ضرورت حفظ برجام برای اروپا

ضرورت حفظ برجام برای اروپا

دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای قبل از انقلاب اسلامی نیز در دستور کار حاکمان وقت قرارداشته وپیگیری آن نیز در زمان انقلاب اسلامی پس از صلح دفاع مقدس بطور مداوم ومستمربرای نتیجه بخشی واستفاده از انرژی صلح آمیزی هسته ای برای مصارف علمی، تاسیسات برق و پزشکی و...درقالب قرادادهای سازمان ملل متحدبامنع گسترش سلاح های هسته ای مورد توجه ودست یابی دولتمردان ج اایران قرار گرفته است وبه راستی یکی از نیازهای ضروری کشوری وملی می باشد. که با ملی شدن صنعت نفت ومبارزات ملی آن دوران مصداقی واقعی دارد.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۱۳۴

بازدید دیروز

۸۶۵

بازدید ماه

۳۴۵۲۹

بازدید کل

۹۲۸۶۰۴۴

افراد آنلاین

۲۴

ضرورت حفظ برجام برای اروپا

تاریخ:۱۳۹۶/۰۹/۱۷

ضرورت حفظ برجام برای اروپا

نویسنده: لقمان توتونچی
پس ازپیروزی متفقین درجنگ جهانی دوم ودوقطبی شدن جهان به بلوک شرق وغرب، کشورهای اروپای غربی وامریکای شمالی برای جلوگیری از خطر کمونیسم پیمان اتلانیتک شمالی یا ناتو را به امضائ وبا عضویت این کشورها تاکنون این پیمان نامه به قوت اجرائی وعملی خود باقی مانده است. عمل مقابله به مثل اتحادجماهیرشوروی وکشورهای اروپای شرقی در پیمان ورشو تجلی پیدا نمود. پیمان مقابله به مثل بلوک شرق با فروپاشی اتحادجماهیرشوروی روبه افول وفراموشی نهاده وکم کم سایر کشورهای بلوک شرق اروپا نیز برای حفظ امنیت وآرامش درمقابل توسعه طلبی های روسیه آنان نیز به پیمان(ناتو) پیوستند.تفکردستیابی روسیه به آب های گرم از طریق کشورهای حوزی خلیج فارس را شاید از تفکرات پطرکبیر درتاریخ برشمرد لاکن باوجود پیشرفتهای بسیاری در زمینه تکنولوژی در حوزی دریانوردی باید جدااز آرزوی روسیه در این زمینه،دسترسی به منابع نفت وگاز منطقه ای یا هارتلندانرژی که از جنوب آسیایی میانه شروع و به کشورهای حوزی خلیج فارس منتهی می شود.که بابیش از دوسوم ذخایر فسیلی دنیا در این منطقه که دارا می باشد رانیز بایدبه آن افزود.تفکرات تک قطبی نمودن جهان با نام نظم نوین جهانی با فروپاشی روسیه روزبه روزقوت گرفته واین آرزو را آمریکا با حمله به کشور عراق به بهانه داشتن سلاحه های کشتار جمعی برای حضور مستقیم ودستیابی به هارتلندانرژی جهانی با شعار آزادی را باید درکوچه های بغداد جستجو نمود عملی وعملیاتی نمود.

قدرت های نوظهور:
پرجمعیت ترین کشورهای دنیا (چین وهندوستان) در گیر ودار جنگ سرد وپایان آن در شکل گیری نظم نوین جهانی برای تک قطبی نمودن جهان با سیاست های برنامه ریزی شده وتغییر وتحولات داخلی با مدیریت های کارا فرصت را مغتنم شمرده واز لحاظ علمی وفنی جای پای در عرصه سیاست واقتصادبین المللی برای خویش بازنمودن.البته کشورهای دیگری چون برزیل،ویتنام، کره شمالی(در زمینه تسلیحات هسته ای) کره جنوبی، ترکیه و...پس ازپایان جنگ سردرا میتوان به این کشورها افزود.(درمقایسه با قدرت های متحدین ومتفقین در جنگ جهانی دوم یا کشورهای بلوک شرق وغرب دوران جنگ سرد(

اروپا:
پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری ازخطر آلمان باتقسیم آن به آلمان غربی وشرقی ولی پس از پایان جنگ سرداتحاد مجدد دوآلمان،باید اذعان نمودکه المان بعنوان قدرتی فراتر از اروپا در نوک پیکان رقابت باآمریکا قرار گرفته که از جانب روسیه، کشورهای فرانسه، انگلستان وامریکا تحت فشارهای رقابتی سیاسی، اقتصادی وصنعتی شدیدی قرار گرفته.صرفا بخاطرآغار گر دو جنگ جهانی وترس از آن به نوع امروزی آن در مباحث اقتصادی.
ا

نگلستان: را میتوان بعنوان دنباله رو سیاست های آمریکا برشمرد.
 

فرانسه: نیز داعیی رهبریت اروپا در سرمی پروراند. در مقیاس منطقه ای خود را رقیب آلمان وانگلستان در مقیاس جهانی رقیب آمریکا برمی شمارد.سایر کشورهای اروپای در زمان حال دنباله روسیاست آلمان وفرانسه می باشند.


چالش های اروپا:
کشورهای اروپای درکُل در معرض پیری جمعیت و سیل کالاهای چینی بخصوص در زمینه پوشاک قرار گرفته که مسئله تروریسم بین الملل، گرانی سوخت و انرژی،مشکلات زیست محیطی،مهاجرت های غیر قانونی از آسیا وافریقا،اعتیاد وبیکاری را نیز بایدبه آن افزود.


نظم نوین جهانی:
از لحاظ تاریخی با بسته شدن پیمان ناتو برای مقابله با خطرنفوذ جهانی کمونیسم بعداز جنگ جهانی دوم وپیوستن سایر کشورهای اروپای غربی باامریکای شمالی که پس از جنگ سردنیز بیشتر کشورهای اروپای شرقی بخاطر ترس از توسعه طلبی روسیه بدان(ناتو) پیوستنه اند،که باشروع جنگ خلیج فارس به رهبریت آمریکا وهمراهی نمودن کشورهای عضو ناتو ودر راس آن انگلستان شریک تجاری وسیاسی آمریکاشروع بکار این سیاست نافرجام را باخسارت های جبران ناپذیر انسانی وزیست محیط بی شمار برجامعه جهانی تحمیل کرده وهم اکنون نیز این سیاست غلط را باوجود چندقطبی شدن جهان بخاطر غرور کاذب ومنفعت طلبانه و جاه طلبانه آمریکا در جهان ونیز اروپا بخاطر ترس از سیاست توسعه طلبانه روسیه دنباله روی می نمایند. هرچند در زمینه نظم نوین جهانی امریکا وهم پیمانانش در هیچ کشوری (عراق، افغانستان وسوریه) توفیقی حاصل ننموده اند.که ریشه یابی وعلل آن از بحث ما خارج است.

برجام:
دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای قبل از انقلاب اسلامی نیز در دستور کار حاکمان وقت قرارداشته وپیگیری آن نیز در زمان انقلاب اسلامی پس از صلح دفاع مقدس بطور مداوم ومستمربرای نتیجه بخشی واستفاده از انرژی صلح آمیزی هسته ای برای مصارف علمی، تاسیسات برق و پزشکی و...درقالب قرادادهای سازمان ملل متحدبامنع گسترش سلاح های هسته ای مورد توجه ودست یابی دولتمردان ج اایران قرار گرفته است وبه راستی یکی از نیازهای ضروری کشوری وملی می باشد. که با ملی شدن صنعت نفت ومبارزات ملی آن دوران مصداقی واقعی دارد.

توافقات هسته ای گروه۱+۵ با کشور ایران در زمینه به رسمیت شناخت حق مسلم مردم ایران در قالب قراردادهای سازمان ملل متحد باامضای منع گسترش سلاح های هسته ای وضمانت اجرائی این توافقات در دوسال ونیم گذشته با گروه۱+۵( امریکا، انگلستان، فرانسه، چین، روسیه+آلمان) در قالب برجام به امضائ طرفین متعهد به اجرای شدن مفاد آن رسیده. که به یکباره چنده هفته قبل رئیس جمهوری آمریکابه بهانه های خارج از تعهدات نگاشته شده در برجام از آن خارج گشته ودست به اقدامات غیر قانونی باتحریم های یکجانبه گرایانه برعلیه ایران شده اند.البته در رابطه با حفظ برجام ونتایج آن برای کشورهای چین، روسیه واتحادی اروپا این منافع ملی آنان است که شرایط را ایجاد وایجاب در ماندگاری وحفظ آن می نمایاند.

چین:
دسترسی به منابع نفت وگاز وگرفتن جای پای شرکت های امریکایی بااروپایی در ایران و مقابله به مثل در برابر تعرف های گمرکی اتخاذ شده تازه از جانب امریکا برکالاهای چینی، بازاریابی درایران وشرکای سیاسی آن در منطقه با کشورهای آفریقایی وآمریکای لاتین، استراتژی جدید منطقه ای وجهانی در مقابل نظم نوین جهانی، پشتیبانی وهم پیمانی با شرکای سیاسی در حوزی نفت وگاز منطقه خلیج فارس و مقتدرنشان دادن وزن وجایگاه سیاسی کشور چین  بعنوان ابرقدرت جهانی در آیندی نچندان دور در مقابل چشم جهانیان است که حفظ برجام را ضروری می نماید.

روسیه:
پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی وتحلیل قدرت منطقه ای وسیاسی آن بعنوان کشور روسیه با الحاق شبه جزیره کریمه برای نزدیکی ونفوذ بر شمال وشمال شرق اروپا.
هماهنگی با چین بخاطر مسائل تجاری وهم مرز بودن،استراتژی هم پیمان بودن درمقابل غرب.
کشورهای آسیای میانه بخاطر نفت وگاز وهم مرز بودن ومرکزیت آسیا بعنوان بزرگترین خشکی جهان.
کره شمالی بخاطر رقابت ایدئولوژیکی با شرکای سیاسی وتجاری آمریکا(ژاپن وکره جنوبی) درمنطقه شرق آسیا.
ایران بخاطر قدرت منطقه ای بانفوذ در کشورهای افغانستان، عراق وسوریه...، نفت وگاز، دسترسی به آب های خلیج فارس.سایر کشورهای آمریکای لاتین بخاطرموقعیت استراتژیک ونزدیکی بامرزهای جنوبی آمریکای شمالی که بیشترین تنش های مرزی را آمریکا در جنوب با کشورهای آمریکای لاتین از مهاجرت های غیر قانونی،مواد مخدر، قاچاق انسان...دارا می باشد ونفت ونزوئلا. حضور مستقیم در سوریه با شریک سیاسی خود ایران در منطقه بخاطرنزدیکی با اسرائیل وپیوند ونفوذ با کشورهای عربی شاخ آفریقابطوریکه درپی تعدیل تنش های ایران ،فلسطین وگروه های مقاومت با اسرائیل برای نفوذو برقراری صلح در منطقه ذکر شده ونفوذ درآنجا می باشد. حضور و نفوذ در ترکیه از طریق سوریه  وتسلط بر کُردهای ترکیه وسوریه بعنوان اهرم فشار درمقابل احزاب کُرد عراقی که هم پیمان آمریکا محسوب میشوند بطوریکه مناطق نفت خیز وآبی مدنظر امریکا بعنوان اهرم فشار خاورمیانه بخاطر نفت و آب که جنگ های آینده را در بر دارد( آب)و تنها مناطق کُردنشین است که در خاورمیانه بیشترین منابع آب شیرین سطحی و زیرزمینی را دارا می باشد برای دسترسی وسیطری بیشتر براین مناطق.


نزدیکی به کشورهای اروپای شرقی از طریق نفوذدر ترکیه با وجود عضویت ترکیه درناتو.


نفوذدر کشورهای آفریقای عربی از جمله مصر، تونس، لیبی... بخاطرنفت وموقعیت استراتژیکی آنان بوسیله کانال سوئز ونزدیکی به مرزهای جنوبی اتحادی اروپا...
این موارد را می توان در سیاست کُلی چین، روسیه و...در جهان برای حفظ برجام بخاطر منافع پیوسته و وابسته ملی آنان در ایران ومنطقه خاورمیانه که دوسو منابع نفت وگاز جهان را دارا می باشدبرشمرد بطوریکه سیاست گذاری در خاورمیانه باتوجه به بحث اهرم های انرژی سیاست های جهانی کشورها واتحادی های جهانی را رقم خواهد زد.

 



دیدگاه خود را بیان کنید