگرچه ریاض مرتباً ادعا میکند که نظامیان اشغالگر از بحرین خارج شده اند، ولی تحرکات خشم آلود نظامیان سعودی، نشانگر آنست که ریاض باز هم دروغ میگوید و عملاً دچار سردرگمی شده است. انفعال مطلق ریاض در بحرین، حتی قابلیتهای مورد انتظار آمریکا نزد آل سعود را هم به کلی به زیر سؤال برده و مقامات واشنگتن را به شدت نگران و دچار تردید نموده است که سعودیها به جای کمک به حل بحران، خود به عامل اصلی بحران تبدیل شدهاند.
۴ – افشای نقش ریاض در حوادث اخیر سوریه، به ویژه پیامدهای اقدامات سفارت عربستان در جمع آوری اطلاعات مورد نیاز آمریکا و فرانسه و کمکهای مالی ریاض به مخالفین در سوریه، ریاض را دچار یک بحران شدید “بین العربی” نموده و این سؤال را مطرح ساخته است که چرا آل سعود، یک نقش دوگانه را در قبال حوادث بهار عربی در پیش گرفته است؟ از یکطرف در مصر، بحرین، اردن و یمن در مقابل مردم قرار گرفته و با امواج خروشان قیام عربی مقابله میکند و از طرف دیگر با تحریک مستقیم و غیرمستقیم در سوریه، خواستار تشدید فشارها علیه دمشق است. پاسخ این پرسش در سطح بالاتر رقابت استراتژیک با ایران می باشد و سوریه از هم پیمانان جمهوری اسلامی بشمار میرود. ورود ناوگان دریایی ارتش ایران پس از چندین دهه در آبهای مدینترانه نقطه عطفی برای قدرت فرامنطقه ای ایران بحساب می آید که این امر رقابتهای ایران و عربستان را وارد مرحله جدیدی خواهد کرد.
۵ – تشکیل دولت نجیب میقاتی و رأی اعتماد مجلس لبنان به دولت وی، اگرچه شکست بزرگ آمریکا، صهیونیستها و جناح ۱۴ مارس بود ولی در مقیاس عربی، بر ناکامی آلسعود صحه گذاشت و ناتوانی ریاض در تحقق مأموریتهایش را آشکار ساخت. این پدیده، بیهودگی سرمایهگذاریهای بدفرجام ریاض در طرح مشترک با آمریکا و صهیونیستها در لبنان را به رخ کشید و یکبار دیگر توطئههای آل سعود را عقیم ساخت.
۶ – نکته مهم اینست که آل سعود حتی درون مرزهای جغرافیائی عربستان هم با مشکلات فزایندهای مواجه است. جنگ قدرت درون دربار، بحران مشروعیت نزد افکار عمومی، التهابات روزافزون در صفحات شرقی و شمال شرق بویژه در قطیف دمام و…، اعتراضات فزاینده در دانشگاهها و مراکز دینی، تمایلات آزادیخواهانه در سراسر کشور، و ناکامی در همدلی با دیکتاتورها در بهار عربی و حفظ آنها، به نگرانیهای واشنگتن درخصوص قابلیتها، توانمندیها و ظرفیتهای دربار آل سعود برای پشت سر گذاشتن بحرانهای چندجانبه دامن زده و احتمال میرود حتی واشنگتن برای کنار زدن آل سعود و جایگزینی یک “مدل حکومتی جدید” وسوسه شود.
البته ریاض تصور میکند که میتواند قیامهای مردمی در بهار عربی را مهار کند و تحولات منطقه را مدیریت نماید ولی ترس و نگرانی ناشی از بیماری و و از کارافتادگی ملک عبدالله و ولیعهدش به خوبی نشان میدهد که احتمال فروپاشی ساختار قدرت آل سعود، هر لحظه بیشتر میشود.
ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس در فضایی متمایز شده قرار دارند. مسئله تمایز یکی از اصلی ترین موضوعات اختلاف، تضاد و امنیت است. این تمایز دو بعد داشته و دارد. یکی بعد ایدئولوژیک و دیگری ژئوپلیتیک. هرگاه که قالبهای ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک با هم ترکیب شوند و تلاقی پیدا کنند زمینه برای تضاد افزایش پیدا میکند. امروزه این وضعیت بیش از هر مقطع زمانی دیگری در حوزه خلیج فارس وجود دارد. مشابه این وضعیت را در ماههای نخست وقوع انقلاب شاهد بودیم. ادبیاتی که امروز در کشورهای حوزه خلیج فارس به کار گرفته میشود و تغییر در ادبیاتی که امریکا نسبت به ایران پیدا کرده، بیانگر این است که جلوههایی از تلاقی تضاد ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک در فضای منطقه ای و بین المللی در حال شکل گیری است. حمایت چندین دهه ای آمریکا از کشورهایی که مهد تحجر و وهابیت و خودکامگی است نیز به نظر می آید به ناچار به پایان خود نزدیک می شود. از سوی دیگر حرکتهایی که در حال انجام است و مواضعی که اتخاذ میشود به هیچ وجه بیانگر شرایط رقابت عادی در منطقه نیست بلکه جلوههایی از تضادهای بنیادیتر را منعکس میکند. جمهوری اسلامی ایران ضمن تاکید بر روابط دیپلماتیک دوستانه با همسایگان خود جهت ایجاد یک مدل بومی امنیتی و مدیریت بر منطقه خاورمیانه به هیچ وجه حکومتهای خودکامه عربی که مرکز پرورش اندیشه های وهابیت و تروریسم سازمان یافته و سرکوب مردمان مسلمان منطقه به ویژه شیعیان است را نمی پذیرد. این تقابل روزبروز ابعاد وسیع تری به خود میگرد و امید است با سقوط این حکام فاسد بستر همکاری های منطقه ای فراهم و مدیریت امنیتی جمعی عملی گردد.