ژئوپلیتیک عراق جدید و تاثیر آن بر همگرایی با ایران

ژئوپلیتیک عراق جدید و تاثیر آن بر همگرایی با ایران

ژئوپلیتیک عراق جدید و تاثیر آن بر همگرایی با ایران

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۲۳۵

بازدید دیروز

۰

بازدید ماه

۱۲۳۵

بازدید کل

۹۱۶۰۹۸۲

افراد آنلاین

۹۵۷

ژئوپلیتیک عراق جدید و تاثیر آن بر همگرایی با ایران


● نويسنده: محمد - اکرمی نیا

 

 

پس از تهاجم نظامی آمریکا در مارس سال 2003 به عراق و اشغال آن، این کشور شاهد تغییر و تحولات گسترده و عمیقی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیکی گردیده است. پس از اشغال عراق عوامل ژئوپلتیکی د راین کشور به گونه جدیدی مبادرت به ایفای نقش نموده اند، به نحوی که توانسته اند منطقه خاورمیانه و همسایگان عراق را از نقش جدید خود متأثر سازند. در این نوشتار سعی می شود با بررسی سیر تحولات عوامل مهم ژئوپلتیک عراق، نقش ژئوپولتیک عراق جدید در روند همگرایی با ایران تبیین گردد. بخش نخست این مقاله تقدیم می گردد.



عراق که در لغت به معنی کنار نهر یا دریا آمده، یکی از کشورهای بسیار مهم منطقه خاورمیانه محسوب می گردد که از نظر ژئوپلتیکی، اقتصادی، امنیتی و نظامی دارای اهمیت زیادی می باشد. از دیرباز سرزمین عراق به دلیل برخورداری از عوامل ثابت و متغیر بسیار مهم ژئوپلتیکی همواره مورد توجه قدرت های محلی و بین المللی قرار داشته است. موقعیت جغرافیایی عراق به گونه ای است که به لحاظ بر خورداری از عوامل مختلف ژئوپلتیک دارای بسترهای لازم برای ایفای نقش مؤثر در منطقه خاورمیانه و جهان می باشد.

کشور عراق بین 29 درجه و 6 دقیقه الی 37 درجه و 5 دقیقه عرض شمالی و 38 تا 46 درجه طول خاوری از نصف النهار گرینویچ واقع شده و دارای 438446 کیلومتر مربع مساحت است(1). سرزمین عراق بطور عمده از سه بخش تشکیل شده است: منطقه کوهستانی در شمال و شمال شرقی، منطقه جلگه ای در شرق و جنوب شرقی و زمین های پست و هموار در جنوب. دو رود مهم دجله و فرات که از ترکیه سرچشمه می گیرند پس از عبور از مرز وارد عراق می شوند و قسمت شرقی این کشور را سیراب می کنند (رود فرات پس از عبور از سوریه وارد خاک عراق می گردد). جمعیت عراق در جولای سال 2004 معادل 691/374/25 نفر برآورد شده که از این تعداد 55 تا 60 درصد را اعراب شیعه، 25 درصد را اعراب سنی و 15 الی 20 درصد را اکراد تشکیل می دهند. تعداد مسیحیان در عراق نیز تا قبل از جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991 یک میلیون نفر و در حال حاضر حدود 650 هزار نفر برآورد شده است.

تولید ناخالص داخلی عراق در سال 2003 معادل 38/79 میلیارد دلار برآورد شده است که با احتساب جمعیت 25 میلیونی این کشور، درآمد سرانه در عراق کمتر از 1600 دلار محاسبه می گردد.(2)

عراق در شمال خلیج فارس واقع شده که از این نظر دارای موقعیت ممتازی است. به همین دلیل بسیاری از صاحب نظران، عراق را دومین کشور در منطقه آسیای جنوب غربی می دانند که دارای امکانات مناسب جغرافیایی است و در بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مقام ویژه ای را داراست. به همین دلیل است که عراق همواره از نظر تاریخی با درک ژئوپلتیک خود، به دنبال کسب رهبری در بین کشورهای منطقه بوده است.(3)

در هر صورت ژئوپلتیک یکی از عوامل مؤثر بر ایفای نقش منطقه ای توسط عراق بوده و همواره بر ذهن دولتمردان و جهت گیری های سیاست خارجی این کشور تأثیر گذاشته است. بدون تردید یکی از دلایل تغییر و تحولات سریع در روابط خارجی و تلاش برای ایفای نقش یک بازیگر تعیین کننده و قدرت منطقه ای طی دهه های اخیر، بسترهای ژئوپلتیکی در این کشور بوده است.

کشور عراق از ویژگی های ژئوپلتیکی بارزی برخوردار است که ترکیب و حاصل تأثیرگذاری آنها بر عملکرد دولتمردان و سیاست خارجی این کشور، اوضاع و شرایط منحصر به فردی را به وجود آورده است؛ این شرایط طی سه دهه اخیر موجب تحولاتی در سطح منطقه و کشور عراق گردیده که نهایتاً تغییرات ژئوپلتیکی قابل توجهی را در این کشور رقم زده است.

پس از تهاجم نظامی آمریکا در مارس سال 2003 (فروردین 1382) به عراق و اشغال آن، این کشور شاهد تغییر و تحولات گسترده و عمیقی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیکی گردیده است. پس از اشغال عراق عوامل ژئوپلتیکی د راین کشور به گونه جدیدی مبادرت به ایفای نقش نموده اند، به نحوی که توانسته اند منطقه خاورمیانه و همسایگان عراق را از نقش جدید خود متأثر سازند. در این نوشتار سعی می شود با بررسی سیر تحولات عوامل مهم ژئوپلتیک عراق، نقش ژئوپولتیک عراق جدید در روند همگرایی با ایران تبیین گردد.

پیشینه ژئوپلتیک عراق

سرزمین عراق همواره در طول تاریخ از موقعیت ویژه ای برخوردار بوده است. تمدن سومر در 3000 سال قبل از میلاد و امپراطوری های بابل و آشور در 1350 سال قبل از میلاد در این سرزمین بوجود آمده اند. در قرن ششم میلادی سرزمین عراق جزو قلمرو امپراتوری ایران بوده است. در قرن هفتم میلادی اعراب مسلمان با شکست دادن آخرین پادشاه سلسله ساسانی، سرزمین واقع بین دو رودخانه دجله و فرات را به تصرف خود درآوردند و این اراضی را بین النهرین نامیدند. بین النهرین قریب یکصد سال مرکز خلافت اسلامی شد و بغداد پایتخت آن از اعتبار خاصی برخوردار بود. بغداد که در لغت به معنای دارالاسلام است، حدود 5 قرن مرکز حکومت خلفای عباسی بود تا این که در سال 1258 میلادی مغول ها آن را به تصرف خود در آورند.(4)

در سال 1534 میلادی بغداد به تصرف ترکان عثمانی درآمد و بدین ترتیب سرزمین بین النهرین یا عراق کنونی تا اوایل قرن بیستم جزو قلمرو امپراتوری عثمانی بود. در دوران عثمانی سرزمین عراق از نظر دسترسی سلاطین عثمانی به سرزمین های عربی و شمال آفریقا اهمیت فراوانی داشت، ضمن آنکه این منطقه برای متحدین امپراتوری عثمانی (مثل آلمان) و دولت های مخالف (مانند انگلستان)، به منظور دسترسی به شبه قاره هند نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. پس از شکست عثمانی در جنگ جهانی اول و تجزیه آن، عراق که بخشی از خاک عثمانی محسوب می شد توسط انگلستان اشغال گردید و به موجب مصوبه جامعه ملل، تحت قیمومیت این کشور قرار گرفت. پس از گذشت حدود 10 سال، عراق در سال 1932 استقلال یافت و به عضویت جامعه ملل در آمد. در واقع شکل گیری کشور کنونی عراق محصول اقدامات انگلستان است که در پی قرار داد سایکس- پیکو در سال 1916 بین وزرای خارجه انگلیس و فرانسه به وجود آمد.(5)

عراق که از سه ولایت بصره، بغداد موصول تشکیل شده بود به لحاظ امکان ارتباط با خلیج فارس، همسایگی با اردن و ارتباط با دریای سرخ می توانست راه زمینی مناسبی برای انگلستان در دسترسی به هند فراهم آورد که مکمل راه دریایی هند به شمار می رفت. بنابراین در این مقطع نیز عراق از اهمیت ژئوپلتیک فراوانی برخوردار بود.

با افول قدرت انگلستان و پایان جنگ جهانی دوم از اهمیت موقعیت ژئوپلتیک عراق کاسته نگردید. در دوران جنگ سرد، عراق در حلقه اقمار اتحاد جماهیر شوروی بود و به عنوان مسیری برای حضور شوروی در خاورمیانه در کانون توجه بلوک شرق قرار داشت. به همین دلیل اتحاد شوروی در عراق نفوذ بسیار زیادی ایجاد نموده و ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی این کشور را از خود متأثر ساخته بود. در دوران مذکور اتحاد جماهیر شوروی از وحدت و یکپارچگی عراق حمایت می کرد و این موضوع به ابزاری در دست دولت مرکزی این کشور برای سرکوب حرکت های جدایی طلبانه مانند جنبش کردها و شیعیان تبدیل شده بود.

پس از روی کارآمدن "صدام حسین" در عراق در سال 1978، جاه طلبی های وی برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای و ایفای نقش رهبری جهان عرب، که خود متأثر از انزوای مصر پس از امضای قرارداد کمپ دیوید بود، زمینه برهم خوردن تعادل قدرت در منطقه را فراهم آورد. تهاجم نظامی عراق به ایران در سال 1980 به وضوح نمایانگر زیاده طلبی های صدام حسین در سال های پایانی جنگ سرد است که البته در آن مقطع هر دو ابر قدرت شرق و غرب این کشور را در توسعه طلبی های خود یاری دادند.

جنگ دوم خلیج فارس که پیامد اشتباهات رژیم عراق و نتیجه آتش افروزی های این رژیم در منطقه بود، همزمان با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دو قطبی، توجه آمریکا و غرب را بیش از پیش به موقعیت ژئوپلتیک این کشور جلب نمود.

عراق از اهمیت زیادی برای آمریکا برخوردار است. تضمین امنیت جریان صدور نفت، تأثیر گذاری بر روند صلح اعراب و اسرائیل، مهار جمهوری اسلامی ایران و نقش آفرینی در شمال عراق و منطقه کردستان برای کنترل تحولات و تأثیرگذاری بر کشور هایی که دارای مناطق کرد نشین هستند، فرصت هایی بوده اند که پس از جنگ دوم خلیج فارس با استفاده از موقعیت ژئوپلتیکی عراق برای آمریکا فراهم شده است.

به طور کلی در دوران جنگ سرد عراق در قلمرو ژئواستراتژیک قدرت برّی یعنی اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت، اما فروپاشی اتحاد شوروی و جنگ دوم خلیج فارس موجب حضور آمریکا در مناطق امن در شمال و جنوب عراق بر اساس قطعنامه 688 شورای امنیت سازمان ملل متحد گردید(6)؛ که نهایتاً جدایی ژئوپلتیکی عراق را به همراه داشت.

سیاست های کاملاً اشتباه صدام حسین در ابعاد منطقه ای و بین المللی و نقض مکرر قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل موجبات انزوای این رژیم را فراهم آورد. پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 در ایالات متحده آمریکا و اعلام استراتژی مبارزه با تروریسم از یک سو و ادعای واشنگتن مبنی بر تلاش رژیم عراق جهت دستیابی به تسلیحات اتمی و همکاری این رژیم با شبکه القاعده، با جوسازی و تبلیغات گسترده رسانه ای و اقدامات دیپلماتیک وسیع در سطح سازمان ملل متحد و منطقه خاورمیانه، بستری فراهم شد که علی رغم مخالفت شورای امنیت سازمان ملل متحد و مخالفت های مردمی در سطح جهان، آمریکا با همراهی تعدادی دیگر از کشورهای غربی در مارس سال 2003 به عراق حمله و پس از مدت کوتاهی رژیم حاکم براین کشور را ساقط نماید. بدون تردید یکی از دلایل و ملاحظات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق اهمیت ژئوپلتیکی این کشور بوده است.

پس از گذشت شش سال از اشغال عراق، آمریکا متحمل هزینه های فراوانی گردیده و سیاست های این کشور بر پیچیدگی های مسایل منطقه افزوده است. بدست گیری قدرت توسط یک دولت شیعی و خروج شیعیان و اکراد از انزوای سیاسی پس از حدود 80 سال، تحولات ژئوپلتیکی جدیدی را در عراق رقم زده که علاوه بر تحت تأثیر قرار دادن عراق و منطقه خاورمیانه، روابط راهبردی قدرت های بزرگ را نیز متأثر ساخته و موجب واکنش برخی کشورهای منطقه مانند عربستان و اردن گردیده است، تا جایی که پادشاه اردن با ابراز نگرانی از تحولات عراق در دسامبر سال 2005 از موضوعی تحت عنوان «هلال شیعی» صحبت به میان آورد. بدون تردید تحولات اخیر در عراق روابط کشورهای منطقه را هم متأثر ساخته است. در ادامه عوامل مهم ژئوپلتیک در عراق و سیر تحولات آنها مورد بررسی قرار می گیرد.

پس از تهاجم نظامی آمریکا در مارس سال 2003 به عراق و اشغال آن، این کشور شاهد تغییر و تحولات گسترده و عمیقی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلتیکی گردیده است. پس از اشغال عراق عوامل ژئوپلتیکی د راین کشور به گونه جدیدی مبادرت به ایفای نقش نموده اند، به نحوی که توانسته اند منطقه خاورمیانه و همسایگان عراق را از نقش جدید خود متأثر سازند. در این نوشتار سعی می شود با بررسی سیر تحولات عوامل مهم ژئوپلتیک عراق، نقش ژئوپولتیک عراق جدید در روند همگرایی با ایران تبیین گردد. بخش دوم و پایانی این مقاله تقدیم می گردد.

 

 



عوامل مهم ژئوپلتیک عراق و سیر تحولات آن

کشور عراق از لحاظ ژئوپلتیک اهمیت فراوانی دارد. موقعیت جغرافیایی، راه های مواصلاتی به کشورهای مهم منطقه، شبکه آب ها و سایر عوامل ثابت ژئوپلتیک این کشور از اهمیّت زیادی برخوردار هستند. همچنین هنگام برّرسی ژئوپلتیک عراق عوامل متغیّر و به ویژه منابع انسانی و ترکیب قومیّتی این کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. افتراقات جمعیتی در عراق ریشه در نیات و اهداف استعمارگران انگلیس در تشکیل کشور عراق دارد که موجب بروز بحران ها و ناآرامی های زیادی در طول تاریخ معاصر این کشور گردیده است.

در این نوشتار صرفاً به سه عامل از عوامل مهم ژئوپلتیک عراق که از اهمیت زیادی برخوردارند اشاره می گردد.

منابع نفت و گاز

ذخایر عظیم نفت و گاز در عراق اهمیت زیادی را برای این کشور فراهم آورده است. ذخایر نفت عراق بیش از 112 میلیارد بشکه تخمین زده شده که از این نظر عراق را در مقام بزرگ ترین دارندگان ذخایر نفت جهان قرار داده است. عراق یکی از کشورهای مهم صادر کننده نفت و از اعضای مهم اوپک به شمار می رود. هزینه استخراج نفت در عراق به دلیل وجود تعداد زیادی میدان کم عمق و عظیم بسیار پائین است. همچنین امکان بهره برداری از چاه های نفت عراق با سرعت بالا وجود دارد. در عراق از هر چاه به طور متوسط 13480 بشکه نفت در روز استخراج می گردد(7). در عراق 74 میدان نفتی شناسایی شده که عمدتاً مورد بهره برداری قرار نگرفته است؛ از 526 نقطه شناسایی شده در صحرای غربی عراق تاکنون فقط 125 نقطه توسعه یافته و حفاری شده است.(8)

صادرات نفت در سال 1989 (قبل از تهاجم به کویت)، 5/3 میلیون بشکه در روز بوده است که درآمدی معادل 5/14 میلیارد دلار در سال را عاید این کشور کرده است. همچنین عراق دارای 110 میلیارد فوت مکعب ذخایر گازی است.(9)

همچنان که ارقام نشان می دهند میزان ذخایر نفت و گاز عراق سهم مهمی در ذخایر جهانی دارند و این کشور پتانسیل لازم برای ایفای نقش های مهم تر در تأمین انرژی جهان را دارد. به همین دلیل مسئله نفت یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار ژئوپلتیکی عراق بوده است.

کردها

کردها یکی از اقوام ایرانی کهن هستند که در دامنه های کوه های آرارات و زاگرس و در کشورهای کنونی ایران، عراق، ترکیه و سوریه پراکنده شده اند، که این پراکندگی متأثر از جنگ جهانی اول و تجزیه امپراتوری عثمانی بوده است. قبل از شکل گیری دولت- ملت های یاد شده، کردها تابع هویت قومی خویش بوده اند. در دوران حاکمیت اسلامی قوم کرد مانند سایر اقوام و اقلیت های نژادی در قالب امپراتوری عثمانی به حیات خود ادامه داده و در قدرت مشارکت داشته است. با فروپاشی عثمانی و شکل گیری کشورهای عراق، ترکیه و سوریه، گروه های مختلف قومی در جهت تشکیل دولت های ملی اقدام کردند امّا تلاش کردها در این مسیر مقرون موفقیت نبوده است. به دلیل پراکندگی کردها در کشورهای مختلف، مسئله جدایی طلبی و استقلال این گروه طی سده اخیر یکی از حساس ترین مسایل منطقه به ویژه در کشورهای ترکیه و عراق بوده است.

بخش اعظمی از ذخایر نفتی عراق در شمال این کشور و در مناطق کردنشین قرار گرفته و همین موضوع بر اهمیت مسئله کردها افزوده است. کردها در عراق سه دوره منازعه با دولت مرکزی را تجربه نموده اند. جنگ های پراکنده طی سال های 1915 تا 1925، درگیری های سال های 1925 تا 1975 و نهایتاً تنش های سال های 1980 تا 1991 از دوره های اصلی جنگ و در گیری کردها و اعراب در عراق به شمار می روند.

از سال 1958، با کودتای ژنرال "عبدالکریم قاسم" در عراق، نظام سلطنتی سرنگون و رژیم جمهوری در این کشور مستقر گردید. عبدالکریم قاسم تلاش های زیادی برای تحت تابعیت درآوردن کردها که در زمان نظام سلطنتی خود مختار بودند، به عمل آورد. به همین دلیل در گیری ها پس از روی کار آمدن وی جدی تر بوده است. "ملا مصطفی بارزانی" از رهبران کرد عراقی در سال 1947 میلادی به منظور پیگیری سیاست های جدایی طلبانه، حزب دموکرات کردستان عراق را تأسیس کرد و موفق شد پس از یک جنگ و درگیری طولانی مدت در اوایل دهه 70 میلادی از دولت مرکزی عراق خود مختاری اخذ نماید؛ اما بعد ها این خود مختاری نقض گردید. در منطقه کردستان عراق احزاب دیگری شکل گرفته اند که احزاب اتحادیه میهنی کردستان و حزب ا... انقلابی کرد از آن جمله هستند.

"سر آرنولد ویلسن" دیپلمات ارشد انگلستان پس از جنگ جهانی اول طی گزارشی از منطقه کردستان عراق چنین اظهار نموده که کردها نه می خواهند زیر حکم و نفوذ دولت ترکیه باشند و نه تحت فرمان دولت عراق؛ فکر تشکیل کردستانی مستقل در میان کردها طرفداران بسیار دارد.(10)

کردهای عراق بیش از 28 درصد جمعیت و بیش از 17 درصد کل مساحت این کشور را در اختیار دارند و به لحاظ برخورداری از موقعیت جغرافیایی ویژه و وجود ذخایر عظیم نفت و گاز، جایگاه حائز اهمیتی را در این کشور به خود اختصاص داده اند.

کردستان عراق همواره مورد تبعیض بوده است. سهم ناچیزی از بودجه های عمرانی به کردستان اختصاص یافته، در حالی که منابع نفتی عراق عمدتاً در کرکوک، خانقین و عین زاله واقع گردیده که بیش از 80 درصد تولید نفت عراق را به خود اختصاص داده است. بطور کلی 76 درصد از درآمد دولت عراق از منطقه کردستان تأمین می گردد.(11)

در زمان صدام حسین فشار بر کردها افزایش یافت و عده زیادی از رهبران و نیروهای مؤثر در کردستان متواری و یا تسلیم رژیم بعثی شدند. صدام حسین تلاش های زیادی جهت اجرای سیاست عربی کردن برخی مناطق کردنشین به عمل آورد و با زور و تهدید و ترور توانست دو حزب عمده کردستان عراق یعنی حزب دموکرات کردستان و حزب اتحادیه میهنی کردستان را وادار به تسلیم و تبعیت نماید. در طول جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دو حزب یاد شده در مقطعی برای نیروهای عراقی اطلاعات جمع آوری کرده و علیه ایران عملیات ایذایی انجام می دادند. با پایان یافتن جنگ و اشتباه صدام حسین در تهاجم به کویت که منجر به اقدامات بین المللی علیه رژیم وی گردید، کردها توانستند تحت حمایت قطعنامه های شورای امنیت به ویژه قطعنامه 688، که مربوط به ممنوعیت ورود نیروهای نظامی عراق به مناطق شمالی و جنوبی این کشور می شد، قدرت خود را بازیابند. صرف نظر از اهداف پنهانی آمریکا و اسرائیل در همکاری و حضور در کردستان عراق، این منطقه با کمک های آمریکا پس از یک دوره اختلاف، سیاست خود مختاری را دنبال نموده است. پس از سقوط رژیم صدام حسین کردها با همکاری آمریکا به صورت فعال در روند دولت سازی شرکت نمودند و موفق شدند خود مختاری مناطق کردنشین شمال عراق را در چارچوب قانون اساسی جدید این کشور به تصویب برساند. اکنون کردستان عراق دارای خود مختاری است و اولین رئیس جمهور عراق جلال طالبانی رهبر حزب اتحادیه کردستان از میان کردها انتخاب گردیده است.

بدون تردید تحولات اخیر بر عامل ژئوپلتیکی کردها تأثیر گذار بوده و علاوه بر دستیابی کردها به خود مختاری به نحو چشمگیری موجب مشارکت مؤثر آنان در قدرت سیاسی در عراق گردیده است. امروزه کردها که همواره یکی از عوامل مهم ژئوپلتیکی در عراق هستند و به عنوان یک نیروی چالشگر قدرت مرکزی در عراق تأثیر گذار بودند، خود به عنوان بخشی از حاکمیت عراق محسوب می شوند و در طراحی و اجرای سیاست های این کشور دخالت مستقیم و مؤثر دارند. اعطای خود مختاری به کردها توسط قانون اساسی جدید عراق، نقش ژئوپلتیک آنان را در صحنه عراق فزونی بخشیده است.

حضور و حمایت مستقیم آمریکا در کردستان عراق طی دوازده سال پس از جنگ دوم خلیج فارس در سال 1991 تا سقوط صدام حسین در سال 2003 بسترهای لازم برای بازیابی قدرت توسط کردها را فراهم آورد. البته آمریکا از حضور و حمایت از کردها اهداف متعددی را تعقیب نموده که در چارچوب منافع و اهداف ملی کشورهای همسایه عراق و منطقه خاورمیانه نبوده است اما این حمایت ها یکی از عوامل اصلی در ارتقاء اهمیت ژئوپلتیکی کردستان محسوب می گردد.

شیعیان

حدود 10 درصد مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل می دهند که شمار آنان به حدود 120 میلیون نفر می رسد.(12) اکثریت جمعیت شیعیان در پنج کشور ایران، عراق، آذربایجان، بحرین و لبنان ساکن هستند. حدود 65 درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می دهند که اگرچه در دوران معاصر و در نظام حکومتی عراق، نقش مهمی در تصمصم گیری های سیاسی نداشته اند، اما علاوه بر نفوذ بر جامعه عراق تأثیرات فراوانی نیز در حیات فکری و رشد و پیشرفت علمی، اقتصادی و اجتماعی این کشور داشته اند. نفوذ روحانیون شیعی در عراق تا حدی بوده که علاوه بر حکام این کشور، سلاطین در ایران را از اثرات خود متأثر ساخته اند زیرا شیعیان عراق همواره با همکیشان خود در ایران در ارتباط بوده و بسیاری از روحانیون شیعه ایران در عراق اقامت داشته اند. حضور حضرت امام خمینی (ره) در دوران تبعید در عراق یکی از نشانه های ارتباط تنگاتنگ شیعیان در دو کشور ایران و عراق است.

در طول تاریخ معاصر، اکثریت شیعه در عراق همواره تحت ظلم و سیطره حکام قرار داشته اند؛ بویژه طی جنگ 8 ساله عراق با جمهوری اسلامی ایران دستگیری، شکنجه و اعدام شیعیان مخصوصاً رهبران شیعی در سطح گسترده ای از سوی رژیم بعثی صدام حسین رخ داد و هزاران نفر شهید، تبعید و یا اخراج گردیدند.

با این حال حکام عراق طی سال های پس از استقلال از گسترش و حاکمیت تفکر شیعیان در این کشور نگران بوده و تلاش نموده اند رهبران شیعه را به هر نحو ممکن کنترل و یا از میان بردارند. یکی از رهبران مؤثر شیعی در عراق "سید محمد باقر صدر" بود که طی همکاری اطلاعاتی رژیم صدام حسین با سایر دول عربی ربوده و از صحنه اجتماعی و سیاسی عراق حذف گردید. در واقع حاکمان عراق بر قدرت نافذ شیعیان واقف بوده و اقدامات مؤثری جهت کنترل و تضعیف آن به عمل آورده اند.

رژیم صدام حسین از بدو شکل گیری، فشارهای مضاعفی را بر شیعیان در عراق وارد آورد. به رغم وجود اکثریت شیعه در ترکیب ارتش و بسیاری از نهادهای دولتی، شیعیان همواره از دستیابی به مناصب بالا و کلیدی محروم می شدند. سیاست رژیم بعث عراق در خصوص محدودسازی شیعیان در ابعاد منطقه ای و بین المللی مورد حمایت کشورهای عربی و قدرت های بین المللی قرار داشت. دولت های عرب منطقه به دلیل تمایزات مذهبی هیچ گاه خواهان قدرت یافتن شیعیان عراق نبوده اند.

از سوی دیگر با توجه به روابط گسترده رژیم صدام حسین با دول شرقی و غربی، گرچه عراق در زمره وابستگان به ابرقدرت شرق محسوب می گردید اما به ویژه در طول جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران، رژیم بعث از حمایت های فراوان سیاسی و اقتصادی دولت های غربی نیز برخوردار بود. نگرانی های غرب به ویژه آمریکا از قدرت یافتن شیعیان عراق تا حدی بوده که در عملیات طوفان صحرا هنگامی که ضربات مهلکی بر پیکر ارتش عراق وارد گردید و شیعیان جنوب این کشور شورش هایی تحت عنوان انتفاضه شعبانیه را شکل دادند، ناگهان حملات نظامیان آمریکایی با هدف بازگذاشتن دست ارتش عراق برای سرکوب شیعیان متوقف گردید؛ همچنان که بعدها آمریکایی نیز اذعان نمودند، درآن مقطع فروپاشی رژیم صدام حسین موجب بدست گیری قدرت توسط شیعیان می گردید.

پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 در آمریکا که موجب شد خاورمیانه و جهان اسلام در کانون استراتژی سیاست خارجی آمریکا قرار گیرد، روشن شد که افراط گرایان سنی سیاست های آمریکا را به طور جدی به چالش کشیده اند، بنابراین بیشترین نگرانی های استراتژیست ها و سیاستمدران آمریکایی به سمت نیروهای سنی متمایل گردید. پس از اشغال عراق نیز برخی گروه های تندرو سنی با همکاری شبکه القاعده دست به اقدامات ناامن کننده در عراق زدند و سیاست های آمریکا در این کشور را به چالش کشیدند. البته هدف اصلی این گروه ها اعتراض به آمریکا و دستیابی به قدرت بیشتر در ساختار جدید عراق بوده است، اما شیعیان با توجه به اکثریت نسبی و با اعتماد به نفس و اتخاذ روش های دیپلماتیک، قانونمند و منطقی در فرآیند دولت سازی مشارکت فعال نمودند و موفق شدند به قدرت بایسته دست یابند.

تحولات ناشی از سقوط رژیم صدام حسین و خروج شیعیان از تنگنای ژئوپلتیک به صورت بارزی نقش ژئوپلتیک شیعیان در عراق را ارتقاء بخشیده است. اکثریت مجلس نمایندگان، پست نخست وزیری و بسیاری از پست های دولتی برخلاف دوران گذشته اکنون در اختیار شیعیان قرار دارد. با توجه به وجود اماکن مقدس شیعیان در عراق و همچنین وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در مناطق جنوبی عراق که اکثراً شیعه نشین هستند، تأثیر شیعیان به عنوان یک عامل مهم ژئوپلتیک در سطح منطقه و نظام بین الملل مضاعف می گردد. در مجموع فروپاشی رژیم صدام حسین نقطه عطفی در روند سیاسی شدن شیعیان و برخورداری آنها از هویت دوگانه سیاسی و مذهبی در جامعه عراق محسوب می گردد.

پس از صدام حسین شیعیان به خوبی توانسته اند با اتکاء به مؤلفه های قدرت خود از فرصت پیش آمده بهره برداری نمایند و حضور سیاسی خود را در عراق گسترش و تعمیق بخشند.

امروزه هیچ قدرتی نمی تواند بدون در نظر گرفتن شیعیان در عراق نقش آفرینی نماید و بدون ملاحظات ساختار توزیع قدرت سیاسی در عراق که شیعیان در آن از برجستگی فراوانی برخوردارند، تأثیر گذار باشد.

بدون تردید ظهور عراق جدید که در آن شیعیان سهم عمده ای در قدرت دارند، پیامدهای گسترده ای برای ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه به همراه خواهد داشت. تحولات عراق در سطح کشورهای منطقه بطور یکسان مورد ارزیابی قرار نگرفته و برداشت های گوناگون و بعضاً متضادی از ظهور عراق جدید ارایه شده است. در میان کشورهای همسایه عراق، ایران و ترکیه در مقابل این تحولات مواضع مثبتی اتخاذ نموده اند اما از نظر کشورهای عرب همسایه تغییرات در عراق به منزله تهدیدی برای هویت عربی این کشور و حاوی پیامدهای سوء و بی ثبات کننده برای منطقه تلقی گردیده است.

تأثیر ژئوپلتیک عراق جدید بر همگرایی با ایران

بدون تردید هنگامی که تاثیر ژئوپلتیکی ظهور عراق جدید در سطح منطقه مورد بررسی قرار می گیرد جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار است. چنانچه بخواهیم از نظر تاریخی به تحولات دو کشور و تأثیرات آن بر هر یک از طرفین بپردازیم، می بایست به دهه دوم قرن بیستم بازگردیم؛ هنگامی که با فروپاشی امپراتوری عثمانی و پس از یک دهه قیمومیت انگلیس بر عراق، این کشور استقلال خود را بدست آورد، دولت این کشور اختلاف مرزی بین ایران و عثمانی را به ارث برد و بهانه لازم برای تنش و درگیری را در دست گرفت. اختلافات و تنش های دولت عراق با ایران همواره وجود داشته و در مواقعی به درگیری نظامی نیز انجامیده است. اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و روی کار آمدن صدام حسین در عراق در سال 1979 فصل جدیدی در تیرگی روابط و تنش ها آغاز گردید. با گذشت کمتر از دو سال از پیروزی انقلاب نوپای اسلامی در ایران صدام حسین یک جنگ همه جانبه و خونین را به مدت 8 سال به جمهوری اسلامی ایران تحمیل نمود. پس از جنگ نیز، رژیم صدام حسین تا زمان فروپاشی بزرگترین تهدید خارجی ایران محسوب می گردید.

از نظر جغرافیایی، دو کشور ایران و عراق دارای 1609 کیلو متر مرز مشترک هستند که از نظر جغرافیای سیاسی یکی از بدترین حالات خطوط مرزی است(13). به همین دلیل همواره دو کشور بر سر مسائل مرزی با یکدیگر مشکل داشته اند.

به لحاظ ایدئولوژیک حدود 60 درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می دهند که با ایران پیوند عمیق ایدئولوژیک دارند.

ایران و عراق هردو دارای ذخایر عظیم نفت و گاز و از اعضای اوپک هستند و هرگونه همکاری و همگرایی در خصوص نفت بین دو کشور می تواند تأثیرات زیادی بر صنعت بین المللی نفت بر جای گذارد.

از سوی دیگر روابط دو کشور ایران و عراق هیچ گاه با ثبات و پایدار نبوده است. با توجه به وجود غیر طبیعی عراق که بر اثر مناسبات منطبق بر منافع قدرت های بین المللی بویژه انگلستان و بدون توجه به واقعیات فرهنگی، جغرافیایی و انسانی ایجاد گردیده است، شرایطی بوجود آمده که تحت تأثیر قدرت های خارجی روابط بسیار پر افت و خیزی با ایران شکل گرفته است. تنگنای ژئوپلتیکی عراق، عامل انسانی و موقعیت جغرافیایی در حایل شدن بین ایران و جهان عرب همواره بستر هایی بوده اند که قدرت های بزرگ از آن در ایجاد تنش در روابط دو کشور بهره برداری نموده اند.

در مجموع، در هم تنیدگی مسائل عراق با ایران بیش از هر کشور دیگری بوده است. به همین دلیل هرگونه تحولات در این کشور بیشترین تأثیرات را بر ایران خواهد داشت. عراق در سال های 1975 تا 1979 با تولید 52 درصد کل تولید نفت کشورهای نفت خیز بزرگ ترین تولید کننده نفت در جهان بوده است.(14) علاوه بر این عراق دومین کشور دارنده ذخایر نفت در جهان است که این خود به عنوان یک عامل مهم ژئواکونومیک از گذشته تأثیر گذار بوده است. همچنین دو کشور ایران و عراق از اعضای فعال کشورهای صادر کننده نفت اوپک می باشند. بنابراین بجز تأثیر بر تحولات بازار نفت، تحولات هریک از دو کشور ایران و عراق علاوه بر مسیرهای دیگر از طریق نفت نیز بر کشور مقابل تأثیر دارد.

طی دو جنگ سال های 1991 و 2003، زیر ساخت های اقتصادی عراق از جمله تأسیسات نفتی این کشور متحمل آسیب های جدی شده اند، به همین دلیل میزان تولید و صادرات نفت عراق به شدت کاهش یافته است. اما تلاش شرکت های نفتی غربی و به ویژه شرکت های نفتی آمریکایی جهت سرمایه گذاری در صنعت نفت عراق پس از اشغال این کشور بسیار جدی بوده به نحوی که تا ماه پایانی سال 2008، صادرات نفت عراق به یک میلیون و 880 هزار بشکه در روز رسیده است.(15) با توجه به افزایش بهای نفت طی سال 2007 و نیمه اول سال 2008، درآمد نفتی دولت عراق در سال 2008 به بیش از 63 میلیارد دلار رسیده که از رشد زیادی برخوردار بوده است. وزارت نفت عراق از آغاز کار دولت جدید تاکنون دو دوره اقدام به واگذاری پروژه های نفت و گاز به شرکت های خارجی نموده است و با توجه به بهبود نسبی اوضاع امنیتی در این کشور و نیاز شدید دولت به منابع مالی، پیش بینی می شود این روند تسریع شود.

رونق صنعت نفت عراق موجب نقش آفرینی بیشتر این کشور در اوپک خواهد شد. در این زمینه به نظر می رسد با توجه به ماهیت دولت عراق، مواضع ایران در اوپک تقویت خواهد شد، گرچه در کوتاه مدت به دلیل نیازهای دولت عراق به درآمدهای نفت، این دولت سیاست کنترل عرضه با هدف تنظیم قیمت بازار را بطور جدی پیگیری ننماید اما در درازمدت تحولات عراق از طریق اوپک موجب تقویت روند همگرایی با جمهوری اسلامی ایران می گردد.

نکته حائز اهمیت دیگر محدودیت های عراق در صادرات کالاهای خود از جمله نفت می باشد. بدون تردید از آنجا که عراق فقط 42 کیلومتر از سواحل خلیج فارس را در اختیار دارد،(16) یکی از مزایای همکاری و همگرایی میان دو کشور فراهم آوردن دسترسی آسان تر به خلیج فارس از طریق ایران است.

در مجموع با توجه به تحولات اخیر و ظهور عراق جدید، موضوع نفت، میزان ذخایر آن در دو کشور، عضویت در اوپک، و زمینه های موجود برای همکاری جهت صادرات، موجب تقویت همگرایی میان دو کشور می گردد.

در مورد شیعیان، قدرت یابی آنان در عراق جدید علاوه برآنکه چشم اندازهای جدیدی را برای احقاق حقوق بیشتر شیعیان در سایر کشورهای عربی ایجاد کرده، برای ایران نیز فرصت ساز بوده است. دستیابی شیعیان به قدرت در عراق ظرفیت های جدیدی برای تغییر ساختار قدرت و شکل گیری فرایندهای جدید امنیتی در سطح منطقه ایجاد نموده و الگوهای جدیدی برای تعامل دو کشور ایران و عراق و روابط طرفین با قدرت های فرامنطقه ای بوجود آورده است.

تسلط شیعیان بر قدرت در عراق که به دلیل مشارکت سایر اقوام از تعادل مطلوبی برخوردار هستند، علاوه بر آنکه می تواند جوّ بی اعتمادی و تهدید را که در گذشته بر روابط دو کشور حاکم بوده است از بین ببرد، ظرفیت ایجاد همکاری در چارچوب منافع مشترک را نیز دارد. اعلام آمادگی برای حل مسایل مرزی و اقداماتی جهت اخراج اعضای گروهک تروریستی منافقین از عراق از سوی دولت این کشور، گام های اولیه ای هستند که می تواند به ایجاد ساز و کارهای مشترک و برقراری ترتیبات جدید امنیتی و نظامی منجر گردد.

حضور فعال شیعیان در عرصه سیاسی عراق جدید موجب تقویت مواضع ایران در منطقه خاورمیانه گردیده است؛ علاوه بر این به دلیل تیرگی روابط جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و حضور آمریکا در عراق بدون تردید وزنه ایران در مقابل آمریکا سنگین تر خواهد شد.

همچنین قدرت یابی اقلیت کرد در عراق جدید که سال ها کشمکش و منازعه را با دولت بغداد پشت سر گذارده است و از روابط نزدیک با ایران برخوردارند، بر روند همگرایی و همکاری بین ایران و عراق تأثیر مثبت دارد. گرچه طی یک قرن گذشته عواملی نظیر اوضاع نامطلوب اجتماعی و اقتصادی و فقدان مشارکت سیاسی کافی اکراد، موجب واگرایی این قوم از دولت های مرکزی در دو کشور ایران و عراق شده است، اما وجود اشتراکات زبانی و فرهنگی و مجاورت جغرافیایی در صورت مدیریت صحیح می تواند زمینه ساز فرصت های مناسب جهت همکاری و همگرایی بیشتر دولت های ایران و عراق باشد؛ در حال حاضر به نظر می رسد با وجود حضور اکراد در صحنه سیاسی عراق و مشارکت آنان در قدرت و توجه جمهوری اسلامی ایران به توسعه و آبادانی مناطق مرزی، بستر همگرایی دو کشور بیش از پیش فراهم شده است. حضور ایران در بازارهای اقتصادی عراق، تشکیل بازارچه های مرزی، تأسیس مناطق آزاد تجاری و ایجاد زیرساخت های اقتصادی در ایران و اعطای خودمختاری به کردها در عراق می تواند فرصت هایی برای همکاری بیشتر طرفین فراهم آورد.

نتیجه گیری

در مجموع به نظر می رسد با ظهور عراق جدید و با توجه به اشتراکات فراوان قومی، مذهبی، تاریخی و اقتصادی، روابط دو کشور ایران و عراق می تواند یک روند همگرایی را با شتاب مناسب طی نماید زیرا در این صورت عراق می تواند مشکلات ژئوپلتیکی خود را در یک چارچوب همکاری با ایران بخوبی حل و فصل نماید.

گرچه در مسیر همگرایی دو کشور هنوز مشکلاتی وجود دارد؛ تفاوت های هویتی میان ملت های ایران و عراق و اثرات تبلیغات منفی طولانی مدت حزب بعث علیه ایران که هم اکنون نیز توسط برخی جریانات در داخل عراق دامن زده می شود به سادگی قابل فراموش کردن نیست. در این میان فعالیت های قدرت های خارجی به ویژه آمریکا در ایجاد فاصله بین دو کشور تأثیرگذار است. اما مسئله مهم تر و اثر گذارتر، تغییرات و تحولات به وقوع پیوسته در عراق است. تحولات عمیق ژئوپلتیکی در عراق تأثیرات گسترده ای بر این کشور، منطقه خاورمیانه و نظام بین الملل برجای گذارده است. ظهور عراق جدید علاوه بر تأثیر بر ساختارهای نظامی- امنیتی در نظام بین الملل، ماهیت روابط بین قدرت های بزرگ را متحول ساخته است. تأثیر تحولات ژئوپلتیکی عراق بر جمهوری اسلامی ایران و همگرایی میان دو کشور از موضوعات بسیار حائز اهمیت است که توجه بسیاری از کشورها را به خود جلب کرده است. با توجه به تغییرات اساسی در ساختارهای قدرت در عراق جدید، این کشور نه تنها دیگر یک تهدید خارجی برای ایران محسوب نمی شود بلکه یکی از دروازه های اصلی ایران به سوی جهان عرب به شمار می رود. روند همگرایی دو کشور ایران و عراق در سازمان های منطقه ای و بین المللی، و در روابط آنها با قدرت های بزرگ و مسائل منطقه خاورمیانه از حوزه های قابل تصور در آینده می باشد. علاوه بر این با توجه به اوضاع و شرایط اقتصاد بین الملل، همگرایی دو کشور در بعد اقتصادی می تواند از پیامدهای ظهور عراق جدید تلقی گردد. ایجاد زیرساخت های اقتصادی در آینده که همگونی فرهنگی و ایدئولوژیک کاتالیزور آن است، از زمینه های همگرایی بین دو کشور محسوب می گردد. توجه به عوامل مشترک اقتصادی مانند همکاری در زمینه تولید و صادرات، همکاری مشترک در زمینه استخراج، تولید و صادرات نفت، رفع محدودیت های عراق در دسترسی به خلیج فارس، و همکاری های تجاری زمینه های مناسبی برای تسریع روند همگرایی دو کشور است. آثار اولیه همگرایی دوجانبه در روابط را می توان در حضور "جلال طالبانی" رئیس جمهور عراق در اجلاس اکو در اسفندماه گذشته در تهران مشاهده کرد که خود می تواند به عنوان بستری برای شکل گیری و توسعه همکاری های بیشتر اقتصادی مورد توجه قرار گیرد.

در مجموع تحولات ژئوپلتیک در عراق و ظهور عراق جدید زمینه ساز همکاری بین دو کشور و حرکت در مسیر همگرایی در ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی گردیده است که با درک واقعیات ژئوپلتیک جاری توسط طرفین می تواند رشد و توسعه یابد.

پی نوشت:

, iraq , www.factbook1 - p

2- Ibid , p12

3 – دکتر عزّت ا... عزتی، تحلیلی بر ژئوپلتیک ایران و عراق، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1381، صفحه 149

4- سید احمد موثقی، جنبش های اسلامی معاصر، انتشارات سمت، تهران، 1381، ص 58

5 - حمید احمدی، ریشه های بحران خاورمیانه، انتشارات مؤسسه کیهان، تهران 1377، صفحه 149

6 – جهان از چشم مردم عراق، روزنامه همشهری، 9/12/1381

7- دکتر عزت ا... عزتی، همان، ص 53

8- مهدی رضایی، حضور نظامی ایالات متحده در عراق پس از جنگ، کتاب آمریکا (2)، انتشارات مؤسسه ابرار معاصر تهران، 1382، ص 136

9 – Fact book , Iraq , p

10 - دکتر عزت ا.. عزتی، همان، ص 331.

11 - همان.

12 - بهزاد فرهمند، ژئوپلتیک شیعه و چالش های فرارو، روزنامه مردم سالاری، 28/9/87

13 - دکتر عزت ا.. عزتی، همان، ص 8

14 – دکتر فب مار، ترجمه عباسپور، تاریخ عراق نوین، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1380، ص 374

15 – جام جم آنلاین 21/12/87

16 – دکتر فب مار، همان، ص 22