تاریخچه مجمع الجزایر بحرین

تاریخچه مجمع الجزایر بحرین البحرین

تاریخچه مجمع الجزایر بحرین البحرین

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۴۸۷

بازدید دیروز

۲۸۲۹

بازدید ماه

۵۰۴۰

بازدید کل

۹۱۶۴۷۸۷

افراد آنلاین

۴۳

تاریخچه مجمع الجزایر بحرین

دانلود کامل پژوهش

سید محمد محیط طباطبائی
آنچه امروزازلفظ بحرین مفهوم می شود،همانا جزیره نسبتا ًوسیعی است كه درزاویه وجنوب غربی خلیج فارس قرارداردوچند جزیره كوچك،ازطرف مشرق ومغرب وشمال،آن را احاطه كرده است.این قسمت،همان جزیره اوال است كه به اعتبار مجاورت باسرزمین بحرین بدان منسوب شده است.اما سرزمین بحرین یا بحرین مطلق سرزمین پهناوری است كه،دركنار غربی خلیج فارس،ازخور كویت یا خلیج كاظمه تا شبه جزیره قطر درجنوب شرقی جزیره بحرین گسترده شده است وازطرف شرق تنها دریا آن را محدود می كند.ولی ازسمت شمال ومغرب وجنوب به صحراهای بی آب وعلف وریگزاری می پیوندد كه ازهرسو این ناحیه را از نواحی آباد مجاور آن جدا می سازد.


بحرین قدیم؛
بحرینی كه ازصدراسلام به بعد درمدارك ومراجع مختلف،ازحدیث وادب وتاریخ ومسالك وممالك وكتاب های فتوح،ذكرشده،همین سرزمین وسیعی است كه ازطرف شمال به بصره وازطرف مغرب به یمامه وازطرف جنوب به ربع الخالی وعمان محدود می شده وراه های كاروانی صعب العبوری آن را با یثرب وحجاز ویمن وعمان مربوط می كرده است.


وسعت سرزمین بحرین؛
وسعت حوزه خشكی ای كه نام بحرین برآن اطلاق می شده است،به اعتبار میزان نفوذ وغلبه قبایل واقوامی كه درآن می زیست،اختلاف پیدا می كرد و گاهی شامل كلیه صحراها وواحدهایی می شد كه در اطراف ان پراكنده بود.


بحرین دوره ساسانی؛
درتشكیلات اداری ساسانیان،این ناحیه را به چند ولایت باحكومت نشین تقسیم كرده بودند كه به نام های هگر یا هجر و بنیاد اردشیر یا خط، میشماهیگ یا اوال،یا جزیره بحرین امروزخوانده می شد وهریك ازآنها به طورمستقیم باتشكیلات مركزی جنوب غربی كشور ارتباط داشت.


بحرین وبحران و بحرانی؛
بحرین،به اصطلاح نحوی، صورت منصوب ومجرورلفظ بحران را می نماید كه نام اصلی ناحیه ای بوده و،علاوه برضبط آن به صورت بحران،دربرخی ازمدارك لغوی و جغرافیایی،مردم منسوب بدان جا راهمواره بحرانی گفته اند ومی گویند؛چنان كه هنوزهم طوایف وافراد دخیل تازه وارد،كه بیش از یك صدسال دراین جزیره به سربرده وبرهمه وسایل واوضاع آن استیلایافته اند،بومیان جزیره بحرین را،كه ازپیش وابسته به سرزمین بحرین بوده اند،بحرانی می نامند وجمع آنها را بحارنه می گویند،ولی خود را به نام قبیله وطایفه ومسكن اصلی خود می خوانند تا با مردم بومی یا بحرانی ها كه عموما ً پیرو مذهب شیعه بوده اند مشتبه نشوند.


وجه تسمیه بحرین؛
نویسندگان لغت وجغرافیا برای معرفی وجه تسمیه این سرزمین به بحران و بحرین از 1200 سال پیش به این طرف فرض ها كرده اند،برخی وجه تسمیه را به وقوع این ناحیه درمیانه دو رود محلم وعین الجریب درشمال وجنوب ناحیه مربوط دانسته اند كه امروز ازوجود آنها درنقشه اثری باقی نیست؛وبرخی آن رانتیجه وضع وقوع ناحیه درمیان دریا وبرخی تالاب های داخلی شمرده اند كه در فصل باران ممكن است به صورت دریاچه درآید واحیانا ًخواسته اند وجود آب شیرین وشور را،درخط كرانه دریا،پهلوی هم منشأ این تسمیه به حساب آورند وبگویند حدفاصل دریای شیرین وشور،واحیانا ً از محدود بودن ناحیه به دودریای آب وشن نیز جهت نام گذاری الهام گرفته اند.ولی هیچ یك ازاین فرض ها به نظر كاملا ً قابل قبول نمی آید،مگراینكه بگوییم حدود جنوبی این ناحیه در وقت نام گذاری تاسواحل دریای عمان وحضرموت امتداد داشته واین زبانه خاكی كه میان خلیج فارس وبحرالعرب قرار داشته،به دو دریا منسوب وبه بحران یا بحرین موسوم شده باشد.


قدمت نام بحرین؛
وجود این اسم دراخبارمربوط به زمان دعوت رسول اكرم (ص) دلیل آن است كه پیش ازظهوراسلام هم این ناحیه بحران خوانده می شده است.


عقیده نویسنده راجع به وجه تسمیه؛
دربحث لغوی كه چهارسال پیش راجع به ریشه كلمه بحرین كردم و درنشریه وزارت امورخارجه به چاپ رسیده است،به این نتیجه رسیدم كه بحران،اصل بحرین،مثنای بحر به معنای دریا نیست،بلكه صفت منسوب به بحراست و((ان)) پسوند بحرهمان((ان)) نسبت فارسی است كه درعربی وسریانی هم نظیر دارد ولفظ بحران به معنای بحری یا دریایی است.وجود كلماتی مانند عبادان وسلیمانان وقبان وداران و سرقان ونظایر آن در نقاط مجاور این ناحیه كه افاده معنای نسبت را می كنند،این حدس یا استنباط مرا تأیید می كند ومنظورازبحرین یا بحران همان مفهوم دریایی وماورای دریاست كه درزبان فرانسه Maritime می گویند.


نام قدیمی جزیره بحرین؛
جزیره منسوب به سرزمین بحرین كه در روایات قدیمی دوره اسلام اوال خوانده می شد ودرزمان ساسانیان بدان میشماهیگ می گفته اند،درچهارصدسال اخیر،به جهاتی كه بعد به آن اشاره می شود،نام منبع اصلی خود را ازدست داده وجای نام سرزمین بحرین را گرفت است كه آن هم،به همان جهات،نامش را ازدست داده و به ولایات قطیف ولحسا یا احساء تقسیم شده وهرجزء آن به همان نام مخصوص ولایت موسوم ومعروف شده است.كلمه اوال كه تا قرن نهم هجری/پانزدهم میلادی هنوز مصطلح بوده،لفظی است.كه درتشخیص اصل ومفهوم آن باز اختلاف شده است.برخی آن را مأخوذ از((اوال))،نام بت قبیله بكربن وائل،دانسته اند كه پیش ازاسلام درسرزمین بحرین،پیش ازجزیره اوال،نفوذ داشتند ودیگران آن رااز((اوال))،مشتق از((وال)) به معنای ماهی بال،شناختند كه شكل جزیره بدان بی شباهت نیست.من این نام را دربحثی كه راجع به كلمه بحرین وبحران كرده بودم،مشتق ازدوریشه پارسی ((آو)) یا آب و((ال)) نسبت دانسته امكهمانند ((آن))درآبان افاده معنای ((آبی))می كند.باتوجه به وجود ((ال))درچنگال ودنبال وپوشال وروال وهمال ونظایر آنها كه مفید معنای نسبت است،قبول این وجه تسمیه بیشتر ازوجوه دیگر به نظر نزدیك می افتد.

آب های شیرین بحرین؛
وجود چشمه های آب شیرین دراین جزیره،آن هم دركناردریای شور،واستفاده ازآب آنها درهنگام جزردریا كه موجب اصلی آبادانی وتوجه دریانوردان خلیج فارس بدین جزیره بوده است،منسوب داشتن آن را به((آب))گوارا بیش ازنسبت به بت موهوم عشیره یا قبیله ای كه قلمرو نفوذ آنها درساحل بیش ازجزیره بوده است قابل قبول نشان می دهد؛چنان كه اشتقاق((منامه))ازمنابه ومینابه ومیانابه به مراتب برتصوراشتقاق آن از ((منامه))،خوابگاه،یا ((منعمه))،جایگاه خوش ونعمت به واسطه وضع طبیعی آن،ترجیح دارد وتفضیل این مطلب را درمقاله نشریه وزارت امورخارجه می توان یافت.


میشماهیگ یا سماهیج؛
نكته ای كه باید به یاد داشت،موضوع باقی ماندن نام ساسانی جزیره درصورت سماهیج مخفف مسماهیج معرب ازمیشماهیگ است كه سابقا ًجزیره محرق رابه این نام می خوانندواینك قریه ای بدین نام درآن قسمت باقی است.درروزگاری كه رود فرات به طور جداگانه با دهانه مخصوص به خلیج فارس می ریخت،این خوربن بسته ای كه در شمال جزیره بوبیان قرارگرفته است وفعلا ً به نام خور زبیر،منسوب به آبادی زبیر،مربوط به بصره است گویا مصب رود فرات بود.


راه دریایی بین النهرین وعمان؛
كشتی ای كه ازدهانه رود فرات داخل خلیج فارس می شد،همان طور كه بعدها یاقوت حموی (575 – 626 ه.ق) درباره دهانه دجله می گوید،راه مجاور سواحل بحرین را از طرف راست پیش می گرفت وپس ازوصول به جزیره دیلمون، كه فیلكه فعلی وایكاروس یونانی ها باشد،به جزیره تاروت وساحل خط وهگروجزیره بحرین فعلی می رسید وازآنجا راه جنوبی خلیج فارس را، كه فوق العاده از حیث آب وهوا دشوار بود،می پیمود وبه ماجان بابلی یا ماكای هخامنشی ومزون ساسانی می رسید كه جایی آباد ومنتهاالیه دریایی بازرگانی میان جلگه سند وسواحل خلیج فارس بود.این رفت وآمدها درمیان جلگه بین النهرین وعمان وسند ازراهی انجام می گرفت كه آبادترین ساحل مجاورآن همین سرزمین بحرین بود.سواحل بحرین،یابندرهای خط وهگروجزیره های دیلمون یا ایگاروس واوال،منطقه ای بود كه بیش ازنقاط دیگرساحلی خلیج فارس ازبركت این ارتباط تجارتی بحری بهره مند می شد ومحل توجه دریانوردان وسوداگران سیاه وسفید قرار می گرفت.

راه دریایی میان كارون وسند؛
سواحل شمالی خلیج فارس كه در سرراه ارتباط دریایی میان دهانه های كارون و دجله ومصب رود سند به طورمستقیم قرارداشت،دارای وضعی مشابه موقعیت راه غربی و جنوبی بود.ولی ارتباط بندرگرا یا جرها،در ساحل بحرین از راه صحرا با سواحل دریای مدیترانه وداخله عربستان،قسمت غربی ساحل خلیج فارس یا بحرین را بیش ازسواحل فارس وخوزستان بابازرگانی بین المللی مربوط كرده بود،زیرا ریشهر وشیراز دراین قسمت تنها باداخله ایران از راه های كوهستانی صعب العبور مربوط می شد؛درصورتی جرها یا گرا بازرگانی خلیج فارس را با بندرهای دریای مدیترانه به هم می پیوست.این وضع عمرانی سرزمین بحرین درروزگاری بود كه هنوز نژاد آریایی وسامی به كنار دریای پارس پانگذاشته بودند وسومری ها وعیلامی ها با دراویدیان جلگه سند وسیاهان ماجان مربوط بودند.می توان از روی قراین چنین استنباط كرد كه آبادانی سواحل شمالی خلیج به فعالیت عیلامی ها ورونق سواحل وجزایر غربی وجنوبی خلیج به فعالیت سومری ها وابسته بود.دهانه های كارون ودجله منتهاالیه خط سیرعیلامی هاودهانه فرات منتهاالیه مسیردریایی سومری ها بود.


ایگاروس فیلكه است نه خارك؛
تاهمین اواخر،نویسندگان اروپایی می خواستند جزیره خارك را با جزیره ایگاروس یونانی وجزیره بحرین را با دیلمون بابلی مطابقت دهند،ولی كاوش هایی كه سه سال پیش در جزیره فیلكه،دردهانه خوركویت،انجام گرفت،آثار گرانبهایی را دردسترس پژوهندگان قرار داد كه، در میان آنها، سنگ نبشته یونانی ایگاروس و برخی نوشته های میخی دیگر تصریح دارد بر اینكه جزیره فیلكه همان ایگاروس یونانی ودیلمون سومری است وثابت می كند كه خط مجاور ساحل سرزمین بحرین مسیر دریایی رابط میان عمان وبین النهرین بودوعمران این ناحیه به میزان فعالیت اقتصادی هرعصربستگی داشت.مسافرت های منسوب به پادشاهان آشور وسلوكی درخلیج فارس،بی گمان به مروردرامتداد راه دریایی ازكناربحرین ارتباط داشت وراه شمالی خلیج ازدسترس آنها خارج بود.