معنی نامهای ایرانی تنب و ابوموسی

معنی نامهای ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی

معنی نامهای ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۰۱۷

بازدید دیروز

۰

بازدید ماه

۱۰۱۷

بازدید کل

۹۱۶۰۷۶۴

افراد آنلاین

۸۲۷

معنی نامهای ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی

جواد مفرد کهلان
در فرهگنامه ویکی پدیای فارسی توضیح کاملی در باب نامهای تنب بزرگ و کوچک داده شده است. امّا رابطه نامهای قدیمی ابوموسی در توضیح کنونی ویکی پدیا احتیاج به اندکی تصحیح دارد چه با کمی تفحص در آب و هوای بسیار گرم ابوموسی می توان آن را با وجود نامهای قدیمی بوم سو (سرزمین روشنایی و تابش آفتاب) یا بوم سوز (بوم سوزان)، گپ سبزی (علی القاعده همان گپ سوزی) و بوم-اوف (جایگاه بسیار سوزاننده) به روشنی توضیح داد:

"تنب و یا درست‌تر آن تمب واژهٔ فارسی سره‌ای است که در گویش‌های محلی جنوب ایران شامل لهجه‌های لارستانی، بندری، تنگستانی و دشتستانی به معنای تپه و تَل به کار می‌رود.[۱] از آنجا که دریانوردان محلی در هنگام نزدیک شدن به این جزایر آنها را به شکل تپه‌ای در میان آب می‌دیدند، هر دو جزیره را تمب نامیدند. هنوز هم مردم ساحل‌نشین بندرعباس و بندر لنگه جزیرهٔ بزرگ‌تر را در گویش محلی تمب گپ، به معنای تمب بزرگ و جزیرهٔ کوچک‌تر را تمبو به معنای تمب کوچک می‌نامند. املای صحیح و فارسی آن نیز تمب است و در قدیم‌ترین متون اروپایی نیز این نام به صورت تمون و تمبو ضبط شده‌است. در نامه‌نگاری‌های اداری اواخر دورهٔ‌ قاجار نیز این جزایر به نام «تامب» و تمب ضبط شده‌است. به سبب وجود مارهای سمی خطرناک در تنب بزرگ این جزیره تنب مار نیز خوانده شده‌است.[۲] کهن‌ترین متن تاریخی که در آن نام «تنب» آمده، کتاب الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد اثر ابن ماجد، دریانورد مشهور سده‌های ۹-۱۰ق است.[۳]

1. ↑ Washington, 1959; Kamioka, K., Lārestāni Studies 1, Tokyo, 1978; Kelly, J. B., Britian and the Persian Gulf, Oxford, 1968. p.26.
2. ↑ دائره‌المعارف بزرگ اسلامی: جلد ۱۶. سرواژه: تنب، جزایر. نوشته محمدباقر وثوقی."
3. ↑ همان.

مطلب ویکیپدیای فارسی در مورد نام ایرانی ابوموسی از این قرار است:
"این جزیره در اسناد تاریخی و نقشه ها با نام بوموو BoumOuw بوم+ اوو Aouw یعنی آب (معرب آن بومف) و با نام گپ سبزو (به معنای جای سبز) و بوم سوز یا بوموسو BoumSou. ثبت شده (بوم به معنی مکان است و «سو» چند معنی دارد سو Souw مخفف سوز Souz نام یک نوع سبزی است و بطور کلی نیز در زبان فارسی کهن معنی سبز می‌دهد و در مجموع می‌توان آن را به معنای زمین سبزنامید). [۲] نام ابوموسی یک نام جدید می‌باشد و سابقه آن به حدودبیشتر از یکصد سال قبل برمی گردد که یکی از ساکنان بنام ابوموسی این نام را بجای بوموسو BoumSou رایج ساخت.[۳]

1. ↑ حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر تنب و ابوموسی، صص ۵۷-۱۰۸
2. ↑ [۱], Documents on the Persian Gulf's name : the eternal heritage of ancient time Author:Ajam, Muḥammad.]],
3. ↑ اسناد نام خلیج فارس میراثی کهن و جاودان"

احمد پاکتچی در مقالۀ خود در باب ابوموسی در دایرة المعارف بزرگ اسلامی مطالبی را در باره آب و هوای این جزیره می آورد که به وضوح منشأ نامهای آن را در ارتباط با هم نشان میدهد: "ابوموسی از جزایر و نقاط ساحلی خلیج فارس و بحر عمان كه آمارهای جوی آنها در دست است، گرمتر است و متوسط دمای سالانه آن به 8/27 درجه سانتیگراد می‌رسد.در نیمه گرم سال (از اردیبهشت تا مهرماه) متوسط دمای ماهانه ابوموسی از ْ30 تجاوز می‌كند و حتی در سردترین ماه سال (بهمن)، متوسط دمای آن از ْ20 تجاوز می‌كند.از نظر میزان مطلق دما در طول سال ارقام ْ45 در تیرماه و ْ8 در بهمن ماه در ابوموسی به ثبت رسیده است.در ماههای تابستان رطوبت هوای ابوموسی زیاد است و رقم نم نسبی هوا اغلب از 80% تجاوز می‌كند و در چنین وضعی یعنی توأم شدن گرما و رطوبت فراوان زندگی را بسیار دشوار می‌سازد.

باران ابوموسی بسیار اندك و در طول سال در حدود 3 سانتی‌متر است كه بیشتر در ماههای سرد و به خصوص در آذر و دی می‌بارد. باد غالب در جزیره ابوموسی از سمت شمال غربی و مغرب می‌وزد و این وضع مخصوصاً در تابستانها كه تمام منطقه خلیج فارس تحت تأثیر جریانات موسمی اقیانوس هند و هسته كم‌فشار قاره هند قرار دارد صادق است.از مشخصات جالب اقلیمی ابوموسی فراوانی تابش آفتاب آن است كه خود عامل اصلی در ایجاد دیگر شرایط اقلیمی به شمار می‌آید. از آمار یكساله ابوموسی چنین استنباط می‌شود كه در سال،6/301ُ3 ساعت آفتاب داشته است كه از بسیاری از نقاط ساحلی و حتی داخلی ایران بیشتر است(نكـ:آمار،208-210)."

از اینجا معلوم میگردد که منظور از نام بومسو، بومِ سو (سرزمین روشنایی و تابش آفتاب) یا بوم سوز (محل سوزاننده) بوده و مراد از نام معادل آن یعنی گپ سبزو همان گپ سوزی (بسیار سوزان) می باشد. چه مطابق فرهنگ معین کلمه گپ در سمت بروجرد و سیلاخور و ملایر به معنی بزرگ و در لهجه گلپایانی آن به معنی گنده و ستبر، بزرگ و ضخیم، کلان است و این می رساند که آن در توصیف جزء دوم یعنی سو (تابش آفتاب) یا سوز آمده است. در حالت دوم در آن حرف "ز" ساکن علی القاعده بر اثر تکرار تلفظ تلخیص یافته و حذف شده و خود کلمۀ سوز با واژۀ معادلش سو یعنی تابش آفتاب و روشنایی جایگزین گردیده است.
دلیل درستی این وجه اشتقاق همانا هیئت ایرانی بومف (بوم-اوف) این جزیره یعنی محل بسیار سوزاننده است که در ویکیپدیا معرب کلمه مفروض فارسی بوم- اوو (محل آب) تصور شده است. در حالی که می دانیم که کلمه اوف در فارسی (بیشتر در تداول کودکان) به معنی بسیار سوزاننده بکار می رود.