گذری بر پیشینه اِبْنِ بَلْخى
اِبْنِ بَلْخى (د پس از 510ق/1116م)، مؤلف فارسنامه. نام و نشان ابن بلخى تاكنون ناشناخته مانده است. لسترنج و نیكلسون نوشتهاند كه نویسندة فارسنامه را نخست حمدالله مستوفى «ابن بلخى» خوانده است. حاجى خلیفه (2/1215) نیز شهرت او را به همین صورت نوشته است. ادوارد براون احتمال داده است كه وی همان ابوزید احمد بن سهل البلخى، مؤلف صور الاقالیم باشد (3/141)، اما با توجه به زمان زندگى احمد بن سهل (ح 236-322ق/850 -934م) چنین احتمالى درست نمىتواند بود (لسترنج، همانجا). ابن بلخى در فارسنامه مىنویسد كه اگرچه بلخى نژاد است، اما در فارس تربیت یافته است. پدر بزرگ وی در زمان ركن الدوله خُمار تگین كه از سوی سلطان بركیارق سلجوقى، بر فارس فرمان مىراند، در حدود 492ق/1099م مستوفى فارس بود (ص 2، 118). این بلخى در همین دوران به فارس آمد و همان گونه كه از فارسنامه برمىآید با تاریخ و اوضاع طبیعى و اقتصادی و سیاسى این سامان نیك آشنا شد. از این رو سلطان ابوشجاع محمد، برادر و جانشین بركیارق، او را به نوشتن فارسنامه كه مشتمل بر تاریخ كهن ایران، به ویژه فارس و شهرها و آبادیهای آن است، فرمان داد.
تاریخ دقیق پایان تألیف فارسنامه روشن نیست، اما از آنجاكه این كتاب به سلطان ابوشجاع محمد تقدیم شده و در آن بارها از اتابك چاولى (د 510ق/1116م: ابن اثیر، 10/516) به عنوان یك شخص زنده یاد شده است (ابن بلخى، فهرست)، مىتوان گفت كه تألیف آن پیش از پایان نخستین دهة سدة 6ق/ دومین سدة 12م به انجام رسیده است. از ابن بلخى تاكنون جز فارسنامه تألیفى به دست نیامده است، اما وی بر آن بود كه كتاب دیگری در تاریخ بنویسد كه از دوران پیامبر اسلام تا روزگار خود او را فرا گیرد .همو، 113
كتاب فارسنامه بارها به چاپ رسیده است. در 1337ق/1919م الله كرم خان حیات داوودی بخش جغرافیایى آن را از روی ترجمة انگلیسى به فارسى برگرداند و در بوشهر به چاپ رساند، اما متن كامل آن نخستین بار به كوشش لسترنج و نیكلسون در 1339ق/1921م در مطبعة دارالفنون كمبریج چاپ شد. همچنین سید جلالالدین تهرانى در 1353ق/1934م متن كامل آن را به ضمیمة سالنامة گاهنامه انتشار داد (بهروزی، «ز»). سپس در 1343ش نیز به كوشش على نقى بهروزی در شیراز به چاپ رسید.
بن مایه:
ابن اثیر، الكامل؛ ابن بلخى، فارسنامه، به كوشش گ. لسترنج و رینولد الن نیكلسون، كمبریج،1921م؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبى ایران، ترجمة على اصغر حكمت، تهران، 1357ش؛ بهروزی، علىنقى، مقدمه بر فارسنامه، شیراز، 1443ش؛ حاجى خلیفه، كشف؛ نیز:
Lestrange, G. and R.A. Nicholson, Introduction to the Farsnama, London, 1921.
كاظم برگ نیسى (رب) 8/8/76
ن * 2 * رب 21/8/76
ذکر دریای پارس
صفت نهرها و دریاهای پارس ٬ اثر اِبْنِ بَلْخى
بحر پارس٬ این دریا پارس طیلسانی است از دریا بزرگ کی آنرا بحر اخضر خوانند و نیز بحر محیط گویند و بلاد صین و سند و هند و عمان و عدن و زنجبار و بصره و دیگر اعمال بر ساحل این دریاست و هر طیلسانی کی از این دریا در زمین ولایتی آمدست آنرا بدان ولایت بازخوانند چون دریا پارس و دریا عمان و دریا بصره و مانند این و از این جهت این طیلسان را دریا پارس میگویند.
بن مایه:
فارس نامه اِبْنِ بَلْخى ٬ بسعی گای لیسترانج و رینولد آلن نیکلسون٬ برگ 153