انتخابات ترکیه شکست اردوغانیسم و رویای نئوعثمانی گرایی

انتخابات ترکیه شکست اردوغانیسم و رویای نئوعثمانی گرایی

پس از اعلام نتایج انتاخبات ترکیه مشخص گردید که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان با کسب تنها 41 درصد آرا قدرت بلامنازع خود را در مجلس این کشور از دست بدهد بنابراین با کسب نتایج بدست آمده دولت آینده ترکیه می بایست یک دولت ائتلافی ومتشکل از احزاب گوناگون باشد تا یک حزب قدرتمند واحد در این راستا چند نکته قابل توجه می باشد.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۹۱۵

بازدید دیروز

۸۲۵

بازدید ماه

۶۲۱۳

بازدید کل

۹۱۹۲۵۳۱

افراد آنلاین

۱۲۱

انتخابات ترکیه شکست اردوغانیسم و رویای نئوعثمانی گرایی

تاریخ:۱۳۹۴/۰۳/۱۸

انتخابات ترکیه شکست اردوغانیسم و رویای نئوعثمانی گرایی

 

مسعود رضایی؛ قائم مقام مرکز مطالعات خلیج فارس

پس از اعلام نتایج انتاخبات ترکیه مشخص گردید که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان با کسب تنها 41 درصد آرا قدرت بلامنازع خود را در مجلس این کشور از دست بدهد بنابراین با کسب نتایج بدست آمده دولت آینده ترکیه می بایست یک دولت ائتلافی ومتشکل از احزاب گوناگون باشد تا یک حزب قدرتمند واحد در این راستا چند نکته قابل توجه می باشد.

رجب طیب اردوغان با توجه به اینکه در طی بیش از یک دهه گذشته مرد اول سیاست ترکیه بوده و در بسیاری از فرایندها سیاسی و اقتصادی این کشور نقشی به سزا را ایفا نمود تا جاییکه با دگرگونی های عمیق در ساختارجمهوری برآمده از اتا ترک،با چالش کشیدن ارتش به عنوان رکن اساسی نظام کمالیسم این مهم را به انجام رسانید تاجاییکه بسیاری از رهبران ارتش که وفادار به نظام لائیسیته بودند یا به زندان افتادند ویا اینکه از عرصه حذف شدند وبه همین دلیل رهبری حزب عدالت و توسعه با پی پروایی به تداوم سیاست های خود پرداختند و پس از اطمینان خاطر از جای پای محکم خود نگاهشان را به سمت توسعه طلبی منطقه ای بیش از پیش نمودند واین آغازی بود برای تحقق افکار نئوعثمانی این حزب به ویژه آقای اردوغان.در حقیقت نخستین رویداد که نشان ازچنین رویایی در بین سیاستمداران حزب عدالت و توسعه را نشان می داد ماجرای کشتی حامل کمک های انسان دوستانه کشور ترکیه به سمت غزه بود که با واکنش ارتش رژیم اسرائیل مواجه گردید و سیلی از بازخوردهای مثبت منطقه ای را برای ترکیه ایجاد نمود تا جاییکه شخص آقای اردوغان و کشور ترکیه به عنوان سردمدار جهان اسلام معرفی گردیده شد و موجی از سرمایه داران عرب سرمایه های خود را روانه این کشور نمودند وبه نظرمی رسید این رویه نوین خط سیر جدیدی را درعرصه جغرافیای سیاسی خاورمیانه به منصه ظهور می کشید و البته پس از وقوع رویدادهای موسوم به بهار عربی از سال 2011 تغییر نگاه به منطقه خاورمیانه به مثابه یک جاه طلبی ژئوپلتیکی دررأس هرم قدرتمندان ترکیه تلقی گردید و با وقوع حوادث سریع و دگرگونی های سیاسی مصر وبرکناری حسنی مبارک و روی کار آمدن حزب اخوان المسلمین دراین کشور به نظرمی رسید که حزبی همانند عدالت و توسعه ترکیه با همان سبک و سیاق بروی کار آمده است و این نویدی بود برای گسترش دیدگاه های این حزب ترک در منطقه ای به وسعت خاورمیانه هر چند دیری نپایید که این رویا با وقوع کودتای مورد حمایت عربستان و روی کارامدن ژنرال السیسی در مصربه کابوس بدل شد هر چند که سران ترکیه تا امروز نتوانستند این ضربه سخت را هضم نمایند. یکی ازمسائل بغرنج خاورمیانه که بسیار مورد توجه شخص اردوغان بوده موضوع برکناری واز بین رفتن نظام بشار اسد در سوریه است که درحقیقت از ابتدای نا آرامی های سوریه بدان توجه نمودند و در این راستا دست به همکاری های عمده ای با کشورهای دیگر خاورمیانه همچون عربستان و قطرزدند تا اسد را به هر روش ممکن از بین برند در حقیقت هدف این جریان که با سیاست های ایران هراسانه که از مدتها قبل در خاورمیانه رواج پیدا کرده بود این تلقی می شود که به هر نحو ممکن قدرت منطقه ای ایران را به روز به روز رو به گسترش می باشد سد نموده و نیات طرف مقابل را به اجرا بگذارد.

بالطبع این مسئله با واکنش قوی ایران مواجه شده و سوریه و شخص بشار اسد با دادن هزینه های بسیار ولی همچنان پابرجا مانده اند. در این راستا وبا توجه به نگرش های نئوعثمانی حزب عدالت و توسعه ترکیه که هدفی جز استیلای عثمانی وار بر منطقه خاورمیانه را نداشته به نظر می رسد که با توجه به شکست بدیل سازی منطقه ای به ویژه در مصر، ایشان با تمسک به توجیه نمودن وسیله برای نیل به هدف رویاپردازانه خود در این راه دست به روش های غیرمعمول وغیرمتعارف خود زدند بدین نحو که جغرافیای کشور خود را مبدل به محلی برای ترانزیت تروریست های اروپایی به منطقه خاورمیانه نمودند و ازین ره هزاران هزار تروریست وهابی غربی که سالها از جوامع اروپایی ایزوله شده و به انزوا رفته بودند و در آن هضم نشده بودند وبه توسط دلارهای نفتی عربستان در مساجد دست ساخت ایشان مغزشویی شده بودند،روانه سوریه و عراق شدند و این سرآغازی بود برای رشد جریانات واپس گرای سلفی - وهابی مانند داعش؛جبهه النصره،جبهه اسلامی؛جیش الفتح و ... جالب اینجاست که ترکیه بارها از لزوم برکناری نظام دیکتاتوری اسد سخن به میان آورد وخواستارحمایت از نیروهای معتدل! و روی کار آمدن نظام مردم نهاد گردید که البته این نگاه با بازخورد رفتارهای منطقه ای این کشور تضادی فاحش را نشان می دهد.

به هر روی با عنایت به رویدادهای منطقه خاورمیانه و تحرکات کشور ترکیه در این چند ساله اخیر نتایج انتخابات دیروز این کشوراز چند لحاظ بسیار حائز اهمیت می باشد.نخست اینکه با از دست دادن اکثریت پارلمان توسط حزب عدالت و توسعه مشخص گردید هرچند که با سیاستهای اقتصادی این حزب ترکیه دوران شکوفایی خود را از سر می گذراند ولیکن رفتارهای منطقه ایش و نگرش های نئوعثمانی به هیچ وجه مطلوب نظرمردم ترکیه نبوده ولزوم دگرگونی در این سیاست واجب می باشد.این مسئله زمانی نمود بارز میابید که احزاب مخالف دولت به ویژه جمهوریخواه خلق به صورت کاملا صریح و شفاف دیدگاه و رفتارهیأت حاکمه ترکیه مبنی برنابودی نظام اسد در سوریه و حواله کردن تروریستها از طریق ترکیه به سایر کشورها را شدیدا به چالش کشیده و خواستار دگرگونی دراین سیاست مخرب شدند.دومین نکته ای که درانتخابات ترکیه بسیارنمود داشته حضورچشمگیر کردها درغالب حزب  دموکراتیک خلق (HDP) بود که توانست 13.12  درصد آرا را به خود اختصاص دهد.درحقیقت کردهای ترکیه با پشت سرگذاردن دوران انزوای سیاسی اقتصادی ناشی از جریانات تروریستی مانند PKK  که چیزی جز رنج ومحنت برای شهروندان کرد ترکیه را به همراه نداشته، توانستند از طریق یک سازوکار کاملا  ً قانونی ومسالمت آمیز با حضور درعرصه سیاست ترکیه نقش غیر قابل انکار خود را در روند توسعه این کشور به منصه ظهور برسانند.امری که در این مورد بسیار مورد توجه قرار گرفته است این بوده که حزب مزبور دیدگاه "صرفا قوم گرایانه" را به کناری نهاده و با بازتعریفی مجدد از مقوله کرد در ترکیه به همکاری و همراهی به سایر هم وطنان خود مبادرت ورزیده به وجهی که بسیاری از تحلیل گران این کشور حزب فوق را نه یک حزب صرفا کرد بلکه حزبی که برای آینده ترکیه برنامه دارد معرفی می نمایند،که البته این نوع نگاه نوین و مسالمت امیز می تواند مبدل به وجه غالبی برای سایر جریانات کرد در کشورهای همسایه ترکیه گردید و نشان ازین واقعیت دهد که نگرشها و سیاستهای پیشین دیگر به هیچ عنوان جوابگوی واقعیات منطقه ای دوران معاصر نخواهد بود



دیدگاه خود را بیان کنید