پیشینه هزاران ساله دریای پارس از اغاز تا امروز
گردآوری : یاسمن غلامی
نام خلیج پارس پیش از اسلام
از باستان تا امروز در همه ی آثار تاریخی ، جفرافیایی و دایره المعارف های بزرگ جهان آب های جنوب ایران از پیوستنگاه اروند رود تا تنگه ی هرموز به نام خلیج پارس1 شناخته شده است . تاریخ و جغرافیا نگاران و باستان شناسان تا کنون از این دریا به نام های : خلیج پارس / خلیج العجم و دریای پارس / بحر پارس یاد کرده اند.
در اوستا، در چندین جا از خلیج پارس به نام «دریای پوئی تیک » یا « پوئی دیگ» یا «پودیگ » و از دریای مکران (دریای عمان) به نام « سدویس» و از اقیانوس هند به نام « فراخکرت» یاد شده است.
در شماره 18 فرگرد 5 ، بخش وندیداد اوستا ، آمده است :
« من اهوره مزدا ، آب ها را بر مدارها و دخمه ها و بازمانده های چرکین و استخوان ها روان می کنم.
آن گاه من آهوره مزدا، آب ها را پنهانی باز می گردانم.
من اهوره مزدا ، آب ها را به دریای پوئی تیک (خلیج پارس) باز میگردانم.»2
--------------------------------------------------
1. گفتاری در 42 صفحه تحت عنوان« نام خلیج پارس»، که حاصل سال ها بررسی و پژوهش من (ایرج افشار سیستانی) بود
به کنگره ی خلیج فارس در فرهنگ و ادب پارسی، 30 اردیبهشت – 2 خرداد 1375 هـ .ش ارایه شد، اما...
2. دوستخواه، جلیل. اوستا، کهن ترین سروده های ایرانیان ، جلد دوم ، ص 707
در بندهشن 12/10 نیز آمده است ، که آب های کثیف و ناسالم به این دریا ریخته و در آن جا متوقف می شوند تا از آلودگی پاک شوند. آن گاه جریان مداوم و تلاطم دریا بوسیله باد ، آب های آلوده و نجس را پاک و تصفیه کرده و از آنجا به دریای وئوروکشه یا فراخکرت/ اقیانوس هند، هدایت می کند و این دو دریا از زیر به هم ارتباط دارند.1
بنا به نوشتار بندهشن و وندیداد اوستا، در آغاز هزاره 7 پ.م. پس از تازش اهریمن بر زمین و آسمان ، ایزد تیشتر با جام ابر از آب هایی که در آغاز آفریده شده بود، آب برداشت، باد آب را به آسمان برد و بر زمین ببارانید. در پی این باران بزرگ، زمین غمناک شد و به هفت پاره بگسست. هر پاره را اقلیمی خوانند که در پهلوی کشور گفته شود، پاره ای که به اندازه ی همه ی شش پاره ی دیگر بود، در میان و شش پاره ی دیگر پیرامون آن قرار گرفتند . پاره ی میانه « خونیرس» است، که در پارسی خنیرس و خنیره ، آمده است.
چون ایزد تیشتر بر زمین باران آورد، در سوی نیم روز /جنوب، دریای فراخکرد/فراخکرت را در جنوب کوه البرز پدید آورد، که یک سوم این زمین را در بر دارد.
شش دریای دیگر نیز بر زمین پدید آمد: در جنوب دریای پوئیدگ/پوئی تیک (خلیج پارس) قرار گرفت. میان این دریا و دریای فراخکرد (اقیانوس هند) دریای سدویس(دریای مکران) قرار گرفت و پوئیدگ از این راه به دریای فراخکرد راه دارد.
دریای دیگر، کم رود (دریای مازندران ) است، که در شمال قرار دارد. دریای دیگر سیاه بن (دریای سیاه ) است در سوی روم (اسیای صغیر). دو شاخه فراخکرت، خلیج بنگال در خاور و دریای سرخ (خلیج عربی) در باختر آن است.2
--------------------------------------------------
1. رضی، هاشم. وندیداد،جلد دوم، ص 596
2. بهار، مهرداد . پژوهشی در اساطیر ایران ، پاره ی نخست و دوم ، ص 140-143
سند دیگری که از خلیج پارس یاد شده و در حال حاضر در موزه بریتانیا نگهداری می شود، نقشی است که در زمان یکی از پادشاهان بابل بر لوحه ای سفالین ترسیم گردیده است. این لوحه ، جهان آن روزگار را نشان می دهد. شرح پیرامون و پشت نقشه می رساند که تمامی دنیای شناخته شده آن دوران، از بابل و آشور و پیرامون آنها نمیگذرد. این سرزمین ها به شکل دو مربع مستطیل در درون دایره ای ترسیم شده اند و رود فرات نیز از بالا تا پائین جریان دارد و توسط خلیج پارس فراگرفته شده اند. دیرینگی این سند به 6 هزار سال پیش تخمین زده شده است و در آن، علاوه بر بابل و آشور، کوه های آذربایجان و و کردستان در شمال، و اهواز در جنوب قرار دارد. در آب های پیرامون این نواحی ، جزیره هایی به شکل مثلث ترسیم گردیده و فاصله هایی بر آن ها نوشته شده اند .1
از خلیج پارس نیز در یکی از کتیبه های آشوری یاد شده و در آن خلیج پارس به نام رود تلخ ، که به آشوری « نامرتو»2 می باشد، نامیده شده است.3
اناکسیماندرملطی (610-546 پ.م) در نقشه ی جهان خود از خلیج پارس نام برده است. این اثر در کتاب Kleinere schriften ، اثر « ی.للول» لایپزیگ ،1836 م، لوحه ی 1 منتشر شده است.
هکاتئوس ملطی (549- 473 پ.م) از سرشناس ترین جغرافیادانان روزگار خود، نقشه ای از جهان ترسیم کرده است که در آب های اقیانوس ، پیرامون خشکی ها را فراگرفته اند ، در این نقشه ، خلیج پارس و خلیج عربی (دریای سرخ) دیده می شوند.
بر پایه ی نوشته ی نویسندگان یونانی ، چون کنزیاس (445- 380) ، گزنفون (430-352 پ.م) ، یونانیان به این دریا نام « پرس» و به سرزمین ایران « پارسه» « پرسای» « پرس پولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان داده اند.4
--------------------------------------------------
1. وزارت امور خارجه، نقشه های جغرافیایی و اسناد تاریخی خلیج فارس، ص ت.
2.narmarratu
3. رایین، اسماعیل. دریانوردی ایرانیان، جلد اول، ص 54-55
4. شاملو، محسن. خلیج فارس، ص 10-11
بنابراین میتوان گفت از همان زمان جایگزینی پارس ها در جنوب ایران ، آبهای جنوب کشور، که میدان تجارت و در هنگام ناچاری میدان نبردها بوده، نام دریای پارس و خلیج پارس داشته است.
در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ هخامنشی تل المسخوته مصر، از 518 تا 515 پ.م. در عبارت « درایه تیه هچاپارساآیی تی»1 یعنی دریایی که از پارس می رود یا سر میگیرد، نام دریای پارس آمده است.2
از دوره چیرگی هخامنشیان بر مصر آثار بسیاری چون سنگ نبشته ، لوح، مجسمه، ظرف های گلی و سفالی ، مهر و نوشته های روی پاپیروس به خط مصری و هیروگلیف و میخی3 به جای مانده است. شماری از این سنگ نبشته ها فرمان داریوش بزرگ در مورد کندن کانال نیل4 است.
در مورد پیشینه کندن کانالی که دریای سرخ را به رود نیل می پیوندد، نگارندگان پیشین ، نخستین گام را به ستی اول (1318- 1298پ.م. ) فرعون مصر نسبت داده اند که پس از وی رامسس دوم (1294-1232 پ.م.) و سپس نخائوی دوم (609-594 پ.م) آن را تجدید نموده اند.5 پس از این تاریخ، یعنی در حدود 100 سال بعد ، که داریوش بزرگ (521-486 پ.م) اقدام به تجدید کانال یاد شده کرد و هرودوت نیز در کتاب خود به آن اشاره نموده است.
--------------------------------------------------
1. draya tya hača parsa aity
2. شارب، رُلف نارمن. فرمان های شاهنشاهی هخامنشی، ص 105
3.میخی پارسی، میخی عیلامی و میخی بابلی
4. (مسیر کانالی که توسط داریوش بزرگ کنده شده یا مسیر کانالی که توسط کنت دولسپس cont de lesseps کنده شد (1869 م) و در حال حاضر به نام کانال سوئز سرشناس و مورد استفاده است ، نبایستی یکی دانست زیرا با آنکه بخشی از این دو کانال بر هم منطبق است ، در بخش دیگر به کلی متفاوتند، بدین معنی که چون از کرانه ی دریای سرخ رو به شمال حرکت کنیم مسیر دو کانال تا دریاچه ی تسماح یکی است ولی از دریاچه تسماح به بعد مسیر کانال داریوش بزرگ به سوی باختر پیچیده و طول شعبه یی از رودخانه نیل تا شهر بوباستی کشیده میشود و کمی بالاتر از بوباستی به شعبه اصلی رود نیل می پیوندد و مسیر ترعه ی لسپس، از دریاچه تسماح به بعد رو به شمال تا پرت سعید در کرانه ی مدیترانه کشیده می شود.)
5. سامی، علی. تمدن هخامنشی، جلد اول، ص 181
داریوش بزرگ پس از پایان کار کانال ، دستور داد 5 کتیبه که متن های آن با یکدیگر تفاوت هایی داشته است، در 4 محل در درازنای مسیر کانال برپا کردند و بر روی آنها به خط مصری، پارسی،عیلامی و بابلی مطالبی درباره کندن کانال نوشته اند:
سنگ نبشته های کانال نیل1 به ترتیب عبارتند از:
1و2) سنگ نبشته های تل المسخوته (دو سنگ نبشته)
3) سنگ نبشته ی سراپه اوم2
4) سنگ نبشته قبره یا شالوف
5) سنگ نبشته سوئز.
مضمون این کتیبه ها با اختلافاتی تقریبا شبیه هم هستند و در آن ها از زمان داریوش بزرگ بزرگ برای کندن کانال و روانه نمودن کشتی ها ، حکایت شده است.
گفتار سنگ نبشته های هیروگلیفی کانال نیل هم تقریبا یکسان بوده است ، جز اینکه در برخی موارد اختلاف هایی جزئی در آنها دیده می شود و افتادگی هایی در بعضی از متن ها وجود دارد ، که رشته ی گفتار را گسیخته نموده است و چنان چه خواسته شود متنی کامل تر در دست باشد، بایستی بخش نخست سنگ نبشته تل المسخوته و بخش آخر کتیبه ی شالوف را ترکیب نمایند.
--------------------------------------------------
1.serapēum
ادامه در دانلود...