فرهنگ و امنیت ملی

فرهنگ و امنیت ملی خلیج فارس

فرهنگ و امنیت ملی خلیج فارس

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۰۹۵

بازدید دیروز

۰

بازدید ماه

۱۰۹۵

بازدید کل

۹۱۶۰۸۴۲

افراد آنلاین

۸۸۰

فرهنگ و امنیت ملی


رضا غلامی

موضوع امنیت ملی و ارتباط مقوله فرهنگ با آن، بحثی است كه در كشور، پیشینه قابل ملاحظه ای ندارد. با توجه به رخدادهای جهانی اخیر در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...، لزوم توجه به مسئله امنیت ملی و تدارك اقدامات زیر ساختی فرهنگی، از اهم امور قابل اجرا است. این نوشتار ضمن ارائه تعریفی از امنیت و بیان اقسام آن با تأكید بر امنیت ملی و نسبت آن با فرهنگ، به شرح علل بی توجهی در كشور به نقش فرهنگ در امنیت ملی، لزوم برخورداری از دانش عملیاتی استراتژیك و توجه به راهكارهای تدوین برنامه در این خصوص و لحاظ بودجه فرهنگی برای امنیت ملی می پردازد.


مؤلف در پایان دو مسئله «تولید علم نظریه پردازی» و «صدور انقلاب» را به عنوان دو اقدام بازدارنده تهاجم فرهنگی معرفی می كند. با هم می خوانیم:


امنیت، در لغت، به حالت فراغت از هرگونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله ای اطلاق می شود.(۱) معمولاً در علوم سیاسی و حقوقی، امنیت به پنج قسم فردی، اجتماعی، ملی، بین المللی و جمعی (Collective Security) تقسیم شده است.


امنیت ملی، به حالتی اطلاق می شود كه هر ملت فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی، یا خاك خود به سر می برد.(۲)


از این منظر، بررسی ساختار امنیت ملی یكی از موضوعات بین رشته ای(۳) به شمار می رود كه تاكنون تحقیقات در خوری در كشور پیرامون آن انجام نشده است. بدون تردید، كشور ما، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مستمراً با چالش ها و تهدیدات مخاطره آمیز مواجه بوده و از این حیث، همواره موضوع امنیت ملی، یك موضوع حائز اهمیت قلمداد شده است. به نظر می رسد، تاكنون هیچ تعریفی از امنیت ملی كه مورد توافق همگان باشد، ارائه نشده است و طی این سالها، عمدتاً امنیت ملی در چارچوب ملاحظات نظامی و انتظامی مورد توجه بوده است. در حالی كه مطمئناً می توان تعاریف دقیقی ارائه كرد كه تمركز مسئولیت حراست از امنیت كشور، صرفاً بر روی نیروهای نظامی و امنیتی نباشد.


می توان تعریفی از امنیت ملی ارائه كرد كه سهم اندیشه و فرهنگ در آن به صورت دقیق مشخص شده باشد. تلاش هایی از این دست در بسیاری از كشورهای توسعه یافته برای ارائه تعریفی جامع از امنیت انجام پذیرفته است. برای مثال، دانشكده دفاع ملی كانادا امنیت ملی را چنین تعریف می كند: «امنیت ملی، حفاظت از شیوه زندگی پذیرفته شده مردم است كه با نیازها و آرمان های مشروع دیگران سازگار باشد. امنیت، شامل فارغ بودن از حمله نظامی یا فشار، آزادی از انهدام داخلی و رهایی از زوال ارزش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است كه برای نحوه زندگی، اساسی و بنیادین است.»(۴)


انقلاب اسلامی كه یقیناً بیشتر یك انقلاب فرهنگی است، همواره از زاویه فكری- فرهنگی مورد تهدید بوده است. این تهدید به ویژه پس از پایان جنگ تحمیلی روند فزاینده ای داشته است. همچنین از شواهد گویای این مهم این است كه انقلاب اسلامی در دهه آینده و به ویژه با انجام تبادل نسل، با یك چالش فكری فرهنگی جدی تر مواجه خواهد بود كه این چالش صرف نظر از تأثیر پروسه جریان ارتباطات و اطلاعات، عمدتاً با مقاصد شیطنت آمیز، از سوی شبكه های محافل خارجی و داخلی طرح ریزی گردیده است.


بنابراین می توان تعریف تازه ای از طرح امنیت ملی ارائه داد كه شامل موقعیت خاص كشورمان باشد: طرحی كه به منظور حفظ، حراست و ترویج منافع ملی و ارزش های انقلاب اسلامی و نیز فرهنگ ملی و دینی، منابع و امكانات مادی و معنوی كشور را بسیج و سازماندهی می كند. طبعاً این طرح باید مبتنی بر اصولی روشن و مجاب كننده باشد كه به مثابه نیروی هدایت كننده، در بخش های سیاسی- فرهنگی، اقتصادی و نظامی، عمل كند.
زمانی كه این اصول شناخته شدند، باید از آنها نه تنها در جهت مشخص كردن اولویت های منافع ملی، بلكه به منظور شیوه ای برای تصمیم گیری درباره چگونگی حفاظت از این منافع در برابر تهدیدات معین بهره جست.


هدف از طراحی شیوه ذكر شده، تزریق انضباط و قدرت به روند این تصمیم گیری است كه در جمهوری اسلامی، چگونه، كجا و تحت چه شرایطی باید امكانات مختلف را به كار بست. این كوتاه نوشته، بدون انگیزه سنجش قدرت ملی در حوزه فرهنگ، و با پیش فرض قرار دادن، اولویت مند بودن این زاویه در امنیت ملی جمهوری اسلامی، درصدد ارائه نگاهی راهبردی به امنیت ملی از زاویه فرهنگی است.


۱- علل بی توجهی به فرهنگ در امنیت ملی:
به نظر می رسد، در كشور ما هنوز مفهوم امنیت ملی همگام با تحولات جهانی رشد نیافته و همچنان از رویكردهای سنتی رنج می برد. وقتی سخن از دانش امنیت ملی به میان می آید، باید آنرا صرفاً در مراكز و دانشكده های نظامی و امنیتی و در مراكز تصمیم گیری فرهنگی و یا حتی مجامع عالی امنیتی جستجو كرد.
موضوع امنیت ملی از زاویه فرهنگی بیشتر یك مبحث تشریفاتی می نماید كه گویی تا پیش از بدل شدن به یك بحران انتظامی و امنیتی، از جایگاهی شایسته در ساختار نظام امنیت ملی كشور برخوردار نیست. صرف نظر از این واقعیت، مواجهه غیرفرهنگی با مقوله های فرهنگی، موضوعی است كه همواره كشور ما را در برابر تهدیدات فرهنگی آسیب پذیر ساخته است.
این معضل صرف نظر از فقدان اعتقاد به وجود تهدید جدی از ناحیه فرهنگی، در فرضی خوش بینانه، به خلأ برآورد ملی از تهدیدات و خطرات فرهنگی بازمی گردد.
علاوه بر این، باید پذیرفت كه فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی در این زاویه، می بایست با نگاهی كاملاً تخصصی و از درون تو أم باشد و قطعاً نمی توان با فرمول ها یا نسخه های نظامی و امنیتی با تهدیدات فرهنگی مقابله مؤثر كرد. براین اساس، شش ضعف اساسی در حوزه امنیت ملی، قابل توجه می باشد:


۱- فقدان اعتقاد به وجود تهدید امنیتی جدی از زاویه فرهنگی (فقدان درك دقیق از مفهوم و مراتب تهاجم فرهنگی). ۲- وجود خلأ فرهنگ در تعریف امنیت ملی جمهوری اسلامی به جهت رشد نامتوازن این مفهوم همگام با تحولات جهانی. ۳- فقدان برآورد ملی از مخاطرات و ترسیم ابعاد و دامنه تهدیدات فرهنگی. ۴- عدم مواجهه تخصصی با مقولات فرهنگی در حوزه امنیت ملی (جمع آوری اطلاعات، پردازش، تئوری سازی، تعیین استراتژی، تاكتیك، برنامه و اجراء) ۵- فقدان قدرت و اقتدار در مسئول و هماهنگ كننده یا رهبری فعال امور فرهنگی (مجامع تصمیم گیرنده فرهنگی). ۶- عدم گسترش دانش امنیت بیرون از دایره عناصر نظامی و امنیتی (فقدان مشاركت پذیری در تأمین امنیت ملی).


۲- لزوم برخورداری از دانش عملیاتی استراتژیك (۵):
امروزه در فضای انقلاب اطلاعاتی، امنیت ملی رابطه تنگاتنگی با فناوری اطلاعات دارد. دارندگان این فناوری، در صورتی كه از دانش عملیاتی استراتژیك نیز برخوردار باشند، همواره از قدرت برتر در تأمین امنیت ملی بهره مند می شوند. تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران، پس از تعریف دقیق قلمرو امنیت ملی، اطلاعات و داده ها را برای تصمیم گیری و اقدام، سازماندهی و تنظیم می كنند.(۶) نباید فراموش كرد كه این مرحله، یعنی ورودی و سازماندهی اطلاعات یك عملیات رشته ای و بعضاً بین رشته ای است و می بایست كاملاً در فضای تخصصی مرتبط صورت گیرد؛ در غیر این صورت اطلاعات و داده ها فاقد ارزش خواهند بود. پس از این مرحله، نوبت به پردازش اطلاعات می رسد. این پردازش، محور تعیین كننده در مراحل پیشین برای اتخاذ یك تصمیم صحیح و به موقع قلمداد می شود. معمولاً پردازش سطحی و كم عمق، كه از جامع نگری نیز بی بهره است، تصمیم گیران را با اشتباهات فاحش روبرو می نمایند.


دانش عملیاتی استراتژیك، در واقع، طراحان امنیت ملی كشور را با فرایند صحیح عملیات در حوزه امنیت ملی و شیوه های مقابله با چالش های حال و آینده آشنا می سازد. این دانش در كشور ما عمر بسیار كوتاهی دارد و فارغ التحصیلان این رشته، اندك و اغلب فاقد تجربه كافی می باشند، لذا تقویت این رشته، به ویژه توسعه آن در مقوله فرهنگ و عناصر فرهنگی، ضروری است.


گام های نخست در تدوین برنامه استراتژیك:
به رغم كارهای زیاد و مهمی كه باید به منظور رفع نقایص و كاستی های موجود برای پرداختن به تهدیدات موجود یا در حال ظهور علیه كشور ما در حوزه فرهنگ انجام شود،سه اقدام مقدماتی، به مثابه گام های نخست برای تهیه یك برنامه استراتژیك در حوزه فرهنگ پیش بینی می شود. نباید فراموش كنیم كه امروز استراتژی های قابل قبولی برای مواجهه درست و به موقع با چالش های فرهنگی در كشور وجود ندارد و طرح ها و برنامه های فرهنگی دستگاههای متعدد كشور، اغلب غیرمنسجم، ناهماهنگ و حتی بعضاً متناقض و ناسازگار با امنیت ملی می نماید. در هر حال، این اقدامات عبارتند از:


۱- ارزیابی امكانات و قابلیت های فكری- فرهنگی بالفعل و بالقوه۲،- شناسایی منابع، ۳-شناخت روش ها و ابزارها.


طی این مطالعه، اولاً نقاط ضعف و قوت به ویژه در بخش منابع، آشكار خواهد شد؛ ثانیاً كارآیی و كارآمدی روش ها و ابزارها مشخص می گردد و ما را به سوی تهیه یك طرح جهت ایجاد قابلیت های متناسب با سطح تهدید و اقدام انتقال خواهد داد. باید توجه داشت، قبل از قابلیت افزایی و به عبارتی تقویت پی ساخت ها، ورود عجولانه به صحنه عملیات، در خوش بینانه ترین نگرش، تأثیراتی مقطعی و در نگاهی واقعیت انگارانه، پیامدهایی مخرب در پی خواهد داشت.


سهم بودجه امنیت ملی در حوزه فرهنگ:
علاوه بر ضرورت سازماندهی و اولویت بندی بودجه فرهنگی كشور در طرح جامع امنیت ملی، می بایست دو نگرش سنتی در بودجه مورد بازخوانی قرار گیرد. یك: آیا بودجه دفاعی كشور، صرفاً شامل فعالیت های نظامی شود؟ دو: آیا بودجه فرهنگی در حوزه دفاع ملی، باید لزوماً در فضای نظامی و امنیتی تعریف و مصرف گردد؟ برای روشن تر شدن دو نگرش فوق، لازم است توضیح مختصری ارائه شود. فرض كنید تمام فعالیت های نظامی و انتظامی كشور در مسیر برقراری ثبات، امنیت و اقتدار ملی است.


حال اگر معتقد باشیم كه ثبات و امنیت كشور به صورت تدریجی و پنهان از زاویه فرهنگی در معرض تهدید جدی است، آیا حاضریم ده درصد از بودجه دفاعی كشور را صرف امور دفاعی یا بازدارنده در عرصه فرهنگی كنیم. حال اگر قرار شد، این بودجه به این امر اختصاص یابد، كجا، توسط چه بخشی و چگونه باید توزیع و مصرف گردد. برای مثال آیا باید نیروهای نظامی مبادرت به ایجاد بخش های فرهنگی كنند؟ و یا دفاع و بازدارندگی در این عرصه، می بایست در یك محیط فرهنگی طراحی و اجرا شود؟ به نظر می رسد، یكی از فوائد تهیه طرح جامع امنیت ملی و مشخص شدن سهم واقعی هر بخش در این طرح، اصلاح نگرش های سنتی به مقوله امنیت است و می تواند ما را به یك تصمیم گیری صحیح رهنمون سازد.


ضرورت تحول در دكترین استراتژی امنیتی:
در موقعیت تهاجم فرهنگی، دفاع تنها گزینه برای مقابله قلمداد می شود ولی در درازمدت، دفاع به تنهایی قادر به مقابله مؤثر با گستره و عمق تهدیدات نیست؛ صرف نظر از این كه انفعال نوعی قرارگرفتن در موضع ضعف می باشد و دفاع گران را از جهت روحیه دچار ضعف خواهد كرد. لذا بهترین مواجهه با تهدیدات فرهنگی، دفاع در كنار اتخاذ موضع فعال است كه ما از آن به اقدامات بازدارنده با هدف ایجاد مصونیت نام می بریم. برای طراحی و شكل گیری سلسله اقدامات بازدارنده، تقویت ورودی و پردازش اطلاعات با انگیزه گمانه زنی درباره آینده كاملاً ضروری است. مجدداً باید یادآوری شود كه گمانه زنی درباره آینده یك پروژه پژوهشی است كه باید در حوزه تخصصی مرتبط و از سوی متخصصان همان رشته صورت گیرد. ذیلاً به دو نمونه از اقدامات بازدارنده مؤثر اشاره خواهد شد. این دو نمونه می تواند از جایگاهی ویژه در ساختار نظام امنیت ملی كشور برخوردار شود.


تولید علم و نظریه پردازی:
موضوع ضرورت ایجاد «جنبش» تولید علم و نظریه پردازی كه نخستین بار و طی دو سال و اندی پیش، از سوی مقام معظم رهبری مطرح و پیگیری شده است، می تواند یك استراتژی بازدارنده و پیشرو در حوزه امنیت ملی تعریف شود. امروز عمده رقابت های قدرت های جهانی از طریق تولید و عرضه علم و فناوری صورت می گیرد و برخورداری از علم و فناوری یكی از امتیازات اساسی در رقابت محسوب می شود. اما باید توجه داشت كه موضوع تولید علم، فناوری و نظرپردازی، صرفاً در حوزه علوم طبیعی، فنی و علوم مشابه محدود نمی شود، بلكه به صورت هم عرض و بلكه با مراتبی حائز اولویت، در حوزه علوم انسانی نیز متبلور می گردد.


در این میان در كشور ما به اقتضای اهداف انقلاب اسلامی و نوع تهدیدات گذشته، حال و آینده طراحی و تئوری پردازی در علوم انسانی و دین پژوهی از اهمیت خاصی برخوردار است. تولید علم و نظریه پردازی در كشور ما در حالی به عنوان یك ضرورت مطرح شده است كه یك:قابلیت و پتانسیل آن در ایران به ویژه در زمینه نیروی انسانی مستعد وجود دارد. دو:تولید علم و نظریه پردازی به سرعت كشور را در حوزه علمی و فكری از موضع انفعال خارج و در موضع فعال قرار خواهد داد. سه:بسیاری از تهدیدات جهانی علیه ایران خنثی و یا كمرنگ خواهد شد، چهار:به تدریج بسیاری از محدودیت های ناشی از تحریم های اقتصادی مرتفع خواهد گشت. پنج:در مواجهه با پروژه جهانی شدن، ایران ضمن حفظ استقلال، از قدرت رقابت و نقش آفرینی برخوردار خواهد شد. شش:انقلاب اسلامی ایران از جهت فكری قدرت رهبری مطلق جهان اسلام را به صورتی معقول به دست خواهد آورد و از این رهگذر تحولات قابل توجهی در جهان اسلام رخ خواهد داد و هفت:بسیاری از منازعات سیاسی بی ثمر داخلی در مسیر جنبش تولید علم به سمت سازندگی تغییر خواهد یافت.


با وجود اهمیت مورد اشاره، چنان كه بیان شد، تولید علم و نظریه پردازی در ساختار نظام امنیتی ملی ایران جایگاهی ندارد و سهم مراكز پژوهشی در اولویت های امنیتی و بودجه امنیت ملی صفر است.


صدور انقلاب:
صدور انقلاب، یكی از استراتژی های موفق دهه نخست انقلاب، چندی است به علت ضعف نگرش و مدیریت، در چهارراه تردید قرار گرفته و با ملاحظات یك سویه سیاسی، به امری حاشیه ای بدل گردیده است.


برخی دلیل این افت را كاهش زایندگی فكری در حوزه علوم انسانی در ایران تفسیر كرده اند، ولی این یك برداشت ناقص و ناشی از فقدان برآورد تحولات فكری طی ربع قرن اخیر است كه هرچند ناكافی ولی قابل توجه است. چه بسا تلقی اشتباه از صدور انقلاب در داخل به خاطر روش شناسی غیردقیق، ناكامی در برخی برنامه ها یا عدم ترسیم ابعاد و دامنه تأثیرگذاری انقلاب در بیرون مرزها، پیوند این مقوله با چارچوب های سیاسی، و یا اقدامات دامنه دار غرب برای جلوگیری از گسترش تفكر انقلاب اسلامی در جهان، موجب عدم گسترش هدفمند این طرح شده است. ولی در هر صورت، صدور انقلاب، همچنان می تواند به عنوان یك استراتژی بازدارنده در مواجهه با تهدیدات بین المللی علیه منافع و امنیت ملی كشور محسوب شود.
باید توجه داشت، بدون وجود این اعتقاد (در كارگزاران فرهنگی) كه انقلاب اسلامی، به عنوان قدرت برتر فكری- فرهنگی جهان، قادر به ایفای نقش اساسی در شكل گیری وضعیت آینده جهان است، صدور انقلاب با ثمربخشی همراه نخواهد بود.


صدور انقلاب در حوزه امنیت ملی، می تواند دارای فوائدی به این شرح باشد: یك:خروج كشور از انزوای تحمیلی، دو:افزایش معتنابه قدرت بازدارندگی امنیتی، سه:برخورداری از سهم درخور در جهان و جهت دهی سیاست های بین المللی در مسیر منافع ملی، چهار:رهبری و هدایت جهان اسلام در مسیر اهداف انقلاب و اسلام، پنج:برخورد مؤثر با گسترش مرزهای جهانی شدن در ایران و جهان اسلام و شش:كاهش تهدیدات علیه امنیت جهان اسلام.