خلیج فارس و دریای فارس در تاریخ ابن خَلدون
دکتر علی اصغر قهرمانی استادیار دانشگاه خلیج فارس
ابن خَلدون نامی آشنا در علم تاریخ و جامعهشناسی است و بسیاری او را پدر جامعهشناسی و علم عمران میدانند. نام کاملش عبدالرحمن بن محمّد بن محمّد بن خلدون (732-808 ق) و متولد تونس است و مهمترین اثر او کتاب «العِبَر و ديوان المبتدأ و الخبر في تاريخ العرب و العجم و البربر» مشهور به «تاریخ ابن خلدون» در هفت جلد است، امّا همه ابن خلدون را به مقدّمۀ مفصلی میشناسند که او بر این کتاب نوشته است.
شاید برای ما ایرانیان جالب توجّه باشد که این مؤرّخ بزرگ عرب در کتاب خود بارها و بارها از خلیج فارس با عنوان «بحر فارس» (دریای فارس) و حتّی در یک مورد با ضبط «خلیج فارس» یاد کرده و سه بار نیز از آن با عنوان «الخلیج الأخضر» (خلیج سبز) یاد نموده است. از آنجایی که ذکر تمامی موارد از حوصلۀ یک مقاله خارج است، پس بناچار در اینجا به ذکر مهمترین موارد در این باره خواهیم پرداخت.
یادآوری این نکته ضروری به نظر میرسد که بخش مقدّمۀ ابن خلدون را استاد محمّد پروین گنابادی و بخش متن را استاد عبدالمحمد آیتی به فارسی ترجمه کردهاند. ما در این نوشته اگرچه از ترجمۀ کتاب استفاده کردهایم، ولی در تمامی موارد ترجمه را با متن عربی مقایسه نمودهایم تا از ضبط دقیق آن در متن اصلی مطمئن شویم:
- «جزيرة العرب را از سه سوى دريا احاطه كرده است: از جنوب درياى هند، و از مشرق درياى فارس كه از درياى هند بطرف بصره منشعب مىشود و از مغرب درياى سوئز كه هم از درياى هند به شهر سوئز از نواحى مصر ميرود چنانكه در نقشه جغرافى ديده مىشود». (ابن خلدون، مقدّمه، ص 19)
- «درياى دوم كه از درياى حبشه منشعب ميگردد موسوم به خليج سبز است اين دريا از ميان كشور سند و احقاف يمن جدا ميگردد و بسوى شمال با انحراف كمى به مغرب ميگذرد تا به ابله از سواحل بصره واقع در بخش ششم اقليم دوم ميرسد و مسافت چهارصد و چهل فرسنگ از مبدأ آن فاصله دارد و اين را درياى فارس مىنامند. و از سوى خاور، سواحل سند و مكران و كرمان و فارس بر آن واقع است و ابله در پايان آن است. و از سوى باختر سواحل بحرين و يمامه و عمان و شحر و احقاف، نزديك مبدأ آن واقعاند و در ميان درياى فارس و قلزم جزيرة العرب واقع است و همچون پيشرفتگى خشكى در دريا است كه از جنوب درياى حبشه و از باختر درياى قلزم و از خاور درياى فارس آنرا احاطه كردهاند». (همان، ص 86)
- «در نواحى جنوبى بخش ششم اين اقليم چادرگاههاى اعراب در زير بلاد نجد و يمامه ميان كوه عرج و بلاد ضمار واقع است كه تا بحرين و هجر بر ساحل درياى فارس امتداد دارد. و در قسمتهاى شمالى اين بخش در زير چادرگاههاى باديهنشينان شهر حيره و قادسيه و مردابهاى فرات ديده ميشوند و پس از آنها در ناحيه خاورى شهر بصره واقع است. و در قسمتهاى شمالى اين بخش درياى فارس نزديك عبّادان [آبادان] و ابله پايان مييابد و رود دجله پس از آنكه به شعب بسيارى تقسيم ميشود و نهرهاى ديگرى از فرات بدان مىپيوندد و سپس همه آنها نزديك عبّادان [آبادان] با هم يكى ميشوند، در درياى فارس ميريزد. اين دريا در قسمتهاى جنوبى اين بخش پهناور است و در پايان جهت خاورى و حد شمالى آن تنگ ميشود و در ساحل باخترى آن قسمتهاى شمالى بحرين و هجر و احسا، و در باختر اين بلاد سرزمينهاى خط و ضمار و بقيه سرزمين يمامه واقع است. و بر كناره شرقى آن سواحل جنوبى فارس ديده ميشوند و در اين بخش جبال قفص كرمان در طرف شمال درياى فارس واقع است». (همان، ص 115)
- «... جزيرة العرب و آن سرزمينى است كه به درياى هند از جنوب و خليج حبشه از مغرب و خليج فارس از مشرق محدود است. و يمن و حجاز و شحر و حضر موت از بلاد آن است». (تاریخ ابن خلدون، متن، ج 1، ص 18)
- «بحرين ميان بصره و عمان واقع شده و از بصره بر روى درياى فارس يك ماه راه است. مشرق آن درياى فارس است و جانب غربى آن پيوسته است به يمامه و شمال آن بصره است و جنوبش عمان». (همان، ج 3، ص 130)
- «ابن سعيد گويد كه جزيرة العرب در اقليم اول است. درياى هند در جنوب آن و درياى سويس (سوئز) در غرب، و درياى فارس در مشرق آن است». (همان، ج 3، ص 313)
- «از درياى هندى از وسط آن خليج ديگرى موسوم به خليج اخضر بيرون مىآيد و به طرف شمال به سوى ابله پيش مىرود، آن را درياى فارس گويند». (همان، ج 6، ص 511)
در پایان یادآوری میکنیم که ابن خلدون تنها مؤرّخ عرب نیست که این حقیقت تاریخی را بدون تعصّب در کتاب معتبر خود ثبت کرده است، بلکه دیگر نویسندگان پیشین عرب نیز در آثار تاریخی و جغرافیایی خود آشکارا اذعان کردهاند که نام این دریا و خلیج همواره با نام فارس و فارسی همراه بوده است.
منابع:
1- تاريخ ابن خلدون (عربی)، تحقيق خليل شحادة، بيروت: دار الفكر، الطبعة الثانية، 1408/1988.
2- تاريخ ابن خلدون (بخش مقدّمه)، ترجمۀ محمد پروين گنابادى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، چ هشتم، 1375.
3- تاريخ ابن خلدون (بخش متن)، ترجمۀ عبد المحمّد آیتی، تهران: مؤسّسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چ اوّل. 1363.