تحولات داخلی و جایگاه منطقهای قطر
مقدمه
قطر کشوری با وسعت و جمعیت کم در حاشیه جنوبی خلیج فارس است، اما نقشآفرینی آن در طول یک دهه اخیر، بسیار فراتر از موقعیت و اندازه کوچک آن بوده است. کشور کوچک قطر تحت حاکمیت خاندان آل ثانی است که از نسل فردی به نام ثانی بن محمد، از قبیله بنی تمیم و از اهالی نجد عربستان هستند. این خاندان با حمایت انگلستان در قطر به حکومت رسیدند. قطر در سال ١٩٧١، از قیومیت انگلستان خارج شد و به استقلال رسید و ایران دومین کشوری بود که بعد از انگلستان، استقلال آن کشور را به رسمیت شناخت. از زمان استقلال این کشور، پدر شیخ حمد، حاکم كنوني قطر، یعنی شیخ خلیفه حکومت را در دست گرفت و حدود ٢٣ سال بر قطر حکومت کرد. دوران حکومت شیخ خلیفه با حیف و میل اموال، عقب ماندگی کشور، تسلط انگلیسیها بر امور کشور و رکود اقتصادی همراه بود. قطر در زمان عضویت در شورای همکاری خلیج فارس، از عقب ماندهترین کشورهای خلیج فارس بود. در سال ١٩٩٥، شیخ حمد پسر شیخ خلیفه در هنگام سفر وی به فرانسه با کودتایی بدون خونریزی زمام امور را در دست گرفت. از زمان حاکمیت شیخ حمد، قطر در عرصه داخلی و منطقهای شاهد تحولات و پیشرفتهای مهمی شده است؛ وضعیت داخلی و جایگاه منطقهای این کشور مرحله نوینی را تجربه ميكند. قطر در عرصه منطقهای، در چند سال اخیر در پی ایفای نقشی جدی و متمایز نسبت به سایر کشورهای خلیج فارس برآمده و به عنوان میانجی در مناقشههای منطقهای ايفاي نقش ميكند. در عرصه داخلی نیز این کشور دست به اصلاحات سياسي و اقتصادي زده است. در عرصه رسانهای، شروع فعالیت شبکه الجزیره انقلابي در عرصه رسانهاي جهان عرب، در جهت فضاي آزاد سياسي، ايجاد كرده است. همچنین این کشور با صدور گاز LNG ، جهش اقتصادي قابل تاملي را باعث شده است. با توجه به اهمیت تحولات و رفتارهای قطر، در این گزارش ضمن اشاره به جایگاه خاص قطر از منظر روابط بینالملل و ریشههای تحولات و رفتارهای آن، به مسایل مهم در عرصه داخلی و خارجی پرداخته خواهد شد.
جایگاه و ریشههای رفتاری قطر
قطر کشوری کوچک اما ثروتمند و با در آمد سرانه ٧٥ هزار دلار، سومین کشور دارنده بیشترین ذخایر گازی جهان محسوب میشود. این کشور کوچک در کنار همسایگان و بازیگران منطقهای قدرتمندی قرار دارد و بالقوه در معرض خطرات و تهدیدهایی از جانب این کشورهای بزرگ ميباشد. قطر در سالهاي پس از استقلال، از طرف ایران تهدیدات عمدهای را احساس نکرده است، اما عربستان سعودی همواره تمامیت ارضی و حاكميت این کشور را تهديد كرده است. به نظر میرسد بخش عمدهای از مسایل و رفتارهای کشور کوچک قطر، تحت تهدیدات امنیتی عربستان سعودی نسبت به این کشور شکل میگیرد. از یک منظر رفتارهاي قطر را میتوان به عنوان یک دولت ذرهبیني یا میکرو (Micro State ) ارزیابی کرد.
در تئوريهاي روابط بينالملل، دولتهای ذرهبینی حتی اگر مشکل ثبات نداشته باشند، مشکل تداوم دارند. قطر و بقیه کشورهای ذرهبینی حاشیه جنوبی خلیج فارس که در سال ١٩٧١ از انگلستان استقلال گرفتند، برای تداوم حیات خود نیازمند علل و اسباب تداوم بخش حاكميت خود هستند. بر این اساس عمدهترین چالش پیشروی دولتهای ذرهبینی بقاء است و هدف اصلی رفتارهای این دولتها تضمین امنیت و بقاء خود و پاسخی به چالشهای درونی و بيروني است.
قطر کشوری فاقد تاریخ مشخص و متمایز است و تمدن خاصی ندارد. این کشور جمعیت بسیار کمی دارد که حدود 800 هزار نفر است و نیروی کافی برای اداره کشور و دفاع در اختيار ندارد. وسعت قطر کم و تنها حدود ١١ هزار کیلومتر مربع است که در مقابل وسعت همسایهای مانند عربستان سعودی (٢ میلیون و هفتصد هزار کیلومتر مربع)، بسیار اندک است. قطر کشوری فاقد ملت است و مردم بومي آن استمرار تركيب جمعيتي عربستان سعودی محسوب میشوند و در واقع استمرار قبائلی هستند که از عربستان آمده و در آنجا سکومت یافتهاند. قطریها به لحاظ اجتماعی و مذهبی نیز استمرار مذهب و ساختار اجتماعي حاكم بر عربستان محسوب ميشوند و دومین کشور بعد از عربستان سعودی هستند که در آن گرايش وهابیت ریشه دارد.
تمام عوامل فوق از جمله وسعت و جمعیت اندک، فقدان تاریخ، مذهب و ملت متمایز و احاطه توسط همسایگان و بازیگران منطقهای قدرتمند، باعث شده است تا قطر به عنوان دولتی ذرهبینی با چالشها، معضلات و آسیبها و تهدیدات متعددی روبرو باشد، که این عوامل بقاء و امنیت این کشور را با مشکلاتی روبرو میکند. با توجه به این شرایط، دولت قطر در عرصه داخلی و سیاست خارجی به سوی ارائه رفتارهایي گام برداشته است که از منظر تحلیلی، واجد اهمیت بالایی است. قطر براي بقاي تماميت و حاكميت خود، در پيروي از تئوري بقا و استمرار Brand در سياست، اقتصاد و جامعه به دنبال تبديل شدن به يكBrand است. شبکه الجزيره يك برند رسانهاي عربي است و صنايع گاز قطرQabco يك برند گازي بينالمللي به شمار ميرود. اين نهادهاي شناسايي شده بينالمللي، ضمن اينكه استمرار حاكميت و تماميت ارضي قطر را تعميق ميبخشند، به قطر اجازه ميدهد تا نقشي فراتر از حجم خود ايفا كند و به تدريج دوحه به پايتخت ديپلماسي منطقه تبديل شود.
تحولات و مسایل داخلی قطر
بعد از حاکمیت شیخ حمد در قطر، این کشور اقدامات و گامهای اساسی برای متحول کردن شرایط و قرار دادن آن در مدار پیشرفت آغاز کرده است. از جمله حوزههای اصلی مورد توجه دولت قطر در عرصه داخلی، که به نوعی بازتاب خارجی نیز داشته است، میتوان به حوزه اقتصادی و به ویژه تولید و صدور گاز LNG ، تحولات و اقدامات رسانهای، آموزشی و اجتماعی اشاره کرد.
وضعیت اقتصادی قطر
در عرصه اقتصاد، قطر به طور سنتی اقتصادی مبتنی بر صدور مروارید داشته است، اما با پیدایش نفت و گاز، اکنون اقتصاد این کشور بر مبنای صدور گاز به ویژه در قالب LNG استوار است. قطر از سال ١٩٧٣، وارد عرصه تولید نفت و سپس گاز شد. این کشور با داشتن 21/15 میلیارد بشکه ذخایر ثابت شده نفت خام، چهاردهمین رتبه جهانی منابع نفت را در اختیار دارد و ظرفیت تولید روزانه 800 هزار بشکه نفت خام را دارد و انتظار میرود در سال ٢٠١٣، این میزان به 1/31 میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کند. از نظر منابع گاز، قطر رتبه سوم را بعد از روسیه و ایران با 2٦/٢٥ تریلیون متر مکعب گاز، یا ٤/١٤ درصد از منابع گازی دنیا، در اختیار دارد. روسیه، ایران و قطر هر کدام به ترتیب ٦/٢٠، 3٨/٣ و 2 درصد گاز جهان را تولید میکنند. اما اهمیت و موفقیت قابل توجه قطر در تولید و صادرات گاز مایع یا LNG است. این کشور توانست در سال ٢٠٠٨، در تولید LNG از اندونزی پیشی بگیرد و به بزرگترین صادر کننده گاز طبیعی مایع جهان تبدیل شود و اکنون بیش از ٣٨ میلیون تن LNG تولید میکند که این میزان تا سال ٢٠١٢، به بیش از ٧٧ میلیون تن خواهد رسید. قطر با مشارکت شرکتهای بزرگ بینالمللی و به خصوص آمریکایی و دستیابی به فناوری تولید LNG ، به سطح بالای تولید این محصول رسیده است.
بررسی شاخصهای اقتصادی نشان میدهد که قطر از منظر وضعیت اقتصادی، شرایط مساعدی را دارد. تولید ناخالص داخلی (GDP ) قطر در سال ٢٠٠٨، ٢٩/٨٣ میلیارد دلار بود. رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ٢٠٠٨، ٨/١١ درصد بود. این آمار نشان دهنده آن است که به رغم رکود اقتصادی جهانی و آسیبهای عمده کشورها از این وضعیت، قطر توانسته است به رشد خود ادامه دهد. رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در بخشهای مختلف شامل صنعت ٤/٧٩ درصد، کشاورزی ١ درصد و خدمات ٥/٢٠ درصد است. تورم در قطر ٢/١٥ درصد و نرخ بیکاری آن هم ٦/٠ درصد است. صنایع عمده این کشور شامل تولید و تصفیه نفت خام و LNG ، تولید آمونیاک، کود شمیمیایی، پتروشیمی، سیمان، تعمیر کشتیهای تجاری و تولید شمشهای فولادی است. صادرات قطر ٤٤/٦٢ میلیارد دلار در سال است و کالاهای صادراتی عمده آن LNG ، محصولات پتروشیمی، کود شیمیایی و فولاد است. شرکای صادراتی عمده قطر نیز کشورهای ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور، هند، تایلند و امارات عربی متحده هستند. واردات سالیانه قطر ٩٦/٢٤ میلیارد دلار است. کالاهای وارداتی عمده آن کشور شامل تجهیزات حمل و نقل، ماشینآلات، غذا، مواد شیمیایی و شرکای وارداتی اصلی قطر نیز کشورهای آمریکا، ایتالیا، ژاپن، فرانسه، آلمان و انگلستان هستند.
نکته مهم در خصوص اقتصاد قطر، سرانه تولید ناخالص داخلی است که آن کشور را، با سرانهای حدود سه چهارم کشورهای اروپایی، جزء ثروتمندترین کشورهای جهان اسلام قرار میدهد. درآمد سرانه قطر در سال ٢٠٠٨ نیز ٩٦٩/٧٢ دلار بود که رقم بسیار بالایی است و این کشور از نظر درآمد سرانه بعد از لوکزامبورگ، در رده دوم جهانی قرار دارد.
به رغم رکود اقتصادی جهانی و تأثیرات منفی آن بر اغلب کشورهای حوزه خلیج فارس و به ویژه بازارهای مالی امارات عربی متحده، عربستان سعودی و کویت، اقتصاد قطر خسارات کمتری را متحمل شده و در دوره رکود از بقیه کشورها رشد سریعتری داشته است. بر این اساس است که برخی این ایده را مطرح میکنند که صحنه شکوفایی اقتصادی در خلیج فارس، در حال انتقال از دبی به قطر است. قطر به دنبال الگوی خاصی از توسعه است که در آن توسعه صنعتی جدی است و رقیب توسعه لوکس یا تجاری مورد تعقیب دبی است. قطر در تلاش است تا موقعیت مرکز پولی نفت را از دبی بگیرد و در این راستا اقداماتی اساسی مانند بکارگیری برگزیدگانی از سیستم قضایی و خدمات مالی انگلستان و کارشناسان زبده بانک بینالمللی HSBC در مرکز مالی قرن بیست و یک را انجام داده است.
در عرصه نفت و گاز، قطر تا نیمه دهه ١٩٩٠ جایگاه مطلوبی نداشت؛ چرا که همسایگانی در خلیج فارس داشت که از نظر تولید نفت از جایگاه بالایی برخوردار بودند. اما از دهه ١٩٩٠، توسعه و پیشرفت قطر در این حوزه آغاز شد و این زمانی بود که این کشور وارد عرصه تولید LNG شد و با یک رویداد مهم در زمینه فناوری، به تولید گاز مایع به جای صادرات گاز از طریق خط لوله اقدام کرد. این عرصه به ویژه برای جذب سرمایه خارجی بسیار اهمیت یافته است. در سال ٢٠٠٧، قطر معادل ٣٣ درصد تولید ناخالص داخلی خود، توانسته است سرمایه خارجی جذب کند که این رقم بالایی است. این کشور از میان ١٣١ کشور جهان رتبه دهم را در زمینه جذب سرمایه خارجی داشته که بخش عمدهای از آن در زمینهLNG است. مسأله ثبات اقتصادی و کم بودن ریسک اقتصادی نیز یکی از مطلوبیتهای اقتصاد قطر به شمار میرود.
هر چند اقتصاد قطر در ابعاد مختلف واجد نقاط مثبت و مطلوبیتهای عمده است، اما عرصه شاخص اقتصادی و مطرح این کشور، تولید و صدور LNG است که آن را به عنوان کشوری متمایز در عرصه جهانی مطرح میسازد. بر این اساس این کشور توانسته است در عرصه گازی شهرت بیشتری را نسبت به رتبه سومی خود از منظر منابع گازی به دست آورد و حتی دوحه را به مقر مجمع کشورهای صادر کننده گاز طبیعی تبدیل کند.
اصلاحات اجتماعی
در الگوی توسعۀ متمایز مورد تعقیب قطر، فعالیتها و اقدامات دولت در عرصههای اجتماعی، رسانهای و آموزشی، مکمل تلاشهای اقتصادی این کشور محسوب میشود. دولت قطر سعی کرده است فضای اجتماعی آزاد و بازی را نسبت به توسعه اقتصادی و در جهت تسهیل جذب سرمایههای خارجی ایجاد کند و حتی در شرايطي مانند بعد از یازده سپتامبر، از اصلاحات مورد تأکید آمریکا استقبال کرده و دو جایزه بینالمللی نیز در زمینه اصلاحات و دموکراتیزه کردن در منطقه خلیج فارس، به این کشور تعلق گرفت. در عرصه آموزشی نیز شیخه موزه، همسر امیر قطر که یک جامعهشناس است، ٦ مجموعه دانشگاهی را در یک شهر آموزشی بر پا کرده و به ویژه بعد از یازده سپتامبر، توانسته است بسیاری از دانشجویان عرب را جذب نماید.
شبکه تلویزیونی الجزیره
اقدام مهم دولت قطر در عرصه اجتماعی، ایجاد و توسعه شبکه تلویزیونی الجزیره است كه برد منطقهاي و بينالمللي دارد. بعد از تعطیلی شبکه بیبیسی عربی در نتیجۀ قطع حمایت مالی عربستان سعودی و بیکاری کارکنان آن، دولت قطر آنها را دعوت بكار كرد. این کارکنان موضوع ایجاد شبکهای عربی در قطر را با امیر این کشور مطرح کردند و با پذیرش این موضوع از سوی شیخ حمد، این شبکه به طور موقت برای بررسی مسائل کشور به صورت متعادل و معرفی این کشور ایجاد شد. سپس در سال ١٩٩٧، این شبکۀ خبری به صورت رسمی آغاز به کار کرد و تحولی را در عرصه رسانهای جهان عرب ایجاد نمود. شبکه الجزیره محور اصلی رسانههای عربی به شمار میرود. این شبکه باعث تأثیرگذاری بر عملکرد سایر رسانههای عربی و افکار عمومی جهان عرب شده و با رویکرد انتقادی، به خصوص در قبال حاکمیتهای عربی، باعث افزایش تساهل و تحمل نقد در جهان عرب شده است. از سوی دیگر، بعد از راهاندازی الجزیره، شبکههای ماهوارهاي عربی مختلفی در جهان راهاندازی شده است. الجزيره حتي باعث شد كشور محافظه كار عربستان نيز به عرصه رسانههاي خبري منطقهاي وارد شود و در حال حاضر العربيه كه متعلق به عربستان سعودي است، مهمترين رقيب الجزيره به شمار ميرود. شبکه الجزیره با برنامههای مختلف و طرح موضوعات و مسایل مختلف در زمانهای متفاوت، حتی هزینههای سياسي زيادي را به دولت قطر تحمیل کرده است؛ با این حال حاکمان قطر با تحمل و پذیرش این هزینهها، باعث حفظ جایگاه این شبکه در جهان عرب و حتی جهان به عنوان شبکهای خاص و متمایز شدهاند. بر این اساس، شبکه الجزیره به نشانهاي ((brand برای کشور کوچک قطر و جهانی شدن آن تبدیل شده است.
سیاست خارجی قطر
چالش بقاء و تداوم حیات برای قطر، باعث شده است که این کشور علاوه بر دنبال کردن روشي متمايز در عرصه داخلی، در سیاست خارجی و منطقهای خود نیز رویکرد متمایز و خاصی را در پیش بگیرد. قطر را میتوان تنها کشوری در خاورمیانه محسوب کرد که در سیاست خارجی خود هیچ گونه خط قرمز، آرمان و یا تابویی ندارد و میکوشد تا با گسترش شبکه روابط و تقویت پیوندهای خود با بازیگران مختلف، بقاء و امنیت خود را تقویت کند؛ هر چند بسیاری از ابعاد روابط و اقدامات سیاست خارجی این کشور متناقض و متضاد تلقی میشود. تهدید تمامیت ارضی و امنیت وجودی قطر توسط عربستان سعودي را میتوان از اصلیترین محرکهای سیاست خارجی این کشور محسوب کرد، با این حال سران دوحه در پی ایجاد توازن و تعادل در سیاست خارجی خود بودهاند.
تلاش برای حفظ پیوندها و کسب حمایت قدرتهای بزرگ فرامنطقهای، به خصوص آمریکا، یکی از ابعاد اصلی سیاست خارجی قطر است. بعد از یازده سپتامبر و خروج نیروهای آمریکایی از عربستان سعودی، قطر ميزباني از نظامیان آمریکایی مستقر در عربستان و جنگندههای نیروی هوایی را در پایگاه العدید و سیليه پذيرفت؛ با این حال تمهیداتی نیز در جهت کاهش حساسیتهای عمومی نسبت به حضور نظامیان آمریکایی در قطر اندیشیده شده است. بر این اساس، قطر در تلاش است تا پیوندهای خود را با آمریکا به عنوان تضمینی برای تداوم بقاء حفظ کند.
دولت قطر سعی کرده است با طیف وسیع و متناقضی از کشورهای منطقه نیز روابط مناسبی را ایجاد کند. به رغم حساسیتها و مخالفتهای منطقهای، قطریها با اسرائیلیها رابطه دارند. این کشور در دهه ١٩٩٠، به دلیل ایجاد فضا برای اسرائیلیها و افتتاح دفتر تجاری اسرائیل در دوحه، انتقادات بسیاری را متحمل شد. با این حال، در بین کشورهای عربی، از گروههای عربی ضد اسرائیلی مانند حماس و حزبالله لبنان، در جریان جنگ با اسرائیل، بیشترین حمایتها را داشته است.
قطر حتی در مسایل و اختلافات مرزی و ارضی با همسایگان نیز سعی کرده است به صورت مسالمتآمیز و براساس موازین و هنجارهای بینالمللی عمل کند. این کشور در اختلافات سرزمینی خود با بحرین نیز با پذیرش رأی حکمیت بینالمللی، با واگذاری بخشی از جزایر مورد اختلاف به بحرین، موافقت کرد.
این کشور از یک سو میزبان حوثیها به عنوان گروهی مخالف دولت یمن است و از سوی دیگر، با این دولت رابطه بسیار خوبی دارد. قطر در حالی که رابطه خوبی با دولت جدید عراق دارد، میزبان خانواده صدام در دوحه نیز است. در مجموع قطر در عرصه سیاست خارجی خود الگوی متمایز و خاصی را دنبال میکند که هدف نهایی آن تضمین امنیت و بقای این دولت ذرهبینی است.
مناسبات و روابط با ایران
روابط ایران و قطر را میتوان در دو حوزه مسایل سیاسی و اقتصادی، مورد توجه قرار داد. با توجه به رقابتهای منطقهای ایران و عربستان سعودی که در سالهای اخیر تشدید نیز شده است و همچنین نگرانیهای امنیتی قطر از جانب ریاض، حاكمان قطر روابط با ايران را به عنوان فرصتی برای موازنه قدرت در قبال عربستان سعودی، تلقی میکنند. دو کشور ایران و قطر سعی کردهاند تا به منظور مقابله با تهدیدات عربستان سعودی، روابط نزدیکتری را دنبال نمایند. در نتیجه ایران بسیاری از اقدامات و رفتارهای قطر از جمله میزبانی نیروهای آمریکایی و روابط با اسرائیل را کمتر مورد تأکید قرار میدهد و قطر نیز سعی میکند در مورد ایران و مسایل منطقهای مرتبط با آن مانند مسأله هستهای و حمایت از گروههای ضد اسرائیلی، موضع مثبتی داشته باشد.
در عرصه اقتصادی، روابط ایران و قطر با محدودیتهایی همراه است. صادرات ایران به قطر در میان شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس رتبه چهارم را دارد که ٩١ میلیون دلار از مجموع ٣٠٤٧ میلیون دلار را شامل میشود. واردات ایران از قطر هم رتبه ششم در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس را دارد که ٢٩ میلیون دلار از مجموع ١٣٩٠٠ میلیون دلار را در برمیگیرد. این آمار نشان دهنده مراودات اقتصادی پایین بین دو کشور در مقابل حجم بالای روابط تجاری ایران با کشورهایی مانند امارات متحده عربی، در حوزه خلیج فارس است.
موضوع مهم اقتصادی میان ایران و قطر، رقابت گازی در میدان مشترک پارس جنوبی است که در فاصله صد کیلومتری با ساحل ایران و در منطقه عسلویه قرار دارد. این حوزه گازی ٩٧٠٠ کیلومتر مربع مساحت دارد که ٣٧٠٠ کیلومتر مربع آن متعلق به ايران و ٦٠٠٠ کیلومتر مربع آن به قطریها تعلق دارد. ایران تاکنون حدود ٣٠ میلیارد دلار برای اجرای فازهای مختلف پالایشگاهی در پارس جنوبی هزینه کرده و برای تکمیل آن هنوز حدود ٤٠ میلیارد دلار سرمایه لازم دارد. اکنون برداشت قطر از پارس جنوبی روزانه ٢/١٢ میلیارد فوت مکعب گاز است، اما ایران کمتر از ١٠ میلیارد فوت مکعب گاز در روز برداشت میکند. برداشت قطر از سال ١٩٩٠ شروع شده، اما برداشت ایران از سال ٢٠٠١ آغاز شده است. با سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری قطر در این حوزه تا سال 2012، میزان برداشت گاز آن کشور، حدود سه برابر ایران خواهد شد.
نتیجهگیری
هر چند قطر در چند دهه پیش کشوری کوچک و توسعه نیافته بود، اما بعد از به قدرت رسیدن شیخ حمد، این کشور سعی کرده است تا مسیر تحول و پیشرفت در عرصههای مختلف را به سرعت طی کند. قطر کشوری ذرهبینی با وسعت و جمعیت اندک است و بقاء و امنیت آن همواره در معرض خطر و تهدید بوده است. بر این اساس، هدف عمدۀ تلاشهای آن کشور مسأله بقاء و امنیت بوده است. در این راستا دولت قطر به دنبال اصلاحات، برنامهها و طراحی الگوی خاص و متمایزی در عرصه داخلی و روابط خارجی بوده است. در عرصه داخلی اصلاحات اجتماعی و رسانهای و ایجاد تحولات اقتصادی به ویژه در عرصه تولید و صدور LNG مورد توجه قرار گرفته است. در عرصه سیاست خارجی نیز ایجاد شبکهای از روابط با بازیگران دولتی و غیر دولتی مختلف در سطح منطقهای و فرامنطقهای، با کمترین آرمانگرایی، رویکرد مورد نظر حاکمیت دوحه بوده است. این اقدامات و طراحیها در مجموع باعث ارتقاء موقعیت و نقشآفرینی منطقهای قطر شده است؛ به گونهای که این کشور از موقعیت و اندازه کوچک خود فراتر رفته است و الگوی خاصی را در منطقه به نمایش گذاشته است. الگو سازي در زمينههاي اقتصادي، سياسي، رسانهاي و ديپلماسي، يك رويكرد راهبردي از سوي حاكمان جديد قطر براي رفع تهديدات و استمرار حاكميت و تماميت ارضي اين كشور محسوب ميشود.