مسائل ژئوپولیتیکی، امنیتی، اقتصادی، دفاعی حوزه خلیج فارس
روح الله پورطالب
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای گرایش خاورمیانه
ماهنامه خلیج فارس و امنیت
مرکز مطالعات خلیج فارس - اردیبهشت 89
چکیده
در این پژوهش سعی شده مسایل امنیتی ،اقتصادی ،انرژی و ژئوپولیتیکی منطقه خلیج فارس را مورد بررسی قرار دهیم . به طور کلی منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به علت وجود منابع عظیم انرژی و تنگه هرمز از مناطق استراتژیک جهان هستند، که همیشه از لحاظ امنیت و اقتصادی دچار مشکل بوده است ، طی سالهای گذشته یعنی بعد از انقلاب اسلامی ما شاهد جنگهای پی در پی در این منطقه بوده ایم، اما در این مقاله سعی شده که مسائل مربوط به ژئوپولیتیک و اقتصاد و امنیت کشورهای حوزه خلیج فارس را مورد بررسی قرار دهیم، این مقاله شامل هفت بخش است که در بخش اول آن به تعریف مفاهیم مهم ژئوپولیتیک ، جغرافیای سیاسی و امنیت می پردازیم ، بخش دوم به چهارچوب نظری که از الگوهای واقعگرایانه ، هژمونیک و امنیت مشارکت جویانه استفاده شده است پرداخته ایم .بخش سوم را به ژئوپولیتیک خلیج فارس و نظریه های که در این رابطه است از جمله هارتلند، ریملند، قدرت دریایی ، کمربندشکننده، که هرکدام به جایگاه منحصر به فرد خاورمیانه و خلیج فارس اشاره دارند اشاره می کنیم ، در بخش چهارم ژئوپولیتیک کشورهای حوزه خلیج فارس را مورد بررسی قرار می دهیم و بخش پنجم اقتصاد و انرژی از جمله گاز و نفت را مورد بررسی قرار می دهیم،بخش ششم اختصاص دارد به مسائل امنیتی حوزه خلج فارس ،در بخش هفتم به شورای همکاری خلیج فارس وچگونگی تامین امنیت حوزه خلیج فارس اشاره کرده ایم در پایان هم نتیجه گیری وپیشنهادهایی ارایه می دهیم .
کلید واژگان
امنیت ، ژئوپولیتیک ، جغرافیای سیاسی ، نفت ، خلیج فارس ،ایران ،
مقدمه
در ژئوپولیتیک واحد مطالعه منطقه است . در این دیدگاه پدیده های سیاسی در چهارچوب «حوزه جغرافیایی » آن بررسی می شوند . خلیج فارس ،این منطقه ژئوپولیتیکی ایرانی – عربی ،به دلیل حساسیت جغرافیایی و در برداشتن ذخایر عظیم نفت و گاز ، همواره توجه کشورهای مجاور و همچنین جهان را به خود معطوف داشته است . منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک خود یکی از مناطق بسیار مهم و حساس جهان از قرن گذشته محسوب میشود. انرژی و امنیت دو موضوع کلیدی و استراتژیک در این منطقه میباشد. ترتیبات امنیتی در خلیجفارس از دیرباز مورد توجه بازیگران بینالمللی و منطقهای قرار داشته است . از آنجا که جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین بازیگران در عرصه امنیت خلیجفارس محسوب میشود، هر برنامهای که در این زمینه طراحی و تدوین شود برای ایران اهمیت ویژهای دارد. در این پژوهش به دنبال جوابی صحیح برای سوالی است که مطرح می کنیم که نقش ایران در امنیت منطقه خلیج فارس چگونه است ؟ و فرضه ای هم که در این رابطه مطرح کرده ایم چنین است که ایران به عنوان کشوری که بیشترین مرز آبی را با خلیج فارس دارد نقش امنیتی بسزایی ایجاد می کند.
بخش اول :تعریف مفاهیم
ژئوپولیتیک :
"ژئوپولیتیک"1 عبارت است از مطالعه روابط قدرت ها در سطح جهان بر اساس امکاناتی که محیط جغرافیایی در اختیار می گزارد و یا امکاناتی که می توان از محیط جغرافیایی گرفت .(مجتهد زاده ،1379 :23)این واژه برای اولین بار توسط رودلف کیلن ،جغرافی دان سوئدی که دنباله رو راتزل بود در سال 1899 ابداع شد. تعبیر او از این واژه « تاثیر عوامل محیط جغرافیایی در سیاست ملل بود (عزتی ،1372: 9)
جغرافیای سیاسی :
تعاریف متعدد و زیادی از جغرافیای سیاسی وجود دارد که به چند مورد از آنها می پردازیم .
جغرافیای سیاسی اساسا درگیر تحلیل فضایی پدیده های سیاسی است و به اختصاصات فضایی فرایند سیاسی توجه دارد . (داریسیدل ،بلیک ،1386 :9) جغرافیای سیاسی به تقسیم بندی های سیاسی فضای قابل وصول به یک گروه خاص می پردازد . اگر سطح زمین مانند پوسته صاف توپ پینگ پنگ یکنواخت بود موضوعاتی از قبیل جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل وجود نداشت .
جغرافیای سیاسی به تقسیم بندی های سیاسی در صحنه جغرافیایی می پردازد . جغرافیایی سیاسی مفاهیم چون (کشور و مرز ، حکومت و سرزمین ، حرکت و روابط میان مرکز و پیرامون ، منطقه و دولت ) را بررسی می کند.(مجتهد زاده ،1380: 32)
امنیت :
تعريف فرهنگ هاي لغات از «امنيت»، عبارت است از: در معرض خطر نبودن يا از خطر محافظت شدن. «امنيت» همچنين عبارت است از: رهايي از ترديد، آزادي از اضطراب و بيمناکي، و داشتن اعتماد و اطمينان موجه و مستند. امنيت خواه فردي، ملي يا بين المللي، در زمره ي مسائلي است که انسان با آن مواجه است. امنيت به صورت وسيع، در مفهومي به کار گرفته شده است که به صلح، آزادي، اعتماد، سلامتي و ديگر شرايطي اشاره مي کند که فرد و يا گروهي از مردم احساس آزادي از نگراني، ترس، خطر يا تهديدات ناشي از داخل يا خارج داشته باشند.( ربيعي ،1383 : 43) از سوي ديگر، امنيت پديده اي متأثر از مؤلفه هاي مادي - ذهني به شمار مي آيد که ديگر چونان دوران جنگ سرد، نمي توان آن را در ذيل ملاحظات نظامي تعريف نمود.( مکين لاي ، آرليتل، 1381 :59)
بخش دوم :چارچوب نظری
در دهههای اخیر و به ویژه پس از پایان جنگ سرد، مفاهیم امنیتی شاهد دگردیسی چشمگیری شده است. تحولات سالهای اخیر با حادثه 11 سپتامبر شروع شد و در نتیجه سیاست یک جانبهگرایانه آمریکا فضای بینالمللی جنبه امنیتی یافت. از سوی دیگر، اشغال عراق ترتیبات امنیتی جهانی را دچار تغییرات اساسی نمود. سقوط صدام حسین و شکلگیری عراق جدید، باعث تحول بیشتردر معادلات منطقه خلیج فارس و ترتیبات جدید امنیتی منطقهای خواهد شد. متفکرین و اندیشمندان با توجه به شرایط این منطقه نظریههایی را برای ترتیبات امنیتی خلیج فارس ارائه کردهاند. این نظریهها هر کدام با توجه به اهداف قدرتهای ذینفوذ میتواند قابل اجرا باشد. هماکنون منطقه مهم خلیج فارس نیازمند داشتن یک الگوی جدید ترتیبات امنیتی است. از میان چارچوبهای امنیتی سه نظریه و الگو را که امروزه در مورد امنیت بینالمللی بیشتر مطرح هستند، به اختصار معرفی خواهیم کرد.
- سیاست واقعگرایانه رقابتی یا الگوی سنتی؛
- الگوی هژمونیک؛
- الگوی امنیت مشارکتجویانه.
الف ـ الگوی سیاست واقعگرایانه رقابتی:
این الگو بر پایه تهدیدات آشکار و نهان نظامی استوار است، اما وجود این تهدیدات به معنی نادیده انگاشتن حاکمیت، منافع ملی و نگرانیهای امنیتی سایر بازیگران نیست. در این الگو ترکیبی چند قطبی از کشورهایی وجود دارد که دارای روابطی سیال و براساس سود و زیان مقطعی هستند که در طول زمان ممکن است تغییر کند. در این الگو منطق موازنه قوا پذیرفته شده است و به طور کلی هیچ کشوری به طور دائم دوست و یا دشمن شناخته نمیشود. در مورد همه کشورها سطوح مختلفی از منافع مشترک یا متعارض وجود دارد و وجوه مشترک تقریباً به همه کشورها در هر منطقه اجازه میدهد که براساس شرایط روز با یکدیگر متحد شوند. به طور کلی، به نظر میرسد شیوه موازنه قوای سنتی یا همان الگوی سیاست واقع گرایانه رقابتی برای مدیریت مسائل امنیتی در شرایط زیر نتیجه بهتری بدهد:
- کشورها تا حدی دارای ارزشها و منافع مشترکی هستند و از این رو تعریفهای مشابهی از امنیت و ثبات ملی دارند؛
- کشورها به طرف مقابل خود اطمینان دارند و به نام گسترش مجموعه خاصی از ارزشها نظم موجود را برهم نمیزنند؛
- کشورها به موجودیت مختار و مستقل دیگر بازیگران احترام میگذارند؛
- وجود جنبشها و ایدئولوژیهای فراملی و داخلی نقش کانونی کشورهای مستقل به عنوان بازیگر اصلی را نفی نمیکند؛
- اولویتهای سیاسی کشورها به طور معقولی قابل پیشبینی و در طول زمان ثابت است و همین امر باعث اعتمادسازی میشود.
ب - الگوی هژمونیک:
الگوی دوم برای ایجاد چارچوب امنیتی منطقهای الگوی هژمونیک است که بر اساس غلبه منافع یک مجموعه از کشورها بر دستهای دیگر و کاربرد عملیاتی ابزارهای نظامی و اقتصادی برای اعمال سیاست بازدارندگی طراحی میشود. براساس این الگو، صف دوستان و دشمنان کاملاً مشخص و از یکدیگر تفکیک میشود. به عبارت دیگر، ”هر که با ما نیست برماست“. این دیدگاه یادآور دوران مرکانتیلیسم قرون هجدهم و نوزدهم است که در آن اتحادیههای سنتی برای دوستان امنیت دسته جمعی را در چارچوب حفاظت از راههای دریایی، کنترل مالی بینالمللی و پیشرفتهای فنآوری به ارمغان میآورد و این امتیازات را به طور کلی از دشمنان دریغ میکرد.
ادامه در دانلود...