متن سخنرانی هیئت نمایندگی ایران در شورای امنیت سازمان ملل
9 دسامبر 1971
آقای رئیس
برپایه گزارشهای رسیده٬ جنگی تمام عیار در جنوب آسیا آغاز شده است.شعله های این جنگ در ویتنام و کامبوج همچنان زبانه میکشد. در خود خاورمیانه٬ به رغم آرامش کنونی خطر برخورد مسلحانه و جنگ از انظار پنهان نمانده است.
در این شرایط٬ شورای امنیت برای بررسی این پیشنهاد (تهمت) تشکیل جلسه داده است که خطری در اقدامات اخیر دولت ایران به منظور پایان دادن به آخرین دردسرهای بازمانده دورانی رو به زوال (استعمار انگلستان) در خلیج فارس وجود دارد.
من در عین حال که مایلم از شما آقای رئیس و اعضای شورا به خاطر دعوتی که از هیات ایرانی برای شرکت در مباحثات مربوط به این مسئله به عمل آورده اید٬ سپاسگزاری کنم٬ اما این نگرانی را نیز نمی توانم پنهان داریم که درست مقارن با زمانی که شعله های جنگ به سرعت رو به گسترش است٬ وقت گرانبهای شورا نه برای دفع خطرات کنونی و واقعی برای صلح٬ که برای پاسخ به دلمشغولی های عبث و موهوم چند کشور گرفته میشود.
من در این مجمع با شکوه و والامقام٬ که مسئول حفظ امنیت و صلح بین المللی است٬ حضور یافته ام تا واقعیاتی را درباره اقدامات اخیر دولت متبوع خود بیان کنم. اینجانب تلاش نخواهم کرد به اتهامات و حملات بی اساس که علیه کشور متبوع من مطرح گردیده٬ پاسخ دهم مبادا که شنیدن این پاسخ ها از حوصله اعضای محترم شورا بیرون باشد. این مسئله اساسا یک مسئله داخلی ایران است اما از سر احترام به شورای امنیت و به خاطر تمکین دستور آن خوشوقتم که میتوانم علنا سیاست دولت ایران را در این مسئله یک باردگیر بیان کنم.
اجلاس کنونی شورای امنیت بدین منظور بوده است که نامه مورخ 3 دسامبر 1971 نماینده دائمی عراق٬ سند اس/10409٬ که در آن ادعا شده وضعیت خطرناکی در منطقه خلیج ع/ر/ب/ی! به وجود آمده است بررسی گردد.
همین کاربرد عبارت مجهول خلیج ع/ر/ب/ی فورا ایجاب میکند که امعان نظری مقدماتی بدان صورت گیرد.این نخسین بار نیست که عبارت یادشده در سازمان ملل متحد به کار گرفته میشود. در نظر اول چنین می نماید نامی که با آن یک آبراه بین المللی توصیف میشود تنها از لحاظ محافل آکادمیک حائز اهمیت است٬ اما در این مورد چنین نیست. چنانکه همه میدانند ما در اینجا گردآمدیم تا درباره دریایی بحث کنیم که از روزگاران کهن خلیج فارس نامیده شده است.این ارائه نادرست واقعیات٬ نشانه روحیه انحرافی است که از ویژگی های سخنرانی هایی به شمار می رود که هم اکنون شنیدیم. این نمادی است از کوشش عمدی به منظور قلب واقعیت تاریخی و نشان دهنده یک تمایل که با نسبت دادن خصلت عربی به منطقه آن را بر خلاف واقعیات غیر ایرانی قلمداد کنند.
اینک اجازه میخواهم مطالب خود را با تشریح مبانی سیاست ایران در خلیج فارس آغاز کنم. این سیاست مبتنی بر ایجاد شرایط صلح و امنیت است به گونه ای که همه کشورهای ساحلی خلیج فارس٬ اعم از کوچک و بزرگ٬ بتوانند در راه پیشرفت و رفاه گام بردارند و از حقوق برابر برخودار گردند و به آزادی و استقلال یکدیگر متقابلا احترام بگذارند.
ما اعتقاد راسخ داریم که پرداختن به مسایل این آبراه حیاتی بین المللی تنها به کشورهای خلیج فارس مربوط است. برای نیل به این هدف به گمان ما کشورهای ساحلی خلیج فارس باید با روحیه دوستی٬ همکاری و هماهنگی با یکدیگر کار کنند. هرگونه دخالت قدرتهای بیگانه در امور خلیج فارس بدون تردید صلح و ثبات منطقه را به خطر خواهند افکند.
ایران بلندپروازی های توسعه طلبانه ندارد. کشورما به سرزمین هیچ کشوری چشم طمع ندوخته است. قلمرو ما از موهبت داشتن منابع غنی برخوردار است. تحت رهبری خردمندانه و پویای پادشاه بزرگ ما این منابع به سرعت تحت شرایط صلح و ثبات گسترش می یابند تا به سود مردم ایران و در جهت رفاه آنها مورد بهره برداری قرار گیرد.
هیچ کس نمیتواند سیاست صلح جویانه ایران و جانبداری مطلق آن را از اصل حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات از راه مذاکره٬ مورد چالش قرار دهد. اگر سیاست ایران غیر از این می بود٬ نمی توانست چنانچه در مورد بحرین دوسال پیش عمل کرد٬ عمل کند. اقدامی که همین شورا آن را به عنوان اقدامی مدبرانه و روشن بینانه تحسین کرد. ما اینک بر اساس حقوق برابر و احترام متقابل بهترین روابط را با برادران بحرینی خود داریم. من به شورای امنیت اطمینان میدهم که سیاست ما از آن هنگام تا کنون تغییر نکرده است.
با آنکه در تعلق جزایر تنب و ابوموسی به ایران کمترین تردیدی وجود ندارد٬ ما کوشیده ایم طبق سیاستی بنیادین که ذکر آن رفت در ارتباط با جزایر یادشده راه حل مسالمت آمیزی بیابیم. اما اینک درگیر بحثی در شورای امنیت شده ایم که از نظر بیشتر کسانی که در اینجا حضور دارند بسیار بی اهمیت و تا حد شرم آوری پیش پا افتاده و حقیر است.
اعضای محترم شورای امنیت تلاش تبلیغاتی تحریک آمیز مشابهی را در ده سال پیش به خاطر می آورند که از سوی دولت عراق علیه کشور همسایه اش به عمل آمد و همان وضعیتی را پدید آورد که اینک شورای امنیت با آن روبه روست. دولت عراق در سال 1961 با فعالیت های خصمانه ای که علیه حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور کویت انجام داد وضعیت پرتنشی را در منطقه ایجاد کرد. در آن هنگام نیز عراق این ادعا را در شورای امنیت مطرح ساخت و من عین اظهارات نماینده عراق را در نهصد و پنجاه و هفتمین اجلاس شورای امنیت در 2 ژانویه 1961 نقل میکنم٬ که کویت ((بخش جدایی ناپذیر... بصره یا عراق)) به شمار میرود.(اجلاس 957٬ بند 55)
اینک یک باردیگر وقت گرانبهای شورای امنیت بر اساس این گزاره بی پایه به هدر میرود که این جزایر خلیج فارس ((سرزمین های عربی)) هستند که ایران آنها را اشغال کرده است.
اعضای محترم شورای امنیت بی تردید به این واقعیت توجه خواهند داشت که دولت های عراق٬ لیبی٬ الجزایر و یمن جنوبی به میل و ابتکار خویش به وضعیت خطرناکی اشاره کرده اند که حاصل اشغال سه جزیره ابوموسی٬ تنب کوچک و بزرگ توسط ایران است. دولتهای مذکور با طرح این ادعا این واقعیت را به کلی از نظر دور داشته اند که ترتیبات مورد توافق بر سر ابوموسی با تایید و رضایت شارجه روبرو شده است.
اینک میپرسم آیا عراق میتواند ادعا کند که از جانب شارجه سخن میگوید؟ برلی مداخله عراق و کشورهایی که به آن پیوسته اند چه مبنایی وجود دارد؟ آیا این چیزی جز تلاشی در راه منحرف کردن توجه ملتهای عرب از دشواری های فوری و عظیمی است که در برابر آنها قرار دارند؟
در مورد جزایر تنب نیز درصدد یافتن راه حلی از راه مذاکره بوده ایم. به رغم تلاشهای مداوم توفیقی حاصل نشد. تا آنجاکه ممکن بود انعطاف نشان دادیم و هیچ چاره دیگری جز تثبیت و اعمال حاکمیت خود برای ما باقی نماند. نباید از یاد برد که این جزایر سرزمینی بیگانه نبوده٬ بلکه سرزمین ایران به شمار میروند. این جزایر همواره جزیی از قلمرو ایران بوده اند و برای پرهیز از هرگونه اشتباهی در این مورد میگویم که همواره سرزمین ایران باقی خواهند ماند.
اینجا نه دادگاه٬ بلکه مرجعی مسئول حفظ صلح و امنیت بین المللی است. اما به گمان من شایسته است که شورا از این حقیقت آگاه باشد که مالکیت ایران بر این جزایر هم دیرپا بوده و هم بنیادی استوار دارد. این حاکمیت دیروز روی نداده که اقدامات کنونی را توجیه کند. این اقدامات تنها انعکاس کنونی یک حق تاریخی است که به هنگام خاتمه حضور بریتانیا در خلیج فارس اعمال فیزیکی آن دیگر نتوانست مسکوت بماند و آیا برای به رسمیت شناختن چنین حقی دلیل بهتری از اعترافات کسانی وجود دارد که در موضوعاتی از این دست آگاهی و منافع ویژه ای دارند؟
طی بیش از یک قرن(حدود دو قرن)٬ از آغاز 1770 به این سو جزایر تنب در نقشه های بریتانیایی به عنوان جزایر ایرانی مشخص شده اند. اشتباه یک بار میتواند احتمالا روی دهد اما این چه اشتباهی است که در طول 120 سال مرتبا تکرار شده است؟
علاوه بر این٬ دانشنامه معتبری که در سال 1967 از سوی قدرت بزرگ دیگری انتشار یافته و رویدادهای پنجاه سال اخیر را بررسی میکند جزیره های تنب کوچک و تنب بزرگ را به عنوان سرزمین های ایرانی مشخص کرده است. درنقشه مربوط رنگ جزیره ها همان رنگ سرزمین اصلی است و از این گذشته٬ صراحتا از آنها به عنوان جزایر ایرانی نام برده شده است. افزون بر این باید تاکید کنم که در سراسر دورانی که ایران از اعمال حق حاکمیت خود بر این جزایر محروم بوده٬ هیچ گاه از اعتراض بازنایستاده است.
اینک٬ تحت اوضاع و احوال پدید آمده در خلیج فارس٬ ایران نمی تواند وضعی را برتابد که در آن بخشی از قلمرو آن از حکومت مرکزی جدا افتاده باشد. ایران سالها بی ابهام و در مجامع عمومی سیاست خود را در این زمینه روشن ساخته است. از این رو همه به خوبی میدانند که ایران از مسئولیت حافظت از حقوق مشروع حاکمیت خود تن نخواهد داد.
نمی توانیم بدون اشاره به موقعیت جغرافیایی جزایر مورد نظر بحث این گفتار را به پایان برسانیم. با اجازه شورا٬ نقشه منطقه را میان اعضا آن توزیع میکنم. چنانکه در نقشه مشاهده میشود این جزایر بخشی از گروه جزایری هستند که عملا مجمع الجزایری را تشکیل میدهند که همه آنها همواره ایرانی بوده اند. علاوه بر این تنب بزرگ با سرزمین اصلی ایران تنها هفده مایل و تنب کوچک از ساحل ایران بیست و دو مایل فاصله دارد. از سوی دیگر هردو جزیره در فاصله 50 مایلی راس الخیمه که در آن سوی خلیج فارس واقع است قرار دارند.
آیا لزومی دارد یادآور شوم که لیبی هزاران فرسنگ با جزیره های مورد بحث فاصله دارد؟ از لیبی صرفا به این دلیل سخن به میان آوردم که وزیر صنایع این کشور دوردست٬ چند روز پیش به رسانه های کویت اعلام کرد که دولت متبوعش در نظر دارد برای اشغال این جزیره ها نیر اعزام کند. لیکن از آنجا که از خطوط تدارکاتی مطمئن نبوده این فکر را عملی نکرده است.
گزارش دولت عراق نیز بیانگر جاه طلبی های خیال پردازانه مشابهی چون پیاده کردن چترباز در این جزیره ها بوده است.
کوشیدم تحولات اخیر را در جزایر ساحلی ایران توضیح دهم. یک باردیگر باید این واقعیت بنیادین را که از تمامی ملاحضات دیگر از اعتلای بیشتری برخوردار است تایید کنم که دولت ایران اجازه نخواهد داد به یک وجب از سرزمین ایران تجاوز شود. ما اجازه نخواهیم داد حق حاکمیت مان بر جزایر مورد بحث به نحوی از انحا مورد تخطی قرار گیرد.
به هیچ روی از تلاش هایی که در جهت خدشه دار کردن روابط دوستانه موجود میان ایران و برادران عرب به عمل می آید تعجب نمی کنیم. این تلاشی است غیر مسئولانه که حتی منافع جهان عرب را به ویژه هنگامی که کشورهای مسلمان به بیشترین میزان همبستگی و وحدت نیاز دارند٬ در نظر نمیگرد.
اطمینان دارم تاریخ به اثبات خواهد رساند دولت ایران با اعمال حق حاکمیت خود در این جزایر ساحلی٬ به اعتلای صلح و ثبات در منطقه کمک کرده است.