توطئه سر چارلز بلگریو
كارگزار استعمار انگلستان در خلیجفارس و بنیانگذار واژه جعلی خلیج عربی
دكتر محمدامیر شیخ نوری
خلیج عربی واقعیت دارد و یك واژه قدیمی است اما در حدفاصل مرزهای غربی عربستان با حبشه و مصر و سودان قرار دارد نه در حدفاصل آن با سرزمین ایران. دریای سرخ یا بحر احمر را از قرنها پیش خلیجالعربی مینامیدند و نام آن در آثار جغرافیدانان عهد باستان هم آمده است ولی اینكه در سالهای اخیر برخی مراكز علمی و فرهنگی وابسته به غرب، میخواهند آن را برای خلیجفارس جعل كنند، حكایت دیگری دارد كه باید آن را در كتاب شیطنتهای همیشگی استعمارگران مطالعه كرد. بهكاربردن عنوان جعلی خلیجالعربی برای خلیجفارس، میتواند در راستای جبههگیری فرهنگی استكبار در مقابل ملت ایران و ایجاد خصومت منطقهای میان عرب و عجم مورد توجه قرار گیرد.
كشورهای استعماری از هر مسالهای برای بهرهبرداری استفاده میكنند، از واحدسازی گرفته تا رواج اسامی جعلی و... . یكی از این جعلیات رواج نام خلیج عربی بهجای خلیجفارس میباشد.
در میان بهاصطلاح محققان و پژوهشگران گذشته خلیجفارس، انگلیسیزبانان به لحاظ موقعیت ویژهای كه در منطقه مزبور داشتهاند، بیشتر از دیگران به اینگونه مسائل دامن زدهاند. براینمونه سر چارلز بلگریو (Sir. Charles Belgrave) كه از سال 1926 تا 1957 میلادی به مدت سیویكسال كارگزار انگلستان در خلیجفارس بود، كتابی نوشت كه به سال 1966 میلادی چاپ و منتشر شد. این نویسنده و سیاستمدار انگلیسی، در نوشتهها و تحقیقات خود بیشازهرچیز از یادداشتهای سرفرانسیس ارسكین لاخ (Sir. Francis Erskine Lach) الهام گرفته است كه او نیز یكی دیگر از كارگزاران و پیروان مكتب شناختهشده بیگانگان در خلیجفارس بود.
لرد بلگریو كه با ایرانیان چندان میانه خوبی نداشت، كتابش را اینگونه آغاز كرده است: «... خلیجفارس كه تازیان اینك آن را خلیج عربی گویند...»
درواقع بلگریو، نخستین كارگزاری است كه خلیج عربی را به جای خلیجفارس ابداع كرد و در نوشتههایش آن را به كار برد و به تازیزبانان آموخت. در حقیقت واژه «خلیج العربی» از اندیشه و استعماری یك كارگزار كهنهكار انگلیسی زائیده شد و به كشورهای عربی تقدیم گردید. [i]
این درواقع همان روش انگلیسی ایجاد اختلاف پس از خروج از منطقه است كه میخواهند منافع خود را با حفظ زمینههای تشنج و با استفاده از دولتهای زیرسلطه تامین كنند؛ درحالیكه از دوره باستان تا امروز، در همه نوشتههای تاریخی، جغرافیایی و دایرهًْالمعارفهای بزرگ جهان، آبهای جنوب ایران از اروندرود تا تنگه هرمز با نام خلیجفارس شناخته شدهاند. تاریخ و جغرافیانگاران و باستانشناسان تاكنون از این دریا با نامهای خلیجفارس، خلیجالعجم، دریای پارس و بحر پارس یاد كردهاند. [ii]
پیشازآنكه آریاییها بر فلات ایران تسلط پیدا كنند، آسوریان این دریا را در كتیبههای خود با نام نارمرتو (Nar Marratu) ــ به معنی رود تلخ ــ یاد كردهاند و این كهنهترین نامی است كه از خلیجفارس بهجای مانده است. [iii]
سند دیگری كه در آن از خلیجفارس یاد شده و درحالحاضر در موزه بریتانیا نگهداری میشود، نقشهای است كه در زمان یكی از پادشاهان بابل بر یك لوحه سفالین ترسیم گردیده است. این لوح، درواقع نقشه جهان آن روزگار را نشان میدهد. [iv]
نقشه جهان بابلیها كه حدود 6هزار سال پیش تهیه شده است
این سرزمینها به شكل دو مربع مستطیل در درون دایرهای ترسیم شدهاند و رود فرات نیز از بالا به پایین جریان دارد و خلیجفارس آنها را فراگرفته است. دیرینگی این سند، ششهزار سال تخمین زده شده است و در آن، علاوه بر بابل و آشور، كوههای آذربایجان و كردستان در شمال، و اهواز در جنوب قرار دارند. در آبهای پیرامون این نواحی، جزیرههایی به شكل مثلث ترسیم گردیده و فاصلههایی روی آنها نوشته شدهاند.
طبق مدارك تاریخی، یونانیان قدیم دریاهای بزرگ را به شرح زیر تقسیم میكردند: [v] 1ــ دریای متوسط یا خلیج روم (Roman Gulf) كه همان مدیترانه امروزی است 2ــ دریای خزر (Caspian Sea) 3ــ خلیج عربی (Arabian Gulf) كه همان دریای سرخ امروزی است 4ــ خلیجفارس (Persian Gulf).
این تقسیمبندی جغرافیایی كه مدتها اساس كار علمی دانشمندان جهان بود، در آثار بسیاری از دانشمندان بزرگ یونانی قبل از میلاد یافت میشود؛ از آن جمله: در آثار طالس ملطی (Thales of Melitus) كه حدود سالهای 640 ــ 546 ق.م زندگی میكرد، و نیز بهویژه در آثار كوسماس ایندیكوپلتس ــ 535 ق.م ــ (Cosmas Indicopleutes)، و یا در آثار آناكسیماندر (Anaximender) كه در سالهای بین 612 تا 546 ق.م زندگی میكرد، هكاتوس (Hecataus ــ 500 ق.م)، اراتوستن (Eratosthenes ــ 200 ق.م) و بالاخره استرابو (Strabo) كه مقارن با میلاد مسیح میزیست و به پدر جغرافیا معروف است. استرابو مینویسد: [vi] عربها بین خلیج عرب (بحر احمر) و خلیجفارس جای دارند.
بطلمیوس [vii] (Ptolemaeus) كه بزرگترین عالم هیات و جغرافیای قدیم است و در قرن دوم بعد از میلاد میزیست، در كتاب بزرگی كه در علم جغرافیا و به زبان لاتین نوشته شده است، از این دریا به نام پرسیكوس سینوس (Persicus Sinus) یاد كرده كه دقیقا به معنی خلیجفارس است.
این اصطلاح در كتابهای لاتین اغلب سینوس پرسیكوس (Sinus Persicus) آمده است. در كتابهای جغرافیایی لاتین خلیجفارس را ماره پرسیكوم (Mare Persicum) ــ یعنی دریای پارس ــ نیز نوشتهاند.
طبق مندرجات كتیبه معروف داریوش هخامنشی كه پس از تسخیر مصر و صدور دستور حفر ترعه سوئز، نگاشته شده است، در آن روزگار این منطقه آبی را با نام دریای پارس میشناختند. [viii]
در دوران اسلامی نیز مورخان و جغرافینویسان همهجا با نام خلیجفارس از این دریا یاد كردهاند. چنانكه ابوبكر احمدبنمحمد، معروف به ابنالفقیه، در كتاب معروف خود موسوم به مختصر كتاب البلدان، نام آن را بحر فارس (دریای پارس) نوشته است. ابوعلی احمدبنعمر نیز در الاعلاقالنفیسه، این دریا را خلیجفارس نامیده است. ابنخرداد در كتاب المسالك و الممالك نام خلیجفارس را بحر فارس ذكر كرده است. مسعودی نیز در دو كتاب خود مروجالذهب و التنبیه و الاشراف این دریا را دریای پارسی نامیده است. جز اینها ابنالمطهر المقدسی در كتاب تاریخ خود به نام البدء و التاریخ، ابنحوقل در كتاب صورهًْالارض، المقدسی در كتاب احسنالتقاسیم فی معرفهًْ الاقالیم، ابوریحان بیرونی در كتاب التفهیم و...، نام خلیجفارس را دریای فارس یا دریای فارسی یا خلیجفارس ذكر كردهاند. [ix]
از نویسندگان معاصر عرب، جرجی زیدان [x] و فیلیپ حتی [xi] در كتابهای خود كرارا از نام خلیجفارس استفاده كردهاند. جرجی زیدان یازده بار و فیلیپ حتی، هفده بار در صفحات كتاب خود نام خلیجفارس را بهكار بردهاند.
همچنین فرهنگ المنجد كه از فرهنگهای معتبر عربی است، در مورد العربیه مینویسد: [xii] «جزیرهًْالعرب در جنوب غربی آسیا و جمعیت آن بین هفت تا یازده میلیون نفر است. از طرف شمال به عراق و اردن، از طرف جنوب به اقیانوس هند و خلیج عدن، از طرف شرق به خلیجفارس و از غرب به بحر احمر محدود میشود.» و در مورد عمان مینویسد: [xiii] «منطقه عمان تنگترین اجزای این دریا است كه خلیجفارس را به تنگه هرمز پیوند میدهد.» البته لازم به ذكر است كه در چاپهای پس از 1980 میلادی، در بعضی از صفحات این كتاب، به جای خلیجفارس، خلیج عربی بهكار رفته و در برخی صفحات همان چاپ، باز هم خلیجفارس ذكر شده است.
خلیجفارس در نقشه عراق، اقتباس از: دائرهًْالمعارف اقتصادی بسیار مشهور الدلیل التجاری للشرق الاوسط ــ چاپ بیروت 1972 [xiv]
مورخان و نویسندگان عرب دیگری [xv] نیز در قرن اخیر در تایید سوابق تاریخی خلیجفارس مطالبی در نشریات عربی به چاپ رساندهاند، از آن جمله است مقاله قدری قلعجی، نویسنده و متفكر عرب، تحت عنوان «ملاقات صلح در مهد اسلام» كه در روزنامه الراصد، چاپ بیروت، در سال 1968 میلادی به چاپ رسیده است و طی آن ایران را دولتی دوست و برادر خوانده كه تاریخ آن با تاریخ عرب درهم آمیخته است. وی اختلاف طرفین را در مورد عربیت خلیجفارس بیاساس میداند. نزیر فنضه نیز طی مقالهای در روزنامه الاخا، نظر قلعجی را تایید میكند. وی میافزاید: «... شما را به خدا بگویید كه نام خلیج از چه تاریخی در كنار لفظ عربی قرار گرفت. این بدعتی است از زبان سیاستمداری معروف و در راه یك هدف معین.»
دكتر نوفل مصری نیز كوششهایی را كه برای تغییر نام خلیجفارس صورت میگیرند، مورد نكوهش قرار داده و استهزا میكند. وی در كتابی كه در سال 1952 میلادی درباره شیخنشینهای خلیجفارس نوشته، همهجا از خلیجفارس نام برده است.
علی حمیدان نیز كه از نویسندگان معروف عرب است، در كتاب سلاطین طلای سیاه، چاپ پاریس، همهجا از عبارت خلیجفارس استفاده میكند.
سعید نفیسی مینویسد: [xvi] گذشته از بزرگان و تاریخنویسان و جغرافینویسان كه به زبان تازی همهجا بحر فارسی... بحرالفارسی ... خلیجفارس... آوردهاند، در زبانهای دیگر آسیا نیز نام این دریا را بحر فارسی نوشتهاند. وی نام «خلیجفارس» را از نوزده زبان زنده دنیا استخراج كرده و به این شرح آورده است: به زبان ارمنی Parsitstsots، به زبان انگلیسی Persian Gulf، به زبان روسی Persikii Zaliv، به زبان اسپانیائی Golfio Parsico، به زبان رومانی Golfeul Persic، به زبان دانماركی Persisk Golf، به زبان چك Perski Zaliv، به زبان یوگسلاوی Porsiski Zaliv، به زبان فرانسه Golfe Persique، به زبان آلمانی Persischer Golf، به زبان ایتالیایی Golfo Persico، به زبان هلندی Perzishe Golf، به زبان نروژی Persisto Habbugt، به زبان سوئدی Persiska Vikem، به زبان مجاری Perza Obol، به زبان ژاپنی Porucha Wan، به زبان عربی Alkhalij Al-Farsi، به زبان لاتین Persikon Kaitas، به زبان هندی Baher Fars.
البته عنوان خلیجالعربی در تاریخ وجود داشته است، اما مراد از آن نه خلیجفارس، بلكه منطقه دیگری است. میان سراسر مرز غربی عربستان و مرز شمالشرقی حبشه و مشرق سودان و مصر، (بین بابالمندب و تنگه سوئز) به موازات خلیجفارس دریایی است كه امروز آن را دریای سرخ یا بحر احمر مینامند. این دریای خلیجگونه سابقا خلیج عربی نامیده میشد، چنانكه هكاتایوس ملطی كه از دانشمندان بنام زمانهای قدیم بوده و پدر جغرافیا لقب داشته است، در نقشههایی كه با بینایی و دانایی تمام از دنیای شناختهشده در زمان خویش كشیده، از بحر احمر امروز یا دریای قلزم با نام خلیج عربی یاد كرده است.
هرودت یونانی، در تاریخ مفصل خویش، همهجا از بحر احمر كنونی با نام خلیج عرب یاد كرده و اراتوس تنوس (Eratos Thenos)، جغرافیدان و مورخ یونانی كه در زمان حكومت بطالسه در اسكندریه به سر میبرد و به سال 196ق.م درگذشت، نیز نام بحر احمر را در نقشه جهاننمای خود خلیج عرب ذكر كرده است. همچنین بطلمیوس یونانی، جغرافیدان مشهور كه كتاب خویش را به زبان لاتین نگاشته، صاحب كتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب و نیز دیگر جغرافینویسان و مورخان قدیم، همگی نام بحر احمر را خلیج عربی نوشتهاند. حاصلاینكه در طی دورانهای گذشته، دریایی كه تمام طول سواحل ایران را در بر دارد، همیشه خلیجفارس نامیده میشد و خلیج عربی دریایی بود كه اكنون دریای سرخ یا بحر احمر نامیده میشود. [xvii]
گذشته از این موارد، سازمان ملل متحد كه كشورهای عربی در آن عضویت دارند، حداقل در سه نوبت نام رسمی و تغییرناپذیر دریای میان ایران و شبهجزیره عربستان را رسما «خلیجفارس» اعلام كرده است: نخست طی یادداشت شماره AD311/1GEN مورخ پنجم مارس 1971.م و بار دوم طی یادداشت شماره UNLA45.8.2(C) مورخ دهم اوت 1984.م نام رسمی دریای جنوب ایران و خاور شبهجزیره عربستان را خلیجفارس ذكر كرد و بار سوم، طی یادداشت شماره ST/CS/SER.8/29 مورخ دهم ژانویه 1990.م، بر فارسیبودن نام خلیجفارس تاكید نمود. [xviii] (ضمیمه صفحات 99ــ98)
دبیرخانه سازمان ملل میگوید: «دبیرخانه مایل است تكرار و تایید كند كه رویه متعارف این بوده كه در اسناد و انتشارات دبیرخانه از اصطلاح خلیجفارس استفاده شود. ازاینرو دبیرخانه این كاربرد را كه از دیرباز معمول بوده، رعایت كرده است و چون لازم است در اسناد سازمان ملل در اشاره به موضوعات جغرافیایی نوعی هماهنگی و یكنواختی وجود داشته باشد، لذا دبیرخانه معتقد است كه باید اصطلاح خلیجفارس در اسناد، نقشهها و... كه توسط این دبیرخانه و با مسئولیت آن تهیه میشود، به كار رود و بهاینترتیب از مقبولترین كاربرد تاریخی آن استفاده كند.» [xix]
با توجه به این همه اسناد و مدارك تاریخی، آوردن نام خلیج عربی به جای خلیجفارس كاری است غیرعلمی و مطرود كه برای اولینبار توسط بلگریو انگلیسی مطرح گردید و طرح این مساله با هدف ایجاد اختلاف و تفرقه جهت حفظ منافع استعمار انجام گرفت. خلیجفارس برای اروپاییان ارزش زیادی دارد و اهمیت ژئوپولیتیكی آن عمدتا از سه عامل موقعیت راهبردی، بازار صدور كالا و تجهیزات نظامی، و وجود ذخایر عظیم نفت و گاز نشات میگیرد.
الفــ موقعیت راهبردی: خلیجفارس سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا را به هم پیوند میدهد. قبل از كشف نفت، ارزش این منطقه از ممر ارتباطی آن با هندوستان نشات میگرفت. پسازآنكه انگلستان بر هندوستان تسلط پیدا كرد، اهمیت استراتژیكی منطقه افزایش یافت و جایگاه و امتیاز ویژهای در روابط بینالملل كسب كرد؛ چنانكه در سال 1898.م لرد كرزن، مغز متفكر استعماری انگلستان، در خصوص وضعیت خلیجفارس اظهار داشت كه خلیجفارس باید به یك دریاچه بریتانیایی تبدیل گردد. [xx]
بــ بازار كالا و تجهیزات نظامی: كشورهای حاشیه خلیجفارس با بیش از صدمیلیون نفر جمعیت و درآمد سرشار نفت، یكی از بزرگترین بازارهای صدور كالا و تسلیحات نظامی به شمار میروند.
جــ ذخایر عظیم نفت و گاز: خلیجفارس حدود ششصدوپنجاه میلیارد بشكه از نهصدونودویكمیلیارد بشكه ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد. این رقم حدود شصتوپنجدرصد كل ذخایر شناختهشده نفت جهان را شامل میشود. خلیجفارس همچنین سیویكتریلیون مترمكعب یا سیدرصد مجموع ذخایر گاز طبیعی شناختهشده جهان را در خود جای داده است. این ذخایر نهتنها در بخش خشكی ساحل، بلكه در بستر خلیجفارس نیز جای دارند. هماكنون در بستر خلیجفارس بیش از هفتصد حلقه چاه نفت در دست بهرهبرداری هستند. با توجه به حجم ذخایر مذكور، خلیجفارس را انبار نفت جهانی مینامند. بههمیندلیل خلیجفارس نقش تعیینكنندهای در اقتصاد جهان و بهویژه در اقتصاد كشورهای صنعتی دارد. قطع صدور نفت خلیجفارس، قطعا جهان را با بحران سختی روبرو خواهد كرد. ضمنآنكه بررسیهای انجامگرفته درباره ذخایر نفتی حوزه دریای خزر نشان داده كه حتی این منطقه نیز نمیتواند رقیب حوزه خلیجفارس باشد. ذخایر نفتی حوزه دریای خزر بین شصت تا صدوچهلمیلیارد بشكه برآورد میشود كه در مقایسه با حوزه خلیجفارس بسیار اندك است. بنابراین باید گفت اتكای جهان صنعتی در آینده نیز همچنان به نفت خلیجفارس خواهد بود. [xxi]
پینوشتها
[i] ــ سيداحمد مدني، محاكمه خليجفارسنويسان، تهران، توس، 1357، ص15
[ii] ــ ايرج افشار سيستاني، نام خليجفارس بر پايه اسناد تاريخي و نقشههاي جغرافيايي، تهران، وزارت امور خارجه، 1381، ص67
[iii] ــ محمدجواد مشكور، نام خليجفارس در طول تاريخ، تهران، وزارت اطلاعات و جهانگردي، 1355، ص7
[iv] ــ ايرج افشار سيستاني، همان، صص71ــ70
[v] ــ پيروز مجتهدزاده، جغرافياي تاريخي خليجفارس، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1354، ص 17
[vi]ــ محمدجواد مشكور، همان، ص8
[vii]ــ همان.
[viii]ــ اسماعيل رائين، دريانوردي ايرانيان، تهران، جاويدان، 1356، ص141
[ix]ــ اقبال يغمايي، خليجفارس، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، 1352، ص15
[x]ــ جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، ترجمه: علي جواهركلام، تهران، اميركبير، 1345، صص78، 248، 249، 253، 254، 289، 344، 384، 814، 871، 903
[xi]ــ فيليپ حتي، تاريخ غرب، ترجمه: ابوالقاسم پاينده، تبريز، حقيقت، 1344، صص12، 18، 22، 24، 31، 47، 64، 202، 225، 270، 490، 570، 846، 892، 924، 926، 936
[xii]ــ المنجد في اللغه و الاعلام، ص343
[xiii]ــ همان، ص356
[xiv]ــ پيروز مجتهدزاده، همان، ص55
[xv]ــ فريبرز بختياري اصل، «خليج هميشه فارس»، روزنامه كيهان، 30 آبان 1368
[xvi]ــ به نقل از اسماعيل رائين، همان، ص59
[xvii]ــ اقبال يغمايي، همان، صص16ــ15
[xviii]ــ پيروز مجتهدزاده، خليجفارس، كشورها و مرزها، تهران، عطائي، 1379، صص73ــ65
[xix]ــ فريبرز بختياري اصل، همان.
[xx]ــ اسكندر دلدم، سلطهجويان و استعمارگران در خليجفارس، تهران، نوين، 1363، ص5
[xxi]ــ اصغر جعفري ولداني، ژئوپلتيك جديد درياي سرخ و خليجفارس، تهران، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، 1381، صص13ــ11