گزارش واشنگتن پست از پیگیری منافع ایران در منطقه

گزارش واشنگتن پست از پیگیری منافع ایران در منطقه

ایران منافع ملی خود را پیگیری نموده و سعی نکرده است که بنیادگرایی اسلامی را گسترش دهد بلکه پیشقراول نبرد با جریانات تروریستی مانند داعش بوده است.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۴۳

بازدید دیروز

۸۶۵

بازدید ماه

۳۴۵۳۸

بازدید کل

۹۲۸۶۰۵۳

افراد آنلاین

۳۳

گزارش واشنگتن پست از پیگیری منافع ایران در منطقه

تاریخ:۱۳۹۶/۱۱/۳۰

گزارش واشنگتن پست از پیگیری منافع ایران در منطقه

 

نویسنده:فرید زکریا

دلایل بسیاری برای خوشبین بودن نسبت به حال حاضر وجود دارد. بطور تقریبی در همه نقاط جهان اقتصاد رو به رشد بوده و جنگ، فقر و بیماری رو به کاهش است. البته در این میان خاورمیانه‌ای هم وجود دارد. سوریه همچنان کشوری ویران شده است و بیش از پنج میلیون نفر از مردم آن آواره شده اند. یمن اکنون دارای وحشتناک ‌ترین قحطی جهان می باشد و جنگ داخلی آن ظاهرا به این زودی‌ها پایان نخواهد یافت. عراق که کمابیش از جنگ داخلی و نبرد با داعش نجات یافته، به مبلغی در حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برای بازسازی محتاج است، مبلغی که در حال حاضر در اختیار ندارد. مخاطرات مناقشه ها بیشتر در این منطقه همچنان پابرجا است. ما حالا شاهد درگیری هایی میان ترکیه و نیروهای پراکسی ایالات متحده آمریکا هستیم و تبادل آتش میان اسرائیل و سوریه همچنان تداوم دارد. به تازگی حملات هوایی آمریکا در سوریه به کشته شدن ده‌ها مستشار ارتش روسیه منجر گردیده و این اتفاق افزایش تنش‌ها میان دو رقیب دوران جنگ سرد را به همراه خواهد داشت. دولت ترامپ در برخورد با چنین وضعیتی تمایل چندانی به ورود سنگین و قوی ندارد. رویکرد این دولت، مفروض بر این که اساساً بتوانیم آن را یک رویکرد نامگذاری کنیم، مبتنی بر دوچندان نمودن مواضع ضد ایرانی و کاربست سیاست خارجی برای تأمین اهداف اسرائیل و عربستان است اما حوادث اخیر بطور کامل روشن ساخت که این رویکرد کارساز نخواهد بود. ولی نصر، کارشناس امور خاورمیانه در آخرین شماره فارن افرز خواهان بازنگری اصولی و اساسی در سیاست ‌های آمریکا در قبال ایران گردیده است. دولت ترامپ بر مبنای این فرضیه رفتار می‌کند که ثبات زدایی در خاورمیانه بدین خاطر است که ایران برخاسته به دنبال گسترش عقیدتی خود می باشد.

در محافل واشنگتن از ایران به عنوان کشوری یاد می گردد که بیشتر علاقه ‌مند به ایدئولوگ بودن است تا کشور بودن. ولی نصر به این موضوع اشاره می‌کند که این گزاره یک سره بر خطاست. بی‌ثباتی امروز در خاورمیانه از بلند پروازی های ایرانیان سرچشمه نمی‌گیرد بلکه نتیجه حمله ائتلاف برهبری ایالات متحده آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است که توازن قدرت میان کشورهای عربی و ایران را در پی نابودی حکومت صدام و فراهم آوردن امکان گسترش آنارشیسم بر هم زد. ایران بطور کامل منافع ملی خود را پیگیری کرده و به دنبال نفوذ در همسایه خود بوده است. این کشور سعی نکرده که بنیادگرایی اسلامی را گسترش دهد بلکه پیشقراول نبرد با جریانات تروریستی مانند داعش بوده است. استراتژی ایران به طور کاملا محسوسی موفق بوده زیرا به دنبال مناطقی می‌رود که در آن هم ‌پیمانان محلی قدرتمند دارد (عراق - سوریه - یمن) و مایل است نیروهای خود را استقرار داده و وارد بازی طولانی مدت شود. رقبای آن عمدتا این برتری ها را ندارند. آمریکا و اسرائیل غالبا از راه آسمان نبرد می کنند اما تسلط هوایی در زمینه شکل دادن به واقعیت‌ های سیاسی بروی زمین دارای محدودیت‌هایی است. ولی نصر به من گفت که، بسیار مهم است سوریه تحت پشتیبانی ایران و روسیه قرار دارد و قادر شده یک جت اسرائیلی را هدف قرار دهد.

برای نخستین بار در ۳۰ سال گذشته یک حمله هوایی نظامی اسرائیل با واکنش مواجه گردیده است. این مسأله تاکیدی است بر این که بیرون راندن ایران و روسیه از سوریه تا چه اندازه سخت خواهد بود. در عین حال ترکیه بطور روز افزون اقداماتی جسورانه‌ تر را در شمال سوریه ضد یگان های مدافع خلق کرد YPG که تحت پشتیبانی آمریکا هستند در دستور کار قرار داده است. این امر باعث افزایش این احتمال می گردد که در نقطه‌ای ترکیه و آمریکا به عنوان دو هم ‌پیمان ناتو خود را در حال آتش گشودن بسوی همدیگر ببینند. کشورهای عرب در این بازی ژئوپلیتیک کجای کار قرار دارند؟ ولی نصر می‌گوید: این روزها مهم ‌ترین حقیقت درباره جنگ قدرت در خاورمیانه غیبت عرب‌ ها است. به نبردهای اخیر توجه کنید این قدرت‌های غیر عربی مثل ایران، ترکیه، روسیه، اسرائیل و ایالات متحده هستند در عملیات‌ هایی مشارکت دارند که تعیین می‌کند چه کسی به جهان عرب نظم و شکل خواهد داد؟ در چنین شرایطی ایران فارغ از این که قدرتی انقلابی باشد، می‌کوشد اوضاع فعلی را نگاه دارد چونکه پیروز گردیده است. حضور ایران در عراق و سوریه اکنون قوت یافته است. هم‌ پیمان سوریه ای ایران، بشار اسد احیا شده و قدرت را در سوریه در اختیار دارد. تلاش‌های عربستان برای مقابله با نفوذ ایران در یمن، لبنان و قطر تا اینجای کار شکست خورده است.

قطر حالا به سمت ایران و ترکیه نزدیک ‌تر گردیده است و شکاف در جهان عرب عمیق‌تر و عمیق‌تر می‌ گردد. روسیه که خود را با ایران هم‌سو کرده و همزمان روابطی نزدیک با اسرائیل دارد، به نوبه خود در خیات نوعی متعادل ‌کننده خارجی حضور یافته و نقشی را دارد که زمانی آمریکا ایفاگر آن نقش بود. ولی نصر در فارن افرز می نویسد: روسیه در خاورمیانه تنها واسطه قدرتی شده که همه با آن در حال مذاکره کردن هستند.  این وضعیت نه بخاطر قدرت بلکه به خاطر زیرک بودن روسیه است. از سال ۱۹۷۳ زمانی که هنری کیسینجر روس‌ها را از خاورمیانه بیرون کرد، آمریکا قدرت خارجی برتر این منطقه بود اما با تلفیقی از غرور، متارکه و عدم پذیرش بی منطق حقایق موجود این نقش را از دست داده است. یک استراتژی متفاوت متشکل از تعامل با ایران و همکاری با ترکیه و روسیه ممکن است آمریکا را به جایگاه منحصر بفرد خویش در منطقه برگرداند و به ایجاد تعادل قدرتی پایدارتر در ناحیه ای که همچنان ملتهب ‌ترین منطقه جهان است یاری رساند.

https://www.washingtonpost.com/opinions/theres-a-lot-to-be-optimistic-about-these-days-and-then-theres-the-middle-east/2018/02/15/49c7048c-128f-11e8-8ea1-c1d91fcec3fe_story.html



دیدگاه خود را بیان کنید