10 اردیبهشت؛ از وحدت ملی تا تضمین امنیت ملی
تاریخ:۱۳۹۴/۰۲/۱۲

10 اردیبهشت؛ از وحدت ملی تا تضمین امنیت ملی
روزبه پارساپور؛ مدیر عامل مرکز مطالعات خلیج فارس
سرزمين پهناور ايران از گذشته های دور مهد علم، فرهنگ و تمدن بوده و همواره در رديف کهن ترين تمدن های جهانی بشمار میرفته و به دلیل قرار گرفتن در ميان سه دريا (دریای پارس، دریای کاسپین و دریای مکران) و گذرگاهی به سوی اقيانوس با دشت های گسترده، رودهای فراخ و کوه های سربلند پوشيده ازبرف به عنوان سرزمینی زیبا و جذاب در عرصه بین المللی شناخته شده است. نقاط زیادی در کشور پهناور ایران وجود دارد که از موقعیت خاص منطقه ای و بین المللی برخوردار است که مهمترین آن خلیج فارس می باشد. خلیج فارس بدون تردید یکی از مهم ترین و حساس ترین مناطق در نگرشهای ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک و اکولوژیکی و همچنين از دیدگاه تاريخ و تمدن، يك پهنه آبي مهم و منحصر به فرد در جهان محسوب مي شود و با توجه به تحولات و دگرگونیهای ژرف٬ در چند دهه اخیر مهم ترین کانون توجه در سطح بین المللی بوده است و به تعبیر کلاسیک ژئوپولیتیک، هارتلند یا قلب زمین نام گرفته است، لذا بی دلیل نیست که نگاه جهانیان به این منطقه و به ایران بعنوان قلب جهان تشیع که همواره پرچمدار حق طلبی بوده دوخته شده است و برخی از قدرتهای جهانی برای برهم زدن معادلات ایران در این منطقه به انواع و اقسام حربه ها منجمله تحریف نام خلیج فارس نیز روی آورده اند. اتحاد مردم ایران در مقابل پروژه جعل نام خلیج فارس ارتباط مستقیمی با منافع ملی، وحدت داخلی و افزایش امنیت ملی ایران دارد که مختصرا در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد.
منافع ملی یکی از بنیادی ترین و رایج ترین مفاهیم و واژه های سیاسی جهان به ویژه در ادبیات مربوط به سیاست خارجی کشورهاست. به عبارتی منافع ملی آن دسته از منافعی تلقی می شوند که دولتها به عنوان یک مجموعه و به نمایندگی از ملت هایشان در روابط خود با سایر کشورها در پی صیانت یا تحقق آن می باشند. اگر چه هر ملت متشکل از تک تک شهروندان خود است اما منافع ملی حاصل جمع منافع کلیه شهروندان یک کشور بشمار میرود که بر اساس موئلفه های مختلفی همچون مولفه های تاریخی و فرهنگی و ملی ارزیابی می شود. منافع ملی کشورها تنها با عموم مردم یک جامعه در ارتباط نیست بلکه با نوع نظام سیاسی حاکم کشور نیز در ارتباط مستقیم است. معمولا منافع ملی کشورها به سه دسته کلی تقسیم می شوند:
• منافع حیاتی: منافعی که با موجودیت دولت و ملت در ارتباط است و قابل مذاکره نیستند .
• منافع مهم: منافعی که دولتها برای حفظ آنها در مذاکرات تلاش میکنند
• منافع حاشیهای: منافعی که تنها برای بالا بردن قدرت چانهزنی یک دولت در مذاکرات ایجاد شده و قابل چشم پوشی اند .
کنترل و تسلط ایران بر منطقه خلیج فارس و صیانت از نام تاریخی آن در ردیف منافع حیاتی ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران بشمار میرود که هرگز قابل مذاکره یا صرفه نظر کردن نیست. جعل نام خلیج فارس تنها تغییر یک نام ساده جغرافیایی نیست، بلکه میتواند صدمات جبران ناپذیری بر پیکره ملت ایران وارد کند و حتی امنیت ملی را نیز در بلندمدت به چالش بکشد.
امنيت نیز از مهمترين اهداف و خواستههاي انساني است و با فطرتانسان پيوند ناگسستني دارد. مهمترين نياز هر جامعه، کشور، خانواده و حتي فرد در درجه اولامنيت است. لذا وجود اطمينان نسبت به سلامت جان و مال و ناموس را امنيت ميگويند. اصولاًفلسفه اصلي تاسيس حکومت، دو مساله اساسي يعني نخست تضمين امنيت شهروندان و دومتحصيل منافع عمومي است، از اين رو اصليترين کارکرد دولتها و حکومتها بحث تامين امنيتاست، از حفظ امنيت مرزها گرقته تا حفظ امنيت شهرها و تامين امنيت شهروندان.(1) هر چند درمورد امنيت ملي تعاريف مختلفي ارائه شده اما مفهوم امنيت ثابت است، ولي محتواي جغرافيايي- سياسي امنيت تابع شرايط زمان و مکان تغيير ميکند. بنابراين ميتوان گفت: امنيت ملي عبارتاست از شرايطي که در آن منافع ملي و ارزشهاي داخلي يک ملت از گزند خطرها وتهديهايداخلي و خارجي دور نگاه داشته شود. به گفته ديگر، توان جامعه در حفظ و پيگيريمنافع ملي و بهره گيرياز فرهنگ و ارزشهاي داخلي به دور از تهديدهاي داخلي و خارجي را (امنيت ملي) ميگويند. اين امنيت، نزد هر ملتي تفسير ويژه آن ملت را دارد. (2)
کشورها همانند موجود زنده همواره با چالشها و بحرانهاي امنيتي متعددی روبر هستند. از آنجا کهکشور به عنوان واحد سياسي، از سرزمين، جمعيت و حکومت تشکيل ميشود، به نسبت اينويژگيها داراي چالشها و بحرانهاي متعددي است. ايران يک واحد سياسي در نقشه جغرافيايسياسي جهان بوده، به دليل موقعيت ارتباطي و ساير قابليتها و محدوديتهاي سرزمينيهمواره در طول تاريخ در معرض تهديدات با منشأ دروني و بيروني (پيرامون) بوده است.کما اينکه تمام حکومتها در طول تاريخ اين سرزمين با اين چالشها و بحرانها درگير بودهاند.بهطوريکه داريوش بزرگ هخامنشي در کتيبهاش، آرزوهاي خود را براي ايران چنين مطرح ميکند: "به اين کشور نيايد: نه دروغ، نه خشکسالي و نه حمله دشمن." (3)
امنیت ملی در دایره المعارف علوم اجتماعی اینگونه تعریف شده: "توان یک ملت برای حفظ ارزش های داخلی از تهدیدات خارجی". این تعریفی است که دقیقا در خصوص مسئله تحریف نام خلیج فارس عینیت پیدا میکند، یعنی عدم صیانت از نام خلیج فارس که از ارزشهای داخلی ملت ایران بشمار میرود در مقابل تهدیدات خارجی، امنیت ملی کشور را به چالش میکشد. در باب اهمیت امنیت و نقش آن در پیشرفت فردی و اجتماعی، همین بس که بدون امنیت هیچ برنامه ای در کشور قابل اجرا نیست، در سطح ملی، برخی اوقات امنیت اهمیتی فراتر از صیانت ذات خود کشور پیدا میکند، به عبارت دیگر ممکن است تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت یک کشور محفوظ باشد، لکن وجود تهدیدات جدی زندگی اجتماعی و سیاسی آن کشور را دستخوش آشوب و هراس و سردرگمی نماید، نا امنی و عدم احساس آرامشی که از این طریق به وجود می آید، مهم ترین مانع در مسیر حرکت کشور به سمت اهداف از پیش تعیین شده است.
با توجه به مفاهیم بالا؛ پروژه جعل نام خلیج فارس سیاستی تفرقه افکنانه است که در ردیف پروژه های استعماری کارگزاران انگلیسی تقسیم بندی میشود، این پروژه از 50-60 سال پیش آغاز و امروز نیز بر پایه تفکرات نژادپرستی عربی مدیریت و هدایت می شود. در تشریح چگونگی آغاز این سیاست ضد ایرانی انگلیسی باید یادآوری نمود که سر چارلز بلگریو كه از سال 1926 تا 1957 میلادی به مدت 31 سال كارگزار انگلستان در خلیج فارس بود، كتابی نوشت كه به سال 1966 میلادی چاپ و منتشر شد. این نویسنده و سیاستمدار انگلیسی، در نوشتهها و تحقیقات خود بیش از هر چیز از یادداشتهای سرفرانسیس ارسكین لاخ (Sir. Francis Erskine Lach) الهام گرفته است كه او نیز یكی دیگر از كارگزاران و پیروان مكتب شناخته شده بیگانگان در خلیج فارس بود. بلگریو كه با ایرانیان میانه خوبی هم نداشت، كتابش را اینگونه آغاز كرده است: "خلیجفارس كه عربها اینك آن را خلیج عربی گویند" درواقع میتوان گفت که بلگریو، نخستین كارگزاری است كه خلیج عربی را به جای خلیجفارس ابداع كرد و در نوشتههایش آن را در میان عربها گسترش داد. (4)
همگام با سر چارلز بلگریو یکی دیگر از کارگزاران انگلیسی و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیج فارس به نام "رودریک اوون" پروژه جعل نام خلیج فارس کلید خورد. او در کتابی به نام حبابهای طلایی در خلیج عربی در سال ۱۹۵۸ نوشت که «من در تمام کتب و نقشههای جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس (بحرین) متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند بنابر این ادب حکم میکند که این خلیج را عربی بنامیم!!!» مجله العربیه در شماره دوم خود در سال ۱۹۵۸ این مطلب را منتشر نمود.
این پروژه از آن زمان تا کنون با قدرت تمام بر علیه ایران هدایت می شود و غرب که با دلارهای نفتی شیخ نشین ها تامین میگردند، آنرا در پشت صحنه حمایت میکند. به طوری که در سال ۱۳۸۳ موسسه آمریکایی نشنال جئوگرافی در اطلس جغرافیایی معتبر خود در کنار نام خلیج فارس از واژه مجعول "خلیج عربی" استفاده کرد. چند سال بعد از آن یعنی در سال ۱۳۸۵ نیز مسئولان موزه "لوور" پاریس واژه مجعول خلیج را به جای "خلیج فارس" جایگزین کردند، هر چند که این دو موسسه با اعتراض گسترده ایرانیان سراسر جهان مواجه شده و در مدت کوتاهی مجبور به عذرخواهی از تحریفات صورت گرفته شدند و آنرا تصحیح کردند، اما این روند همچنان در اشکال مختلف ادامه دارد، بعنوان مثال خلیج فارس در "گوگل" و سایت نیروی دریای ارتش آمریکا و سایت فیفا بارها و بارها مورد تحریف واقع شده و حتی گوگل نام خلیج فارس و خلیج عربی را وقیحانه در کنار یکدیگر قرار داده است و به اعتراضات میلیونی ایرانی ها هم ترتیب اثری نداده و از اقدام غیر قانونی خود نیز دفاع میکند!!!
موارد بیان شده تنها بخشی از صدها مورد هجمه به هویت و مبانی فرهنگی مردم ایران است. همین مسئله باعث میشود ما با تکیه بر وحدت و همگرایی داخلی بتوانیم بر این فتنه های بین المللی غلبه نماییم. وحدت و همگرایی ملی یکی از مباحث پایه ای جوامع بشری و همچنین يکي از بحران هايی است که پيشرفت جوامع توسعه نیافته را منوط به عبور از این نخستین گام توسعه یافتگی تعریف میکند. کشوري که دچار بحران يکپارچگي باشد هيچ گاه نخواهد توانست راه رشد، تعالي و سعادت و کمال را طي کند؛ چرا که قومگرایی و فرقه گرایی در درون آن جامعه هر کدام خود را تافته اي جدا بافته از کل احساس نموده و به يک هويت جامع و مشترک که کل کشور و قلمروی سرزميني آن را در بر مي گيرد، باور ندارند. بنابراين چنين جامعه اي دايماً درگير مسايل داخلي و فرسایشی خواهد شد و انرژي و سرمايه هاي مادي و معنوي جوان آن جامعه بجای آنکه صرف رشد، شکوفايي و بالندگي هزينه گردد به صورت بیهوده ای صرف اختلافات داخلی هزینه میشود که میتواند در نهایت به نزاع داخلی و نا امنی بلندمدت نیز بیانجامد. ایرانیان بر خلاف بسیاری از کشورهای قراردادی که بر پایه یک تفاهم مشترک جمعی کنار یکدیگر قرار گرفته و تشکیل ملت داده اند، از 500 پیش از میلاد با مدیریت هوشمندانه کوروش بزرگ تا کنون واژه ملت را در خود تعریف کرده و تشکیل یک هویت مشترک جمعی داده اند و این همگرایی تاریخی را تا کنون به زیبایی و ظرافت خاصی حفظ کردند. گرچه در عصر معاصر دشمنان این مرز و بوم تلاش بی قفه ای داشتند که به این همگرایی ملی از درون آسیب بزنند و با ساختن فرقه هایی همچون: فرقه دموکرات آذربایجان، تروریست های داعش و جیش العدل، فرقه دموکرات کردستان، جبهه خلق عرب احواز، جبهه آزادی بخش بلوچستان، پانترکیسمو... میخواستند سناریو جنگ داخلی در ایران را رقم بزنند و ملت ایران را مقابل یکدیگر قرار بدهند، اما درایت و فهم مشترک ملی و همگرایی تاریخی مردم ما این فتنه ها را نقش بر آب کرد. اما از آنجا که این راهبردهای ضد ایرانی همچنان ادامه دارد، ضروری است که متناسب با این شیطنت ها برنامه ریزی های دقیقی تدوین و با آن مقابله نمود. لذا امروزه همگرایی و وحدت ملی مردم ایران از شیعه و سنی گرفته تا مسیحی و ارمنی و زرتشتی و آذری و کرد و لر و بلوچ و... در خصوص مسئله خلیج فارس زمینه ساز یکپارچگی ملی خاصی شده است که آحاد ملت را به یکدیگر نزدیک تر نموده و این ذهنیت را در میان مردم ایران نهادینه کرده است که جعل نام خلیج فارس به معنای تجاوز به هزاران سال فرهنگ و تمدن مشترک آنهاست. به همین دلیل میتوان به جرات بیان کرد که مسئله خلیج فارس یکی از مولفه های مهم و ارزشمند همگرایی ملی کشور بشمار میرود که با تکیه بر آن میتوان امنیت ملی را نیز تقویت نمود.
منابع:
1- بصيري، محمدعلي، (تحولات مفهوم امنيت ملي) ، اطلاعات سياسي - اقتصادي، شماره 164 - 163، فروردينو ارديبهشت 1380، ص 166.
2- مجتهدزاده، پيروز، جغرافياي سياسي و سياست جغرافيايي، چاپ اول، سمت، تهران 1380، ص 125
3- فيروزي، محرمعلي، (ايران و تهديدات ناشي از موقعيت جغرافيايي آن) ، مجله آموزش جغرافيا، شماره 74،بهار 1385، ص 54 .
4- مدني، سيداحمد، محاكمه خليجفارسنويسان، تهران، توس، 1357، ص15
این مقاله در خبرگزاری های ایران :