خليج فارس درقراردادها و معاهدات ميان كشورهاي عربي و قراردادهاي بين المللي
نویسنده: دکتر محمد عجم
استاد دانشگاه و مشاور حقوقی مرکز مطالعات خلیج فارس
در متون تمامي قراردادهاي تاريخي ميان ايران و كشورهاي خارجي و يا ميان اعراب و دولتهای خارجي منعقد شده از ابتداي تاريخ مكتوب وبويژه در چند قرن گذشته كه بين دولتهاي عربي منطقه و يا بين كشورهاي اروپايي و كشورهاي منطقه منعقد شده است هر جا نامي از پهنه آبي جنوب ايران به عمل آمده است در زبان فارسي و عربي با نام هاي خليج فارس، بحر عجم و خليج ايران همراه بوده است.
و در ساير زبانهاي دنيا مترادف همين اسم بكار رفته است. اين نام بيشتر از 1400 سال بطور مستمر در ادبيات مكتوب نه تنها از سوي اعراب، تركها و ايرانيها بلكه در ادبيات تمام جهان بر پهنه آبي جنوب ايران اطلاق ميشده است و وجود دهها كتاب مورخين و جغرافيانويسان و صدهها نقشه تاريخي و مجموعه اسناد و قراردادههاي ميان ايران ، اعراب و ساير كشورها دليل بارز اين امر است با مراجعه به كتاب مجموعه عهدنامه هاي تاريخي ايران و يا آرشيو وزارتخارجه نشان مي دهد كه نام خليج فارس حد اقل در 25 عهدنامه تاريخي هزاره اول و دوم ميلادي در فارسي ، عربي و تركي با نامهاي بحر فارس ، درياي پارس ، بحر عجم، درياي ايران و در نسخه هاي لاتين معادلها و مترادف هاي آنها بكار برده شده است از جمله آنها مي توان به عهدنامه هاي ذيل اشاره نمود:
قرارداد 1622 برابر با 1031 قمري ميان شاه عباس و ادوارد كنوك سفير برتانيا و نماينده كمپاني هند شرقي.
فرمان كريم خان 1763 م در خصوص اعطاي اختيارات به ويليام اندروپرايس حاكم بريتانيا در خليج فارس . در متن فارسي خليج ايران
در عهد نامه 19 مجمل مارس 1809 ( 1224ق) ايران و انگليس يا قرارداد جونز بريتانيا حاكميت ايران را بر كل خليج فارس برسميت شناخته و متعهد شده است كشتي هاي انگليس فقط از نقاطي كه دولت ايران اجازه مي دهد ؤ حق عبور داشته باشد . متن فارسي بحر العجم
در معاهده 1807 فين كن اشتاين . در فصل هشتم متن فارسي خليج ايران
در من فارسي عهد نامه 12 ماده اي دولت ايران با سرگوراوزلي سفير انگليس به سال 1227 دارالخلافه طهران فصل ششم در خصوص بحر قلزم (سرخ) و فصل هشتم بحر العجم ذكر شده است.
عهدنامه جيمز موريه و هنري اليس در دارالخلافه طهران 1229برابر با 1814 در بند نهم متن فارسي بحر العجم بيان شده است.
معاهده 1851 ايران و انگليس در خصوص منع تجارت برده در خليج فارس .
عهدنامه صلح ايران و انگليس معروف به معاهده صلح پاريس 1857 در فصل سيزدهم متن فارسي خليج فارس بكار برده شده است.
معاهده 1882 منع تجارت برده . خليج ايران
در عهد نامه تجارت ايران ويونان 1861 بند هشتم راجع به تجارت در خليج فارس است كه در متن فارسي خليج فارس ومتن فرانسه پرسيك گلف بكار رفته است. در عهدنامه ايران و فرانسه 1808 برابر با 1222 با امضاي ژنرال گاردان و ميرزا شفيع نيز اين عبارت بكار رفته است.
در فصل دوم معاهده ايران و اسپانيا 1870 متن فارسي خليج فارس و متن اسپانيايي پرسيك گلف بكار رفته است. در نقشه هاي سرحدي ملحق به پروتوكل 1913 ايران و تركيه خليج فارس ذكر شده و رود زاب كوچك يا كيالو نهر عجم ناميده شده است در دهها معاهده ديگر نيز كلمه خليج فارس بكار رفته كه از بيان آن به جهت طولاني شدن خودداري مي شود.
در فرامين پادشاهان ايراني خطاب به حكام محلي خليج فارس نيز از اين پهنه آبي از خليج عجم، درياي ايران و بحر فارس نام برده شده است و درطول تاريخ در همه كتب جغرافيايي و تاريخي در سراسر جهان نيز معادل و مترادف هايي كه صفت ايراني دارد آورده شده است.
از سال 1507 تا 1960 در تمامي قرارداها و معاهده هايي كه پرتغاليها، اسپانيايي ها، انگليسي ها، هلندي ها، فرانسويها،بلژيكي ها، روسها و آلمانيها با دولت ايران و يا هر كشور و يا پديده سياسي و يا امراي تحت الحمايه خود در منطقه امضا نموده اند، در زبانهاي مختلف واژه هاي مترادف با خليج فارس بكار برده اند.. حد اقل 10 مورد از اينگونه قراردادها كه ميان كشورهايي همانند كويت، عربستان، عثماني، عمان و امارات متصالحه هم به زبان عربي و هم انگليسي خليج فارس بكار رفته است در فهرست ضميمه شرح داده شده است.از جمله آن مي توان به موارد ذيل اشاره نمود.
در قرارداد موسوم به قولنامه اتفاقيه بوشهر 1814 بين ويليام بروس به نمايندگي از بريتانيا و حسن ابن محمد به نمايندگي از حسن ابن رحمه رهبر قواسم بحر فارس بكار رفته است .
در معاهده السلام 1820 كه قراردارد صلح 11 ماده اي است و قرارداد معروف به " معاهده عمومي با امراي عرب خليج فارس ناميده مي شود و در 8 ژانويه 1820" ميان اقوام و مشايخ متصالح در خليج فارس به امضاي ژنرال كاير و 11 نفر از روءساي قبايل عرب رسيده است كلمه بحر الفارسي در متن عربي و در ماده 6 بكار رفته است.
معاهده الهدنه البحريه الاولي ( قرارداد اول صلح در دريا) 21/5/1835 و معاهده الهدنه البحريه الثانيه ( قرارداد دوم صلح در دريا) 13/4/1836 و معاهده الهدنه البحريه الثالثه (قرارداد سوم صلح در دريا) 15/4/1837 و معاهده الهدنه البحريه الرابعه و منع حمل الرقيق قرارداد چهارم صلح در دريا و ايستا كردن سوداگري و يا حمل برده 17/4/1838
قرارداد1847 منع خريد و فروش برده كه به امضاي شيوخ امارات سواحل عربي خليج فارس از جمله سلطان ابن صقر و سيوخ عجمان، دبي، شيخ ام فويين و شيخ زايد رسيده است.
معاهده دائمي صلح 1853 كه به امضاي شيوخ امارات سواحل عربي خليج فارس رسيده است.
معاهده 1856 تجارت برده
معاهده متمم بر معاهده 1853 كه در سال 1864 به امضاي شيوخ امارات سواحل عربي خليج فارس رسيده است.
معاهده 5 ماده اي 1879
معاهده منع شدن شيوخ عرب از بستن قرارداد با دولتهاي بيگانه 1892
قرارداد بين شركت نفت انگلو ايراني و حاكم دبي كلمه في الخليج الفارسی موجود در اين قرارداد بر روي جلد كتاب علي محمد راشد چاپ شده است.
در يادداشتهايي كه منجر به استقلال كويت گرديد و مي توان آنرا قرارداد استقلال كويت ناميد همه جا از عبارت خليج الفارسي استفاده شده در عنوان يادداشت امير كويت به نماينده ملكه انگليس در خليج فارس نيز چنين آمده است:
حضرت صاحب الفخامه المقيم السياسي لصاحبه اجلاله في الخليج الفارسي المحترم.
بعد السلام و تحيه …. اين سند كه در تاريخ 19 ژوئن 1961 توسط عبد الله السالم الصباح امضا شده است طبق اصل 102 منشور سازمان ملل در دبير خانه اين سازمان به ثبت رسيده است و يك سند قابل استناد در دعاوي بين المللي است.
جزئيات بعضي از اينگونه معاهدات در كتاب خليج فارس آرنولد ويلسن بيان شده است.
در ضمايم قرارداد الجزاير 1975 كه به پيمان صلح ميان ايران و عراق است نيز خليج فارس بكار رفته است. در چندين معاهده ديگر كه در همه آنها شيوخ خليج فارس و بريتانيا و يا شيوخ خليج فارس با ساير دول خارجي امضاء كنندگان قرار داد بوده اند خليج فارس بكار برده شده است.
در گزارش نهايي كميته فني اعزامي از سوي سازمان ملل براي تعيين حدود مرزي كويت و عراق در سال 1996 همه جا از نام خليج فارس استفاده شده است و در نقشه ضميمه گزارش كه به عنوان سند شوراي امنيت منتشر شده است نيز خليج فارس بكار رفته است.
در كتابي كه تحت عنوان ، الاتفاقيات السياسيه و الاقتصاديه التي عقدت بين الامارات ساحل عمان و بريتانيا 1806- 1971 . علي محمد راشد، منشورات اتحاد كتاب و ادباء الامارات، 1989 معاهده هاي سياسي حقوقي و اقتصادي ميان امارات متصالحه و دول بيگانه از سال 1806 تا 1971 منتشر شده در تمام معاهداتي كه در اين كتاب نام خليج بكار رفته عبارت بحر فارس و خليج فارس بكار رفته و تصوير يكي از معاهدات بر روي جلد كتاب با نام خليج فارس وجود دارد .
به هر حال هيچ اصل و قاعده حقوقي اجازه نمي دهد كه دولت واحدي و يا جند دولت به دلخواه خود و بنابر اهداف سياسي به تغيير نام يك پهنه آبي بين المللي اقدام كنند بلكه بر عكس قطعنامه شماره 9 كنفرانس يكسان سازي اسامي جغرافيايي سازمان ملل 1381 برلين، صراحتاً نامهاي تاريخي را ميراث فرهنگي و تاريخي ملل دانسته و بطور ضمني تغيير اينگونه نامها را محكوم مي كند. اگرچه امروزه مترجمين عربي در ترجمه اسناد حقوقي و تاريخي و حتي مكاتبات وزارتخارجه انگليس را ضمن تحريف با كلمه جعلي خليج و يا خليج عربي ترجمه مي كنندولي اين اقدام بر خلاف عرف ، منطق و حقوق بين الملل و برخلاف معاهدات بين المللي مربوط به مالكيت معنوي و معاهدات مربوط به امور علمي و فرهنگي است.