نگاهي به يافتههاي باستانشناسي در جزيره كيش
حريره، سند سيادت ايرانيان برخليج فارس
جزيره كيش از جمله مناطقي است كه بخش مهمي از تاريخ خليج فارس را در دل خود پنهان داشته است. باستانشناسان ايراني از دو دهه پيش تاكنون ميكوشند تا با كاوش در شهر حريره واقع در شمال جزيره كيش تاريخ درخشان اين جزيره در ازمنه پيشين را روشن سازند. كيش از دوران باستان جاي آباد و شناختهاي بوده است. يونانيان آن را به «ونوس» الهه رويش، عشق، زيبايي، شادي و اصالت؛ و «مركور» خداي فصاحت و تجارت و فلاحت نسبت ميدادند و بديهي است كه اين نامگذاري بيربط با حال و هواي جزيره در آن روزگار نبوده است.
شكوفايي كيش در دوران اسلامي
كيش از چهارمين سده پس از اسلام به اوج شكوفايي رسيد. درباره علل شكوفايي اش چنين گفتهاند كه از روزگار باستان، بندر سيراف مركز تجارت دريايي در خليج فارس بود، اما چون در سال 365 هجري دچار زمين لرزهاي شديد شد و به زوال گراييد، جاي خود را به كيش داد. در اين زمان، خاندان «بني قيصر» حكومت كيش را در دست داشتند و خراجگزار ايالت فارس به شمار ميرفتند. معمولاً هدايايي را براي حاكمان فارس ميفرستادند و بقاي حكومت خود را تضمين ميكردند. اما در آغاز سده هفتم هجري، زيادي و نفاست اين هدايا نتيجه عكس بخشيد و اتابكان فارس را به اين فكر انداخت كه كيش را مستقيماً زير نظر خود اداره كنند و بني قيصر را براندازند.
تختگاه اين اتابكان كه چندي بعد خراجگزار مغولان شدند، شهر شيراز بود و يكي شان كه «مظفرالدين ابي بكر بن سعد بنزنگي» نام داشت، كيش را ضميمه قلمرو خود ساخت. اين مظفرالدين ابي بكر، پدر «سعد بن ابي بكر زنگي» است كه سعدي او را «سلطان البر و البحر» لقب داده و كتاب گلستان را به نامش كرده است. وقتي سعدي در سده هفتم هجري به كيش رفت، اين جزيره بزرگ ترين مركز تجارت در خليج فارس و درياي عمان بود و با عربستان، هند، چين، سواحل درياي سرخ و آفريقاي شمالي داد و ستد داشت. مرواريد و اسب و ابريشم و پنبه و كتان و انواع و اقسام پارچه را به آن نواحي صادر ميكرد و عاج فيل و جواهرات و ادويه را وارد ميساخت.
گويا يك ناوگان دريايي بزرگ هم داشت كه از پس گوشمالي دزدان دريايي خوب برمي آمد و از اين رهگذر هيمنه ملوك كيش را دو چندان ميكرد؛ پس شگفت نيست كه در تواريخ نوشته باشند در برخي شهرهاي هند از جمله سومنات و گجرات، نام ملك كيش را در خطبه ميخواندند.
• حضور پرتغاليها و افول كيش
اما كيش چرا و چگونه رو به افول نهاد؟ افولش تدريجي بود و چند سده به طول انجاميد. علت هم كشف دماغه اميد نيك توسط «بارتلمي دياز» پرتغالي در سال 1468 ميلادي (891 ه.ق) بود. با اين رخداد، اروپائيان گامي بزرگ به سوي شرق برداشتند و با دورزدن آفريقا پاي به هندوستان نهادند. بدين ترتيب ابتكار عمل تجاري، رفته رفته از دستان حكومتهاي محلي بيرون رفت و سمت و سويي ديگر يافت. در اين ميان نه فقط كيش كه تمام جزاير و بنادر خليج فارس جايگاه تجاري خود را از دست دادند و آرام آرام به انزوا رفتند.
از درخشش آن روزگار اما، چيزي نمانده مگر تلي از خاك در بخش شمالي جزيره معروف به «شهر حريره». برخي گفتهاند اين نام، همان صورت بينقطه جزيره است؛ برخي ديگر چنين پنداشتهاند كه بايد با حرير و ابريشم يا حرارت و گرما نسبتي داشته باشد و گروه سومي آن را برگرفته از «هار» دانستهاند كه در زبان سانسكريت مرواريد و گردنبند معني ميدهد.
• يافتههاي باستانشناسان چه ميگويد؟
محمود موسوي باستانشناسي است كه پس از انقلاب كاوشهاي گستردهاي را در حريره كيش صورت داد و موفق شد بخشي از رازهاي سربه مهر اين جزيره را بگشايد. او ميگويد آثاري كه طي حفاري در شمال جزيره كيش به دست آمده، مربوط به فاصله سده پنجم تا نهم هجري است. به گفته موسوي شهر حريره در سده پنجم هجري پاگرفته و در سده هفتم به اوج شكوفايي خود رسيده است به گونهاي كه طبق شواهد به دست آمده گمان ميرود عرصه آن به 120 هكتار ميرسيده است. اين باستانشناس تأكيد دارد كه شهر حريره در سده نهم از رونق افتاده اما شواهدي كه نشان دهد اين بيرونقي ناشي از عوامل طبيعي مانند زمين لرزه بوده، به دست نيامده است. بنابراين ميتوان افول حريره را به ورود ناوگان دريايي پرتغاليها و هلنديها به خليج فارس و رونق گرفتن جزيره هرمز نسبت داد.
كاوشهاي موسوي منجر به كشف بقاياي اسكله و بندرگاهي در ساحل شمالي جزيره كيش شد كه بخش زيادي از بناهاي آن به سبب برخورد امواج با صخرههاي مرجاني از ميان رفته است. به گفته محمود موسوي در اين بخش بازمانده تأسيسات صنعتي همچون كارگاه پرورش كرم ابريشم، كارگاه احتصال شيره خرما و كارگاه سفال سازي نيز كشف شده است.
مهم ترين بناي كشف شده در حريره، عمارت دو طبقه موسوم به عمارت اعياني است. به باور موسوي دروازه شكوهمند، ديوارهاي بلند و گچبريهاي فاخر اين بنا نشان از تعلق آن به فردي ثروتمند و صاحب مكنت دارد. بعد از عمارت اعياني، مسجدي نيز در حريره كشف شد كه از نوع مساجد شبستان دار با پلان سبك عربي است. موسوي ميگويد اين نوع مساجد در سدههاي نخستين اسلامي از مسجد النبي در مدينه اقتباس شدند و بنابراين مسجد حريره را نيز بايد به سدههاي نخستين اسلامي نسبت داد.
موسوي ميگويد مصالح به كار رفته در تمام بناهاي شهر حريره بوم آورد است. اين مصالح عبارت اند از تيرهاي چوبي كه از درختان موجود در جزيره به دست آمدهاند، سنگهاي مرجاني و ملات آهكي كه از دريا به دست آوردهاند و اين خود يكي از ارزشهاي معماري شهر حريره است.
با وجودي كه آثار به دست آمده از حريره ميتواند بستر لازم براي بنياد يك موزه باستانشناسي در جزيره كيش را فراهم آورد و به رغم اين كه در سالهاي گذشته موافقتنامهاي بين سازمان منطقه آزاد كيش و سازمان ميراث فرهنگي براي تأسيس چنين موزهاي به امضا رسيده اما اين مهم تاكنون تحقق نيافته است. ساخت موزه كيش بويژه ميتواند سند انكارناپذيري از سيادت ايرانيان در خليج فارس و حضور تاريخي آنان در اين آبراه بينالمللي باشد.