تغییرات دمکراتیک و منفعت ملی
تاریخ:۱۳۹۸/۰۲/۰۵

تغییرات دمکراتیک و منفعت ملی
نویسنده: لقمان توتونچی، سقز کردستان
نیک واقف هستیم که پیش از ورود آریایی ها که ما جملگی مردمان ایران زمین خود را بدان ها که نیایی ما بوده اند منتصب مینمایم، در ایران تمدن های پیش دادی وجود داشته که در جغارت زنبیل ها و در مناطق مختلف خصوصا جنوب غربی ایران (عیلام ها...) زیستِ ودارای تمدن وفرهنگی پیش رو با غنای دینی، مراسمات بخصوص،کشاورزی، دامپروری، صنعت وقانون درآن زمان بوده اند.
سلسله ها:
سلسله های ایرانی از آشوری، عیلامی، ماد، هخامنش، سلوکیه، پارت، ساسانی، طاهریان، غزنویان، سلجوقیان، سامانیان، صفاریان، صفویه، زندیه، افشاریه، قاجار و پهلوی که جملگی در نظر آوریم روزی در اوج قدرت و سپس بخشی از تاریخ مردم شده اند. باید اذعان نمود هرکدام به نوبتِ خود بخشی ازتاریخ این مُلک بوده که با واکاوی هر سلسله نتایجی کُلی در ظهور و سقوط آنان مشاهده می گردد.
ابن خلدون: بنابر نظریات ایشان هرسلسله ای از ظفر تا سقوط خویش چهار مرحله جداگانه را در طول زمان طی نموده تا نوبت به سلسله ای دگر میرسد ولی ناگفته پیداست که نظریات ابن خلدون برای کشورهای شمال شرق آفریقا در آن زمان میتواند باتوجه به پتانسیل های طبیعی وانسانی آنجا صادق باشد. هرچند در مورد ایران نیز تا حدود زیادی از لحاظ شکلی در ظهور و سقوط سلسله های پادشاهی صدق می نماید.
ایران: کشور ایران نیز باتوجه به قرار گیری در مسیر کمربندهای خشک دنیا، نحوی قرارگیری البرز و زاگرس، نزدیکی به منطقه مدارات، جزو سرزمین های خشک ونیمه خشک محسوب می گردد. البته بافرهنگِ غنی با جذابیتی خاص فرهنگی برای اقوام بیگانه، مهاجر وتازی. میراث تمدن ایران بزرگ را که تاریخ کمتر به خوددیده در جای جای آن از نقاط صعب العبور تا به مناطق جلگه ای را می توان مشاهده نمود. ایرانیان در ساخت قنات، بَند وسدسازی، آسیاب بادی و...در گذشته از همسایگان وسایر ملل پیش تر بودند. سلسله های به قدرت رسیده درایران با تبار غیر ایرانی ومهاجر همچون مردمان آسیای میانی، اعراب وغیره پس از اندک زمانی به گواهی تاریخ جذب وشیفته فرهنگ این دیار گشته بطوریکه برای همسوئی با دین، فرهنگ، باورها وارزش های مردمان ایرانی آثارهای متعددی از جمله کتابخانه، رصد خانه، مسجد و... بیادگار گذاشته اند و بر کیش ایرانی در آمده و برخود بالیده اند.
سلسله ها:
سلسله های متعدد ایرانی در پی هم آمدند ورفتند که نشان از پیروزی مردم برحاکمان وشاهان دارد. به گواهی تاریخ هرسلسله ای یا با خواست و ارادی قلبی این مردمان یا در خلائ قدرت بوجود آمده اند که ناشی از فاصله گرفتن پادشاهان از خواست ارادی واقعی مردم بوده و در سقوط حُکام سابق و درظهور قدرت نوظهور نقشی بسزائی داشته اند. (مانند تاجگذاری نادرشاه در دامغان یا به قدرت رسیدن سلسله های غیرایرانی بجای سلسله های ایرانی، سلوکیه، اعراب...)
نقش مردم:
با توجه به فرهنگ غنی مردم ایران از دیر باز سایه های تغییر و تحول اجتماعی، سیاسی و... در جهت پیشرفت، اعتلا و بهبود ارکان های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... به شیوه ای دمکراتیک و مدنی که گاها با خشونت نیز همراه بوده است. البته تعریف تحولات اجتماعی برای رسیدن به اهداف اجتماعی را باید در مقیاس زمانی ومکانی آن بررسی و واکاوی نمود. در هر بُرهه ای از زمان با اتحاد و همدلی اقوام ایرانی فارغ از تفاوت ها و اختلافات سطحی که ناشی از موقعیت جغرافیایی، پهناوری سرزمینی با تفاوت های طبیعی و فرهنگی خاص هر نقطه از این سرزمین پهناور است، درپی تحولات سازنده اجتماعی در هرمقطع زمانی بایکدیگرهمدل بوده اند. به هنگام ضعف و زوال حُکام در مقابل سایر وزن های سیاسی، مُدعیون قدرت و استیلا در زمان های متفاوت مردم از حمایت حُکام خودبین سرباز زده اند، تا که شاید تغییرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی خواست آنان هرچند نا امیدوارانه در چهرهِ خواجه تاج دار دیگری روبنمایاند. آنان به تجربه بیاد دارند که همیشه در انتقال قدرت از خاندانی به خاندان دگر بخاطر خلائ قدرت و نبود قانون تا انتقال کامل آن به آن خاندان نوظهور در تمام سطوح اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مردم است که متضرزران اصلی میباشند. لاکن روحیه آزادمنشی و آزادگی این مردمان بالاتر از هر منفعت و مصلحت اندیشی مقطعه ای بوده وهست. برای تغییر درجهت منفعت جمعی و ملی حاضر به ایثار، شهادت و از جان گذشتگی بوده که هر برگی از تاریخ لوحی زرین از آزادگی آنان در سینه بیادگار دارد، مانند مشروطه، قیام جنگل و...
راهکار:
تاریخ در خود بیادگار دارد هرگاه حُکام بومی، محلی، منطقه ای و... از باب حکمت و حاجت با مردم برآمده اند با تامل بیشتری بر مردم خویش بجای سیاسی کاری رعیت جماعت را به عاریت گرفته اند. بطوری که با اقتدار و درایت بیشتری بر اریکه قدرت نشسته و سکان هدایت جامعه را به مقصد رسانده اند. دراین خصوص حتی مصلحان سیاسی هرچند در درباره های فاسد و مخوف دستِ بر قضا برای خدمت به خلقِ خدا برداشته بودند، یعنی امیرکبیرها... در دلِ تاریخ این مُلک ودیار جاودانه مانده تا مفاخر ملی ایران خویش باشند.
نتیجه گیری:
در دنیای فرا صنعتی امروزه اندیشمندان و متفکران در دولت ملت ها، دولت سرزمین ها و اتحادیه ها و پیمان نامه های اقتصادی، سیاسی و.... در جای جای این کُره خاکی برای رسیدن به اهداف کوتاه، میان و بلند مدت منافع ملی کشور خود در سطوح: اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یعنی در تمام سطوح اجتماعی خویش مَد نظر گرفته و شایسته است فَکورانه پتانسیلِ ها، توانمندی های طبیعی، تاریخی، فرهنگی، سرزمینی، ملی و مکانی آنجا را با دیدی همه جانبه و مثبت اندیشانه در جهت تغییر و تحولی دمکراتیک در تمامِ مسائل و امورات اجتماعی، اقتصادی و... با به روز آوری دمکراتیک در مسائل ذکر شده با در نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی دولت ملت ها یا دولت سرزمین ها را با همسان سازی، اعتلائ اهداف که در مسیر منفعت ملی می باشند بوسیله برنامه های مدون با زمان بندهای خاص آن سرزمین، مد نظر گرفته و با مدیریتی کارا و صحیح طبق مفاد وآیین نامه های قانونی متناسب، سازگار وموازی با استاندارهای جهانی، حُسن همجواری با دولت ملت ها،دولت سرزمین ها و اتحادی های اقتصادی، سیاسی بین دول جهانی ومنطقه ای و...درجهت رسیدن به اهداف ملی با نگاهی عملگرایانه به دوراز بوروکراسی در جهت نیل به اهداف و منفعت و توسعه ملی پایدار داشته وبا راستی آزمایی و ارتباطات خوب وسازنده با مردمان سرزمین مادری با قدم های استوار قدم های بجدتر در جهت پیوند مردمی با خواست و اراده آنان برداشته که منفعت ملی با سیاست های دمکراتیک اساس و راهنمای تمام شمول سیاست های داخلی وخارجی از طریق، انتخاب های مردمی و در شآن مردمان سرزمین مادری می باشد .
ارتباطات مردمی با هیئت حاکمه در تمامی امور باید شفاف وتحکیم بخش پیوند مردمسالاری با مشارکت مدنی وخَرد جمعی در جامعه ایرانی برای رسیدن به احقاق حقی حقوق شهروندان سرزمین مادری باشد. زیرا برای ثبات، امنیت، رشد، ترقی و اصلاح معایب ساختارهای شکلی و قانونی مسائل ومصائب اجتماعی، هیئت حاکمه باید درهمه امورات وسطوح آن شنونده وعملگرای خواست های به حقِ مردمی صرفا بخاطر منفعت و توسعه ملی وسرزمین مادری باشد. برای پیشگیری و جلوگیری ازاتلاف وقت و انرژی همسو با منفعت ملی ازمسائل طبیعی وانسانی تا...در خدمت مردم بودن بوسیله مشارکت های مستقیم وغیر مستقیم به شیوی دمکراتیک ومردمسالارانه را باید با رعایت حقِ تساوی،عدالت مدارانه با شایستگی کامل با سیاست های مشارکتی به منظور رشد و تعالی تمامی سطوح که مسائل ومشکلات اجتماعی را در برگرفته است در سطوحفرا ملی نیز به عاریت گرفته شود. هرگاه مردم از موجودیت ، معضلات ومشکلات پیش رو رنج و مشقت را به واقع درک واحساس نمایند، برای رفع عملی در کوتاه، میان و بلند مدت اقدامات اساسی و ریشه ای برای حل بحران ها، نارضایتی ها برای تَداوم وپایداری پیوندهای مشارکتی باهیئت حاکمه در ادوار مختلف که خود منتخبان و وام دار این مردم اند بجای شعار صرف عملا اقدامات اساسی را شکل دهی وبه انجام میرساند، تا خدای نخواسته بدخواهان منافع جمعی و ملی از بومی، محلی تا منطقه ای باسوئ تفسیر وقرائت غلط برای بهره گیری، منفعت طلبانه خویش نهایت سواستفاده را ننموده تا که پیوند خانوادگی چندهزارسالی ملی ایران زمین در مقطع زمانی کوتاه به مخاطره و واگرایی اتفاق نیافتد بر ملت وسرزمین ما را. سخن کوتاه نموده؛ جلب اعتماد ملی، تنها زمانی امکان پذیر است که فرزندان ایران زمین انرژی وقدرت درونی سالم وسازندی خویش را صرفا با احساساتِ پاک سرشتانه ذاتی وفطری برای احقاق حقوق ملی در سایه مشارکت های مدنی و مردمی در تمام سطوح اجتماعی نه تنها هزینه باید نمود بلکه در آخر سر دست آورد جمعی ومساوات طلبانه به دور از افراط وتفریط منفعت طلبی های شخصی چیدن نمود . دست در دست هم دهیم به مِهر میهن خویش کنیم آباد!