جنگهای نیابتی منطقه و طرح خاورمیانه بزرگ
تاریخ:۱۳۹۴/۰۵/۲۲
جنگهای نیابتی منطقه و طرح خاورمیانه بزرگ
روزبه پارساپور / انتشار در فصنامه خلیج فارس و امنیت
این مقاله در خبرگزاری ایرنا http://www.irna.ir/fa/News/81727252/
چکیده
وضعیت بحرانی منطقه خاورمیانه خصوصاً در سوریه، عراق و یمن، حاکی از واقعیت تلخی است که در قالب «جنگ نیابتی» قدرتهای جهانی و رژیم های مرتجع عربی علیه جمهوری اسلامی ایران قابل تحلیل و بررسی است. ایجاد فتنه و جنگ افروزی داخلی میان گروه های متضاد دینی، سیاسی و قومی حربه ای است که غرب ومتحدان منطقه ای اش از سال ها پیش در منطقه علیه ایران به کار گرفته اند. اما این نبردهای نیابتی با ارسال تروریست از 80 کشور جهان به سوریه وارد فاز تازه ای شد و با ظهور پدیده ای به نام داعش و جبهه النصره که مرزهای جعلی خود را تا 30% خاک عراق و نیمی از خاک سوریه گسترش داده است، و همچنین با تجاوز نظامی به عربستان به یمن به اوج خود رسید. کارشناسان مسائل راهبردی و امنیت منطقه ای پیش بینی کرده اند که جبهه جدید جنگی علیه ایران در افغانستان گشوده خواهد شد و طی ماههای آینده عملیات رعب و وحشت، اشغال شهرها، قتل عام و ویرانی در بخشی از افغانستان دور از انتظار نیست تا به اصطلاح رهبران پشت پرده جنگهای نیابتی، حلقه محاصره جمهوری اسلامی ایران در شرق و غرب تکمیل شود. از یک سو حمایت ایران و روسیه از دولت قانونی دمشق و از سوی دیگر حمایت عربستان، ترکیه، قطر و آمریکا از گروههای تروریستی و شورشی در سوریه موجب شد که بحرانی بزرگ انسانی در تاریخ رقم بخورد که تا کنون به مرگ حدود 250 هزار انسان انجامیده و خاورمیانه را به بهشت تروریسم تبدیل کرده است. لذا با توجه به احتمال افزایش بحران امنیتی و نظامی در ماههای آینده، بررسی دقیق اوضاع خاورمیانه، علتها و ریشه ها و ارایه راهکارهای مناسب توسط دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران و بهره گیری از مراکز مطالعاتی و تشکیل اتاقهای فکر جهت مقابله و خنثی کردن این فتنه گسترده بسیار ضروری و لازم است.
واژگان کلیدی: جنگهای نیابتی، امنیت منطقه ای، عربستان سعودی، ایالات متحده، جمهوری اسلامی ایران
مقدمه
ايران يكي از مهمترين كشورهاي جهان به لحاظ استراتژيكي و ژئوپليتيكي است. (فولر، 1373، 50). این کشور به لحاظ وسعت، شكل، مرزها، و وضعيت اقليمي و بافت اعتقادی میتوان به جرات گفت که کشوری منحصر بفرد محسوب می شود. ایران با 15 همسايه مرز آبي و خاكي داشته و پل ارتباطي بين چهار منطقه شرق مدیترانه، خليج فارس، آسياي مركزي و قفقاز، و شبه قاره هند ميباشد که با همجواری با سه دریا (کاسپین، خلیج فارس و مکران) پتانسیل بالقوه ای جهت نقش آفرینی در عرصه جهانی دارد. ایران در ذخائر نفت خام جهان پس از عربستان سعودي و عراق قرار دارد و دومين دارنده ذخائر گاز جهان پس از فدراسيون روسيه بشمار میرود که میتواند با اتکا به جمعیت 80 میلیون نفری خود و اتخاذ سیاست تولید ملی و خودکفایی داخلی و بهرمندی از قدرت نظامی کافی به یک قدرت بزرگ نقش آفرین بین المللی تبدیل شود. لکن بافت اعتقادی جمهوری اسلامی ایران در تضاد با قدرتهای سلطه گر جهانی است و همین امر موجب شده است که طی سالهای اخیر غرب با روشهای گوناگونی منجمله تحریم و استفاده ابزاری از رژیم های مرتجع عربی و آغاز جنگهای نیابتی فشارهای مختلفی را برای کاهش قدرت ایران اعمال کنند. جنگ اقتصادی، جنگ رسانه ای و جنگ نیابتی مهم ترین صحنه های از ایجاد تقابل غرب با جمهوری اسلامی ایران بشمار میرود که در این مقاله تلاش میشود به مسئله جنگ نیاتبی در خاورمیانه که یکی از ابزارهای آن جنگ تبلیغاتی است پرداخته شود. جنگ تبلیغاتی یکی از ابزارهای نرمِ قدرت سیاسی است که در سیاست کلان هر دولت درکنار سایر ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی بهمنظور تحقق اهداف سیاستخارجی عمل میکند. جنگ تبلیغاتی نوعی جنگ روانی است که میتوان اینگونه تعریفش کرد: استفادة برنامهریزی شدة دولت از اقدامات تبلیغاتی در زمان جنگ یا حالات فوقالعاده بهمنظور تأثیرگذاری بر دیدگاهها، احساسات، موضعگیریها و رفتار گروههای دشمن، دوست و بیطرف به منظور کمک به تحقق سیاستهای دولت. جنگ تبلیغاتی را جنگ روانی، جنگ نرم، جنگ بدون خونریزی و جنگ سردِ اعصاب برای کنترل ذهن و اراده مردم و شکستن اراده دشمن نیز تعریف کردهاند. (عملیات روانی، 1382)
رسانه های همسو غربی و عربی همچون بی بی سی، فاکس نیوز، صدای آمریکا، رادیو فردا، العربیه، الجزیره و... جنگ بین المللی در سوریه را با ابزار تبلیغاتی حقوق بشری در ابعاد بسیار وسیع در سطح جهان پوشش میدهند تا بر افکار عمومی جهان مسلط شوند. هدف نشان دادن این سناریو چنین است که دولت سوریه مشغول نسل کشی مردم خود می باشد و جمهوری اسلامی ایران و روسیه نیز حامی این تراژی انسانی می باشد!! ولی در پشت این شعارهای فریبنده سیاسی، بازی شیطانی خونینی توسط آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه جریان دارد که انسانهای آزاده و تحلیلگران مسائل استراتژیک و ژئوپولیتیکی به خوبی نسبت به آن اشراف دارند. همچنین هژمونی گرایی سیاسی غرب مهمترین عامل واکنش از سوي کشورهاي شرق به ویژه جهان اسلام است که به وضوح از دوران باستان تاکنون شاهد آن هستیم. به نحوي که می توان جنگ هاي صلیبی را به مهم ترین منازعات بین غرب وشرق نام برد .آنچه در دوره معاصر این تضادها و منازعات را شدت می بخشد نظام سرمایه داري است .نظام سرمایه داري الگوها، نظام ها و ارزش هایی که در پیوند با سرمایه داران و صاحبان زر و زور باشد را در سطح جهان اشاعه می دهد، امانوئل والرشتاین علت اصلی منازعات در سطح جهانی را ماهیت نظام سرمایه داري می داند. در این روند، نظام سرمایه داري در مرکز کشورهاي غربی ایجاد شد و به گونه اي تدریجی از تکامل ابزاري و عقلانی برخوردار گردید. به هر میزان که چنین تکاملی ایجاد گردد، امکان جدال و رویارویی جهان غرب با سایر حوزه هاي اقتصادي، استراتژیک و تمدنی افزایش بیش تري پیدا میکند (متقی،1387 ، 22)
تعریف جنگهای واسطه ای یا نیابتی ؛
جنگ نیابتی، جنگ واسطهای یا جنگ وکالتی؛ وضعیتی است که در آن قدرتهای درگیر به جای اینکه مستقیماً وارد جنگ با یکدیگر شوند با حمایتهای مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از کشورها یا گروههای مسلح دیگری که با قدرت مقابل یا متحدین آن در جنگند، سعی در تضعیف آن قدرت یا فشار بر آن مینمایند. در بسیاری از موارد به علت توان بالای نظامی قدرتهای اصلی، درگیری نظامی مستقیم آنها با یکدیگر میتواند هزینههای سیاسی، اقتصادی و انسانی بالایی را برای هر دو طرف در پی داشته باشد و از این رو طرفین تلاش میکنند که بدون وارد شدن به جنگ تمام عیار از طریق حمایت از گروهها و دولتهای ثالث به طرف مقابل ضربه بزنند و یکدیگر را تضعیف نمایند. جنگ نیابتی خالص تقریباً وجود ندارد، زیرا گروههایی که با یک کشور خاص در جنگ هستند معمولاً به دنبال منافع و هدفهای شخصی خود نیز هستند که ممکن است با منافع و هدفهای کشور حامی آنها در برخی موارد یکی نباشد و از کنترل نیز خارج شود. معمولاً بیشترین کاربرد جنگهای واسطهای در دورانهای جنگ سرد است، زیرا به این وسیله میتوان بدون درگیری مستقیم با قدرت مقابل و ورود در یک جنگ بزرگ و بسیار پرهزینه، به فشار بر قدرت مقابل ادامه داد.
جنگ سوریه را میتوان یک نمونه جنگ نیابتی است که در آن قدرتهای جهانی و منطقهای نظیر روسیه و ایران با حمایت از دولت قانونی سوریه و عربستان، قطر، ترکیه، آمریکا، انگلستان و فرانسه با حمایت از گروههای مختلف تروریستی سعی در تضعیف غیر مستقیم دولتهای رقیب یا حفظ و افزایش دامنه نفوذ خود در این کشور دارند. (گلوبال ریسرچ June 29, 2014)
نکته مهمی که باید اشاره کرد این است که، تحولات خونین خاورمیانه، تنها نتیجه جنگ نیابتی مستقیم میان ایران و عربستان هم نیست، بلکه در سطحی بالاتر، آمریکا عربستان را به عنوان نایب خود در منطقه مورد استفاده قرار داده و سعی دارد از این طریق، جمهوری اسلامی ایران را در تحت فشار قرار دهد. به عبارت دیگر آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که روش دکترین بوش که ۱۵۰ هزار نیرو به عراق گسیل کرد و میلیاردها دلار خسارت و ۱۰ هزار کشته به بار آورد، شکست خورده است و با استفاده از ابزار برخی کشورهای مرتجع سرمایه دار و وابسته همچون عربستان و قطر بعنوان نیروی نیابتی خود استفاده کنند تا با کمترین خسارت بتوانند به اهداف نامشروعشان دست یابند. در تعریف مفهوم جنگ نیابتی (Proxy War) گفته میشود که منظور از آن، جنگی میان دو طرف یا بیشتر است که در آن، دستکم یکی از طرفها از سوی یک کشور خارجی حمایت میشود و هدف از آن نیز دستیابی به اهداف و منافع کشور یا کشورهای حامی است. البته در یک جنگ نیابتی، طرفین جنگ به دلایل مشخص مخصوص به خود وارد منازعه با یکدیگر میشوند؛ اما دلیل اینکه آنها به عنوان «نایب» در نظر گرفته شده و آن منازعه حالت جنگ نیابتی پیدا میکند، همان عامل پیش گفته، یعنی حمایت یک کشور خارجی است. دلیل این حمایت نیز آن است که «نایب» هدفی را دنبال میکند که برای حامی مطلوب به نظر میرسد. از زمان پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان دو قدرت آمریکا و شوروی، جنگهای نیابتی به پدیدهای مرسوم در روابط بین الملل تبدیل شدند که این امر به چند دلیل اتفاق افتاد. یکی از مهمترین دلایل، هراس از این بود که درگیری مستقیم دو قدرت، میتوانست به وقوع جنگ هستهای و نابودی کامل هر دوی آنها منجر شود. افزون بر این، اتحاد شوروی، به ویژه در سالهای آخر حیات خود، فاقد منابع لازم برای تقابل مستقیم با ایالات متحده بود. نقش مهم رسانهها در سیاست آمریکا، از دیگر دلایل مرسوم شدن جنگهای نیابتی بود. در اغلب اوقات پس از وقوع جنگهای مهم، رسانههای آمریکایی اقدام به انتشار دیدگاههای ضد جنگ کرده و میکنند که این امر سبب اعمال فشار بر دولت میشود؛ بنابراین، آمریکا که نمیتوانست توجیهات لازم برای افکار عمومی جهت ورود مستقیم به جنگ فراهم کند، ترجیح میداد به جنگهای نیابتی متوسل شود. یکی از مهمترین نمونههای این مورد اخیر، وضعیتی بود که پس از حمله اتحاد شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹، آمریکا از مداخله مستقیم در این ماجرا خودداری کرد و در عوض، ترجیح داد به حمایت مالی و تسلیحاتی از مجاهدین افغان در مقابل روسها بپردازد. نکته مهم این بود که جنگ افغانستان، تنها چهار سال پس از پایان جنگ ویتنام رخ داد و آمریکا به دلیل فشار افکار عمومی نمیتوانست وارد جنگی جدید شود. این احتمال وجود دارد که جنگهای نیابتی ابتدا به شکل جنگهایی مستقل بروز کرده و سپس در پی تلاش قدرتهای بزرگ برای حفاظت و یا تأمین منافع خویش، حالت نیابتی به خود بگیرند. به عنوان مثال، جنگ داخلی اسپانیا در ابتدا به عنوان جنگی میان ناسیونایستهای افراطی تحت امر ژنرال فرانکو و طرفداران جمهوری اسپانیا آغاز شد، اما به دنبال حمایت آلمان نازی از ناسیونالیستها و حمایت شوروی، مکزیک و دیگران از جمهوری خواهان، به یک جنگ نیابتی تبدیل شد. همچنین جنگ داخلی اسپانیا که به آن اشاره شد، نمونهای از جنگهای نیابتی پیش از آغاز جنگ سرد بود. در دوره جنگ سرد، دو جنگ کره و ویتنام از مهمترین نمونههای جنگ نیابتی به شمار میرفتند. در جنگ کره که از ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ طول کشید، جمهوری خلق چین و اتحاد جماهیر شوروی از کمونیستها در شمال در مقابل نیروهای سازمان ملل به رهبری آمریکا حمایت میکردند. شوروی مستقیم وارد این درگیری نشد، ولی چین هزاران سرباز را در حمایت از کره شمالی به جبهههای جنگ فرستاد. در جنگ ویتنام نیز شوروی و کشورهای کمونیستی از چریکهای «ویت کنگ» و دولت ویتنام شمالی در مقابل ویتنام جنوبی و متحدان آن از جمله آمریکا حمایت میکردند. البته آمریکا با اعزام صدها هزار سرباز خود مستقیم وارد این منازعه شد. (تابناک، 1394)
اهداف جنگ نیابتی و ارتباط آن با طرح خاورمیانه بزرگ؛
در تجزیه و تحلیل علت توسل برخی کشورها به جنگ نیابتی، به دو دلیل عمده میتوان اشاره کرد؛ دلیل نخست تفاوت قدرت نرم و سخت دو کشور است. اگر به فرض کشور «الف» به طور قابل توجهی قدرتمندتر از کشور «ب» باشد، کشور «ب» بهترین گزینه را برای مقابله با «الف» در توسل به جنگ نیابتی میبیند. دلیل دوم، ضرورت حمایت افکار عمومی از جنگها در سطح بین المللی و نگرانی از واکنشهای جهانی در صورت ورود مستقیم یک کشور به جنگ با کشور دیگر است. لذا میتوان نتیجه گرفت که درگیری نظامی مستقیم آمریکا و متحدین وهابیش با جمهوری اسلامی ایران به دلایلی همچون: همگرایی مردم داخل ایران با حاکمیت، تعلق خاطر درصد قابل توجهی از مردم افغانستان، عراق، لبنان، یمن، بحرین و... با جمهوری اسلامی ایران، داشتن روحیه دفاع ملی از سرزمین نزد ایرانیان، خودکفایی های دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مخالفت افکار عمومی جهان با حمله مستقیم غرب به ایران، رویای باطل تجاوز مستقیم به ایران را به امری ناممکن برای آمریکا تبدیل کرده است و از همین رو است که دست به مدیریت جنگهای نیابتی با رویکرد فرسایشی و بلندمدت زده اند. کشورهایی که جنگ نیابتی را علیه جمهوری اسلامی ایران رهبری میکنند در واقع اهداف متعددی را دنبال میکنند که در زیر میتوان به مهم ترین آن اشاره نمود :
- توازن قوا و برتری ژئوپولیتیکی به نفع آمریکا در منطقه
- فروش میلیاردها دلار تسلیحات نظامی به منطقه
- ضربه شدید به اقتصاد روسیه و ایران و نا امن کردن مسیر صادرات گاز
- تضعیف محور مقاومت با فرسایشی شدن جنگهای نیابتی
- فراهم کردن صادرات گاز اسرائیل به اروپا
- متلاشی کردن مرزهای جغرافیایی منطقه جهت دست یابی به طرح خاورمیانه بزرگ
لذا میتوان نتیجه گرفت که جنگهای نیابتی غرب و متحدینش علیه ایران، هدف کوتاه مدت تضعیف ژئوپولیتیک ایران را دنبال میکند و در اهداف بلندمدت خود اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و تغییر مرزهای بجا مانده از موافقت نامه سایکس پیکو را در ذهن میپروراند. موافقتنامه سایکس پیکو توافقی سری میان استعمار بریتانیا و فرانسه بود که در ماه مه ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافقنامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد. این توافقنامه نامش را از سر مارک سایکس بریتانیایی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی گرفته است و به تشکیل کشورهای مذکور ختم شده است. نخستین نشانه های تلاش برای اجرایی شدن این طرح را میتوان در اعلام حمایت قاطع رژیم صهیونیستی از تشکیل کشوری جعلی به نام کردستان پس از تجزیه احتمالی عراق مشاهده کرد و بعد از آن نیز حمایت مقامات سعودی از تجزیه عراق. عربستان سعودی که در تقابل جدی با ایران قرار گرفته است تلاش دارد از همه اهرم های جغرافیایی و نظامی علیه ایران استفاده کند. بی دلیل نیست که ژنرال سعودی انور ماجد عشقی در نشست مشترک با یک مقام اسرائیلی عنوان کرد: ما طرح هفت ماده ای برای خاورمیانه داریم که شامل تغییر رژیم ایران و تاسیس کشوری به نام کردستان مستقل از قلمرو عراق، سوریه، ترکیه و ایران می شود. ( آمریکن اینترست/ Jun 09, 2015 )
طرح تجزیه خاورمیانه اولین بار درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷ توسط برنارد لویس یهودی در نشست سال ۱۹۷۹ اعضای بیلدربرگ در اتریش مطرح شد. او طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه به کشورهای کوچک که قابل مدیریت است، برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ ارائه داد. در این طرح عنوان شد که کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیان های زبانی، نژادی و منطقه ای به واحدهای کوچک باید تجزیه شوند و ضروری است انگلیس از تحرکات قومی قبیله ای و فرقه ای حمایت کند. اما طرح خاورمیانه بزرگ به صورت علنی تر در در 12 سپتامبر 2002 توسط کولین پاول مطرح گردید و بنابرین طرح، آمریکا خود را مصمم معرفی کرد تا جوامع منطقه خاورمیانه را دموکراتیزه کند! طرح خاورمیانه بزرگ مدعی است که هدف آن از بین بردن مشکلات اقتصادی و دستیابی به دموکراسی در منطقه خاورمیانه است تا به این ترتیب ثبات و امنیت جامعه جهانی به ویژه آمریکا را تامین و حفظ نماید اما آمریکا در حقیقت به دنبال تشکیل کشورهای قومی قبیله ای کوچک تر جهت هژمونی منطقه و سلطه بر آنان است. بودجه اولیه طرح خاورمیانه بزرگ برای سال مالی 2002 برابر29 میلیون دلار بود. اما با وقوع جنگ عراق در مارس 2003 بودجه مالی این طرح به مقدار 100 میلیون دلار افزایش یافت. اجرای طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ همواره توسط کشورهای اروپایی به دیده شک و نگرانی مورد تحلیل قرار گرفته است و کشورهای منطقه نیز به شدت نسبت به آن واکنش نشان داده اند و این طرح را موجب تشدید بی ثباتی، فروپاشی دولت های منطقه، ظهور فرقه های متعدد تروریستی و ویرانی گسترده در خاورمیانه میدانند.
وضعیت بحرانی امروز خاورمیانه بنظر میرسد گامی در راستای طرح خاورمیانه بزرگ و نظریه "هرج و مرج سازنده" کاندولیزا رایس باشد. تئوری خانم رایس تأییدی بود بر وجود یک "نقشه راه نظامی" برای خاورمیانه که انگلیس، امریکا و اسرائیل ابتکار آنرا بر عهده بگیرند. این پروژه، که سالها بود در مرحله طراحی و برنامهریزی قرار داشت، عبارتست از ایجاد هلالی از بیثباتی، هرج و مرج و خشونت که از لبنان، فلسطین و سوریه آغاز شده و تا عراق، ایران و مرزهای افغانستان یا ساخلو نظامی ناتو ادامه خواهد داشت. منطقه ای که "جغرافیای امنیتی ایران" یا محور مقاومت نام دارد. نطق سالها پیش خانم رایس (وزیر خارجه پیشین امریکا) در موضوع "خاورمیانه جدید" که در اسراییل ایفاد شد، حکایت از اهداف آمریکا برای ایجاد نا امنی در خاورمیانه و در نهایت ایجاد یک به اصطلاح تغییرات نوین جهانی بر اساس منافع خود دارد. به نظر پرفسور مارک لواین (Mark Levine) نومحافظهکاران و نولیبرالهای طرفدار جهانیسازی و بسیاری از جمهوری خواهان به برنامه هرج و مرج سازنده برای خاورمیانه به شدت علاقمند هستند و آنرا هم راستا با طرح خاورمیانه جدید آمریکا میدانند. به همین دلیل نقشه ای نسبتاً معروف از خاورمیانه جدید، افغانستان یا ساخلو نظامی ناتو و پاکستان از سال ۲۰۰۶ به این طرف در محافل استراتژیک، دولتی، ناتو و نظامی دست به دست میچرخد و آمریکا آنرا به صورت غیررسمی در معرض دید عموم قرارداده، بدین منظور که پس از گسترش ناامنی و رواج تروریسم در خاورمیانه بتواند اجماعی بین المللی در مورد آن برپا کرده و جامعه جهانی را برای تغییرات احتمالی و حتی ناگهانی و فاجعهبار آینده خاورمیانه آماده نماید. نقشه خاورمیانه بزرگ توسط سرهنگ یکم رالف پیترز (Ralph Peters) تهیه شده است. این نقشه در جورنال نیروهای مسلح (Armed Forces Journal) مورخ ماه جون ۲۰۰۶ چاپ شد. رادلف پیترز سرهنگ بازنشسته آکادمی ملی جنگ امریکاست. او به عنوان آخرین سمت، عهدهدارمعاون رئیس ستاد اداره اطلاعات در وزارت دفاع امریکا بوده و یکی از بهترین مؤلفان پنتاگون است که مقالات متعددی در موضوع استراتژی برای جورنال ارتش و سیاست خارجی امریکا نگاشته است. نظر رالف پیترز درباره مرزهای جغرافیایی خاورمیانه بدین شرح است: "خودسرانهترین و تحریفشدهترین مرزها در جهان مرزهای آفریقا و خاورمیانه میباشند. مرزهای آفریقا، که توسط اروپائیان مغرض و خودپرست ترسیم شده، هنوز باعث درگیری و مرگ و میر میلیونها مردم بومی این قارّه میشود. ولی مرزهای ناعادلانه در خاورمیانه، به قول چرچیل بسیار بیشتر از آنچه که کشورها و مردم بومی بتوانند تحمل کنند باعث زحمت میباشد."
هشدار رهبری در خصوص کشاندن جنگهای نیابتی به مرزها؛
با توسعه جنگهای نیابتی از سوریه به عراق و یمن و احتمالا طی روزهای آینده به افغانستان؛ مقام معظم رهبری با حضور در دانشگاه افسری امام حسین(ع) مباحثی بسیار مهم در رابطه با تحولات منطقه و امنیت ایران را تشریح و نسبت به اهداف برخی کشورهای مرتجع هشدار دادند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی خبرها مبنی بر تلاش مشترک دشمنان و برخی مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران پرداختند و تأکید کردند: «پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملی در نیروهای مسلح هوشیار و بیدارند و اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود.» (بیانات در دانشگاه افسری، 1394)
اشاره امام خامنه ای به جنگ های نیابتی در ادامه فرمایشات ایشان در ماه های اخیر و تداوم ناامنی های گسترده در خاورمیانه قابل ارزیابی است. با آغاز تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن و گسترش دامنه فعالیت های داعش در سوریه و عراق، بیم آن می رود که ناامنی به سایر مناطق سرایت کرده و حتی کنترل آن از دست بانیان تروریسم نیز خارج گردد. هم اکنون منطقه ای به وسعت اتحادیه اروپا در خاورمیانه و شمال آفریقا (شامل عراق، سوریه، لبنان، یمن، لیبی، افغانستان) درگیر تررویسم شده است و احتمال بروز و سرایت آن به دیگر دول منطقه قابل پیش بینی است. تعدد گروه های مختلف مسلح در سطح منطقه هم چون داعش، شعب وابسته به القاعده نظیر جبهه النصره در سوریه، گروه های مسلح سکولار موجود در سوریه، عشایر سنی عراق، پ.ک.ک، بوکوحرام، تمایل برخی اخوانی ها به اقدامات مسلحانه، گروه ها و قبائل مسلح در لیبی و... بر تشدید بی ثباتی موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا افزوده است و زمینه را برای بهره گیری بیگانگان فراهم نموده است. حضور و فعالیت نصفه و نیمه شماری از گروه های تروریستی در مناطق مرزی ایران در مقطع کنونی می تواند آبستن ایجاد چنین نابسامانی را فراهم نماید. گروه های تروریستی هم چون جیش العدل، کومله، خلق عرب، حزب دموکرات و.. هر یک زمینه ایجاد چنین بی ثباتی را دارند، به ویژه که با چنین اقداماتی در مقطع کنونی می توانند حمایت های دوچندان دشمنان جمهوری اسلامی ایران و به ویزه رژیم های مرتجع عربی را جلب نمایند. جمهوری اسلامی به دلیل ثبات پایدار، امنیت ملی قوی، وحدت ملی مردم و باورهای اعتقادی، به جزیره ثبات در منطقه بحران خیز خاورمیانه تبدیل شده است، امری که با ناخرسندی دشمنان تهران و به ویژه سعودی ها همراه بوده است. برآورد اخبار کشورهای مرتجع عرب منطقه پس از حوادث مهاباد به وضوح نشان داد که شیوخ خلیج فارس به چه حد متمایل به ایجاد نابسامانی در سطح کشورمان هستند، از همین روست که امام خامنه ای نسبت به ایجاد خشونت ها به مراتب بزرگ تر و تا حد جنگ های نیابتی در آینده هشدار داده اند. جنگ های نیابتی که می تواند از سوی خارج به کشور تحمیل شده و یا حاصل برخی اشتباهات و نواقص داخلی نظیر بهره مندی و پررنگ نمودن تنش های قومی و مذهبی داخلی و کم توجهی به مناطق محروم باشد.
نتیجه گیری
به دنبال افزایش دامنه جنگهای نیابتی، آمریکا و متحدینش تمایل دارند شرایط خاورمیانه را به سمت و سوی سالهایی که در منطقه اروپای شرقی و مرکزی منجر به جنگ جهانی اول شد هدایت کنند. آن زمان که با پایان یافتن جنگ جهانی اول مرزهای کشورها در شبه جزیره بالکان و اروپای شرقی و مرکزی از نو ترسیم و پیاده شدند. این منطقه دورانی از طغیان، خشونت و مناقشه را قبل و بعد از جنگ جهانی تجربه کرده، این اتفاقات حاصل مستقیم سرمایهها و منافع خارجی و دخالت آنها در این مناطق بود، دقیقا مشابه وضعیتی که امروز در خاورمیانه با آن مواجه هستیم و منطقه توسط قدرتهای خارجی و دولتهای عرب مرتجع به بهشت تروریسم و نا امنی تبدیل شده است. پیشروی های میدانی چند هفته اخیر داعش در سوریه و سقوط رمادی و انبار در عراق وضعیت منطقه را با تحولات خطرناکی روبرو کرده است. سقوط شهر تدمر در استان حمص سوریه و سقوط شهر باستانی پالمیرا، تروریست های داعش را در موقعیت بالاتری نسبت به گذشته قرار داده است. این پیشروی ها پس از امضای توافق جدیدی روی داد که ترکیه و قطر در حمایت از تروریست های جیش الفتح خود را متعهد کردند تا پایان سال 2015 موجبات سرنگونی بشار اسد را فراهم سازند. در شرایط فعلی تقریبا 50% سوریه و 35% خاک عراق به اشغال تروریست های داعش در آمده و هم پیمانان پشت صحنه داعش، سیاست گسترش تروریسم را در منطقه پیرامونی ایران به شدت دنبال میکنند تا به اصطلاح خودشان با قدرت ایران در مدیترانه و غرب آسیا مقابله نمایند. حضور القاعده و داعش در کنار مرزهای ایران بعنوان یک کشور قدرتمند تاریخی و برتر منطقه ای به هیچ وجه برای جمهوری اسلامی ایران قابل تحمل نیست. لذا با توجه به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت جنگهای نیابتی و احتمال کشاندن آن به مرزهای ایران، ضروری است ایران هم به عنوان قدرت برتر غرب آسیا با کمک متحدین بین المللی خود همچون چین، روسیه و با بهره مندی از تئورسین ها، نخبگان و مراکز مطالعاتی داخل کشور و همگرایی با نیروهای میلیونی همگرا و همسو در عراق، یمن، لبنان، بحرین، افغانستان و... طرح های مختلفی را جهت مواجهه با هرگونه سناریویی احتمالی تهیه، تدوین و اجرایی نمایند.
منابع:
- فولر، گراهام، ايران: قبله عالم، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مركز، 1373.
- معاونت فرهنگی سپاه، 1382، عملیات روانی، تهران: نصایح
- متقی، ابراهیم، 1387، رویارویی غرب معاصر با جهان اسلام ،تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- مقاله گلوبال ریسرچ:
http://www.globalresearch.ca/us-nato-proxy-war-in-iraq-and-syria-us-financing-and-training-of-moderate-isis-rebels-in-syria/5389053
- تابناک، خرداد 1394، مقاله دلیل توسل به «جنگ نیابتی» علیه ایران در منطقه چیست؟
- مقاله آمریکن اینتریست:
- http://www.the-american-interest.com/2015/06/09/kurds-gain-new-power-even-as-isis-threatens/
- بیانات رهبر معظم انقلاب در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین ۱۳۹۴/۰۲/۳۰
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29792
علی | ۱۳۹۴/۰۶/۲۵ | |
مرگ بر تجزیه خواه همه باید با ایران یکی بشن | ||
علی | ۱۳۹۴/۰۶/۲۵ | |
مرگ بر تجزیه خواه همه باید با ایران یکی بشن | ||
علی | ۱۳۹۴/۰۶/۲۵ | |
مرگ بر تجزیه خواه همه باید با ایران یکی بشن | ||
احمدپورهاشم | ۱۳۹۴/۰۷/۱۶ | |
زندبادایران |