ايراني زبانان اران، گذشته و آينده

ايراني زبانان اران آذربايجان آذرآبادگان، گذشته و آينده

ايراني زبانان اران آذربايجان آذرآبادگان، گذشته و آينده

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۹۸۰

بازدید دیروز

۰

بازدید ماه

۹۸۰

بازدید کل

۹۱۶۰۷۲۷

افراد آنلاین

۷۸۲

 

ايراني زبانان اران، گذشته و آينده

دكتر داريوش افروز اردبيلي

سرزمين اران (آلبانياي قفقاز) كه طي سده‎هاي دراز از كانون‎هاي درخشش فرهنگ ايراني و زبان فارسي بود ـ گواه اين سخن، سرايندگان نامدار برخاسته از اين سرزمين، همچون نظامي‎ گنجه‎اي، مهستي گنجه‎اي، فلكي شرواني، مجيرالدين بيلقاني، ناقوان قره‏‎باغي (خورشيد خانم). هند و شاه نخجواني و بسياري ديگر است.(1)‏ـ در پي چيرگي تيره‎هاي ترك زبان و سپس روسيه‎ي تزاري و آنگاه اتحاد شوروي، نخست شاهد گويش‏هاي فارسي از زبان گفتاري باشندگان اين سرزمين و سپس حذف فارسي از زبان نوشتاري آنان و در پايان كوشش براي استحاله‏ي تيره‎هاي ايراني زبان (همچون تات‏ها و تالشيان و كردان) در مردم ترك زبان اران بوده است.

در دوران روسيه‎ي تزاري و سپس اتحاد شوروي، از جمله سياست‎هاي اصلي فرهنگي آنان، پيكار همه سويه با زبان فارسي و كوشش براي برانداختن اين زبان، از پهنه‏ي فرهنگ و دانش در قفقاز و ورازرود رود (ماوراء الهز) بود. پس از استقلال جمهوري اران با نام ساختگي «جمهوري آذربايجان»، سردمداران باكو، بر جاي روسي گرداني پيشين، تركي گرايي و تركي گرداني را آرمان خود نهاده و فارسي ستيزي و دشمني با نمادهاي فرهنگ ايراني را در پوششي ديگر پي گرفتند.

برپايه‎ي پژوهش‎هاي زبان شناسان و تاريخ‏دانان مي‎دانيم كه در گذشته، زبان مردم آذربايجان «آذري» و زبان مردم اران «اراني» بوده است كه هر دو از خانواده‎ي زبان‎هاي ايراني هستند. در پي رخداد‎هاي تاريخي، زبان تركي جاي زبان‎هاي نامبرده را گرفت. اما، اين زبان‎ها، چه در آذربايجان و چه در اران، در برخي جاها، زندگي نيمه‎جان خود را، با نام زبان تاتي پي گرفته‎اند.(2)

در بخش‏هاي خيزين، سيازان، دوه‎چي، قوناق كند، قوبا(قبه)، سترسه، اسماعيل لي، بالاخاني، سوراخاني، كيلور، صابونچي، مشتقي (مشهدي تقي؟) و نيز، شبه جزيرة آبشوران، افراد تاتي زبان بسياري زندگي مي‎كنند. بسياري از نام‎هاي سرزمين‎هاي تاتي زبان، فارسي و ايراني است؛ براي نمونه نام روستا‎هاي چهره زمين، گل يخ، ريزآور، خيزي، فندقان، تودار، گيلان آوا، گل يازي، افروجه (=آب فرو جسته؛ زيرا در نزديكي روستا آبشاري هست.)، گنداب، زيبه، چراغ، گيره‎سنگ، رنگي‎دار، دوراهي، گرميان، خروشه، زيرتنگه، خانقاه، پوستِ قاسم، ... (3)

جز تاتي زبانان، گروه‎هاي ديگراز ايراني زبانان، در جمهوري اران به سر مي‎برند؛ لاهيج‏ها ـ كه در گذشتة دور، از لاهيجان به اران كوچيده‎اند ـ در بخشي به نام لاهيج به سر مي‎برند و به گويش لاهيجي گفتگو مي‎كنند. گروه‎هاي پراكنده‎اي از كردان، در اران به سر مي‎برند. تالشيان نيز ـ كه در پي عهد نامه‎هاي گلستان و تركمانچاي، سرزمينشان از ايران جدا شد ـ در شهرهايي مانند لنگران، جوند، موسي‎لي، آستاراي جدا شده از ايران و ورگه دوران به سر مي‎برند.(3)

آن چه كه در نگاه نخست دريافته مي‎شود، اين كه گردانندگان سياست و فرهنگ جمهوري اران، (آذربايجان) ايراني زبانان را از آغازين روزهاي استقلال نا ديده انگاشته‎اند؛ گو اين كه پيش از استقلال نيز هم‎چنان بود؛ اما، پس از استقلال اران، ايـن رونـد شدت بيشتري يافته است. بـراي نمونـه، در جايي كه آمـار تالشيان اران در سـال 1368 خ (1989 م) پانصد هزار تن برآورد مي‎شود (3) در آمار رسمي 1369 خ (ژانويه 1991 م) اين شمار به 169/21 تن كاهش داده مي‎شود (4) و اندكي پس از آن، حتي يكي از مسئولان سرشماري جمهوري اران پا فراتر نهاده و مي‎گويد: «زماني بود كه تالشي‎ها وجود داشتند؛ ولي حالا ديگر وجود ندارند؛ آنها مستحيل و ادغام شده‎اند.» (3)

كردان نيز، سرنوشتي همانند برادران تالشي خود دارند. آمار غير رسمي، كردان جمهوري اران را 000/250 تن (دويست و پنجاه هزار تن) برآورد مي‎كند؛ (3) اما، آمار رسمي 1369 خ، شمار كردان را به 226/12تن كاهش مي‎دهد (4) و اندكي پس از آن گفته مي‎شود در اران كردي وجود ندارد و پيگيري‎هاي كردان نيز راه به جايي نمي‎برد.(3)

ايراني زبانان اران، چه در دوره‎ي روسيه‎ي تزاري و شوروي و چه پس از استقلال اران، همواره از داشتن خط و كتابت، بي‎بهره بوده‎اند؛ هرگز به زبان مادري تحصيل نداشته‎اند و ناگزير به روسي يا تركي تحصيل كرده‎اند. تركي بودن زبان بسياري از شبكه‎هاي تلويزيوني و راديو‎يي و تقريبا همه‎‏ي مطبوعات و كتاب‎ها، آميختگي با تركي زبانان و پيروي فرهنگي از آنان، نبود نوشته‎هاي مكتوب به زبان مادري و بسياري دلايل‎هاي ديگر باعث شده است از شمار ايراني زبانان و نيروي زبان‎هاي باستاني‎شان بسيار كاسته و سرزمين‎هاي زير سيطره‎شان خردتر شود.(3)

ايراني زبانان اران، هنوز دلبستگي به زادبوم كهن خود را فراموش نكرده‎اند؛ چنانكه پس از استقلال اران، تالشيان خواهان جدايي از اران و پيوستن به ايران بودند كه بعدها، به دليل‎هايي اين اشتياق فروكش كرد.

ايران پس از استقلال اران، پيوند‎هاي نزديك با آن جمهوري داشته و به كارهاي بسيار از جمله «مشاركت‎ در برگزاري مراسم اعياد اسلامي و مراسم وفات ائمه و مشاركت در مراسم تعزيه و نوحه‎خواني و احسان طعام در ماه‎ محرم و شب‏هاي جمعه پس از دعاي كميل در مسجد تازه پير، تاسيس مركز بزرگ اسلامي در جمهوري آذربايجان! توسط سازمان تبليغات اسلامي، احداث و تكميل مسجد در نخجوان از سوي بنياد مستضعفان، اعزام حجاج آذربايجاني! به مكه با پرداخت 75% هزينة سفر آنان، تاسيس كميته امداد امام خميني شاخه باكو براي كمك به مستمندان اراني» دست زده است.(5)

جاي آن است كه نهاد‎هاي مسئول در دولت ايران در كنار چنين كارهايي و در راستاي سياست‏هاي فرهنگي، از يك سو، از حق ايراني زبانان اران، براي دانش اندوزي به زبان مادري دفاع كنند و از ديگر سو، امكانات و نهادهاي بايسته را براي اين كار فراهم نمايند و هم‏ زمان، بنگاه‎هاي فرهنگي و زبان شناسي كشورمان به پژوهش‎هاي گسترده درباره پيشينه و ويژگي‎هاي دستوري و آوايي و زبان‎شناسي اين زبان‎هاي باستاني دست بزنند و نگذارتد اين جزيره‎هاي زباني كه از پايگاه‎هاي فرهنگي ارزشمند ما در اران هستند، با سيلاب‎هاي ماهواره‎اي و تلويزيوني شسته شوند و از ميان بروند. از ياد نبريم كه تا چند ده سال گذشته، اكثريت مردم بحرين به فارسي سخن مي‎گفتند و اكنون در سايه‎‏‏ي سهل‎انگاري‎هاي ما، به گفته‎ي دوستي ـ كه به اين كشور رفته بود ـ فارسي در بحرين كمابيش نابود شده است و بدانيم كه در كانادا ـ كه بخشي از مردم آن فرانسوي زبان هستند ـ در سايه‏ي كوشش‎هاي بي‎امان ژنرال دوگل، زبان فرانسوي در كنار زبان انگليسي رسميت يافته است.

نكته‎ي ديگر اين كه، بركامه‎ي سم‎پاشي‏هاي پان تركسيت‏هاي اران، مردم اران دلبستگي گذشته‎ي خود به شاهنامه و سروده‎هاي سعدي و حافظ و ... را اندك اندك به ياد مي‎آورند و آموزشگاه‏هايي را كه در آن‏ها الفباي فارسي و زبان فارسي آموزش داده مي‎شود، به خوبي پيشواز مي‎كنند؛ جاي آن است اين رويداد‎ به مروا گرفته شود و با فرستادن استادان دانشمند و داير كردن آموزشگاه‎هاي هر چه گسترده‎تر و مجهز‎تر فارسي، پيوند‎هاي دير پاي گذشته، از نو استواري يابد.

17/10/1384 خ

 

منبعها
1. سرايندگان شعر فارسي در قفقاز ـ عزيز دولت آبادي ـ موقوفات دكتر محمود افشار يزدي ـ 1370

2. آذري يا زبان باستان آذربايگان ـ سيد احمد كسروي ـ فردوس ـ 1379

3. اران، از دوران باستان تا آغاز عهد مغول ـ دكتر عنايت الله رضا ـ مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ـ 1380 ـ صص 538 تا 542 و 157 تا 159

4. جمهوري آذربايجان ـ گردآوري و تنظيم: بهناز اسدي ‎كيا ـ موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه ـ 1374 ـ صص 21 تا 23

5. همان ـ صص 131 و 132 و 136