درخشش نام خلیج فارس در سازمان جهانی یونسکو

درخشش نام خلیج فارس در سازمان جهانی یونسکو

حدود 4 سال پیش با همت و تلاش قابل تقدیر سازمان میراث‌فرهنگی و گردشگری کشور پروژه ثبت "مهارت لنج سازی سنتی ایرانیان در خلیج فارس" در سازمان یونسکو به یک تیم تحقیقاتی تحت عنوان «سرزمین‌من» سپرده شد تا با گردآوری اسناد تاریخی و فرهنگی بومی منطقه خلیج فارس دو هدف مهم بین المللی دنبال شود. هدف اول ثبت نام خلیج فارس در یک سازمان معتبر جهانی و هدف دوم ثبت مهارت تاریخی ایرانیان در صنعت لنج سازی است.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

برگزیده هفته

آمار سایت


بازدید روز

۸۷۱

بازدید دیروز

۸۲۵

بازدید ماه

۶۱۶۹

بازدید کل

۹۱۹۲۴۸۷

افراد آنلاین

۱۳۸

درخشش نام خلیج فارس در سازمان جهانی یونسکو

تاریخ:۱۳۹۳/۱۱/۲۹

درخشش نام خلیج فارس در سازمان جهانی یونسکو

حدود 4 سال پیش با همت و تلاش قابل تقدیر سازمان میراث‌فرهنگی و گردشگری کشور پروژه ثبت "مهارت لنج سازی سنتی ایرانیان در خلیج فارس" در سازمان یونسکو به یک تیم تحقیقاتی تحت عنوان «سرزمین‌من» سپرده شد تا با گردآوری اسناد تاریخی و فرهنگی بومی منطقه خلیج فارس دو هدف مهم بین المللی دنبال شود. هدف اول ثبت نام خلیج فارس در یک سازمان معتبر جهانی و هدف دوم ثبت مهارت تاریخی ایرانیان در صنعت لنج سازی است. ساخت ناوهای دریانوردی که بیش از 25 سده پیش در کناره دریای پارس آغاز شد، به همان روش کهن تا امروز نیز در ایران زنده مانده است. نخستین گزارش‌ها از دوران هخامنشیان است و گروهی که به فرمان داریوش بزرگ رهسپار «سند» شدند تا ببینند که رود سند کجا به دریای پارس می‌ریزد. لذا  این اقدام با توجه به اینکه شیخ نشین های کوچک خلیج فارس مهارت خاصی در جعل و سرقت نامهای تاریخی و آثار فرهنگی ایران دارند از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است و سند افتخاری است برای ملت بزرگ ایران.

از بادبان تا پارو
داستان دریانوردی ایرانیان از 3هزار سال پیش با «وایو» آغاز می‌شود؛ یکی از ایزدان ایران باستان که به آن «وای» هم می‌گفتند و بادها به فرمان او می‌وزیدند. ایزدی با شخصیتی دوگانه؛ گاهی نیک، گاهی بد. گاهی مثبت، گاهی منفی. هر گاه که موافق می‌وزید نیک بود و یاور اورمزد، هر گاه که مخالف می‌وزید، بد بود و دستیار اهریمن. اما چگونه امکان داشت که او همواره موافق بوزد و در بند و اختیار انسان باشد. این بود که ایرانیان باستان اندیشیدند تا نیروی «وای» را به خدمت گیرند. در خشکی، بادگیر و آسباد را ساختند و در دریا بادنما و بادبان را.

بادگیر، آسباد (آسیای بادی) و بادبان، تله‌هایی بودند برای به دام انداختن باد. ایرانیان باستان باد را به تله می‌انداختند و نیروی بی‌کرانش را به سود خود به کار می‌بردند. با اختراع بادبان، دریانوردی ایرانیان دگرگون شد. تا پیش از آن قایق‌های پارویی تنها برای آنکه اندکی بتوانند از کناره دریا دور شوند و راه آبی کوتاهی را بپیمایند، نیازمند زور بازوی مردان بسیار بودند. اما با اختراع بادبان، ناوی که نیازمند مردان زورمند بود تا راهی کوتاه را بپیماید، دیگر نه به مردان زورمند که به دریانوردان خردمند محتاج بود. تفاوت بادبان و پارو، برابر بود با تفاوت نیروی اندیشه و زور بازو. این عصر از دریانوردی ایرانیان را عصر بادبان می‌نامیم؛ عصری که ایرانیان به افتخار آن سکه زدند و پاروها بر سکه‌های ایرانی جای خود را به بادبان‌ها دادند.

صنعت 3000 ساله
ساخت ناوهای دریانورد که بیش از 25 سده پیش در کناره دریای پارس آغاز شده، به همان روش کهن تا امروز در ایران زنده مانده است. نخستین گزارش‌ها از دوران هخامنشیان است و گروهی که به فرمان داریوش رهسپار «سند» شدند تا ببینند که رود سند کجا به دریای پارس می‌ریزد. پادشاه ایران یکی از سرداران نامی خود را به فرماندهی گروهی از دانشمندان و دلاوران، تنها برای دریافتن اینکه رودی کجا به دریایی می‌ریزد، به جایی دوردست گسیل می‌کند.

کهن‌ترین سندی که نام «دریای پارس» در آمده، سندی است که از دریانوردی ایرانیان می‌گوید، سندی از 2هزار و 500 سال پیش نوشته داریوش‌شاه درباره حفر نخستین آبراه (کانال) جهان که به نام امروزه به‌نام کانال سوئز معروف است: «داریوش شاه گوید: ... من یک پارسی‌ام. از پارس مصر را گرفتم. فرمان دادم تا این آبراه (کانال) را بکنند، از رودی به نام نیل که در مصر روان است تا دریایی که از پارس می‌آید. پس این آبراه کنده شد، آن‌چنان که من فرمان دادم و ناوها از مصر از راه این آبراه به پارس رفتند، آن‌گونه که مرا کام بود.»

سفر به جزیره دریانوردان
به روستای لافت در جزیره قشم که می‌رسیم، پیرمردانی را می‌بینیم که عمرشان را در دریا گذرانده‌اند و حالا از کار افتاده‌اند و به ساحل نشسته‌اند. این اولین‌بار نیست که به خلیج‌فارس می‌آییم اما این بار قرار دیگری داریم؛ این‌بار قرار دیگری داریم؛ قرار است تحقیقات میدانی تهیه پرونده «مهارت‌های سنتی ایرانیان در لنج‌سازی و لنج‌رانی در خلیج‌فارس» را برای ثبت در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو انجام دهیم و تمام بندرهای کرانه این دریا را بکاویم؛ در هر سه استان هرمزگان، بوشهر و خوزستان. سه استان با بندرهای تجاری، تاریخی و نامی‌شان؛ بندرهای لافت و کُنگ در هرمزگان، سیراف و لیان (بوشهر) در بوشهر و آبادان و خرمشهر در خوزستان و نیز بندرهای کوچک و بزرگ تجاری یا ماهیگیری، کارگا‌ه‌های لنج‌سازی، ثبت مراسم و آئین‌های مرتبط با دریانوردی و گفت‌وگو با دریانوردان قدیمی این سه استان.

«دریا سه موج دارد؛ موجی که بلند می‌شود و می‌شکند روی لنج، موجی که بلند هست و نمی‌شکند و همین‌جوری می‌آید و همه‌چیز را برمی‌دارد و می‌برد. موجی دیگر هم که کوتاه‌ است و آرام.» ناخدای کارکشته برایمان از توفان هم می‌گوید: «همه این موج‌ها که با هم بیایند، توفان می‌شود.» ناخدا «غلام تقی‌زاده » که به گفته خودش 60 سال از 75 سال عمرش را در کار دریا بوده. می‌گوید سال‌ها پیش با لنج‌های بادبانی یا به قول خودش «هوزاری» از قشم تا شاخ آفریقا هم رفته؛ البته مثل او در سراسر این جزیره کم نیستند؛ روزگاری دریانوردی در آب‌های آفریقا و هند جزو کارهای معمول دریانوردان این جزیره بوده. در سراسر جزیره قشم، دریانوردان اصولا تجارت می‌کردند تا ماهیگیری که البته هنوز هم کار به همین روال است؛ اگر روزگاری به هند و آفریقا می‌رفتند، حالا به دوبی و قطر می‌روند.

ناخدای تاریخی
ناخدا «احمد لافتی» یکی دیگر از دریانوردان قدیمی بندر لافت است؛ کسی که نه تنها سابقه‌ای پر و پیمان در دریانوردی دارد که از راویان قصه‌های دریا هم هست. «لنج که موتور نداشت؛ چادر داشت. آواز می‌خواندیم و چادر را بالا می‌بردیم برای سفر. کجا؟ به هند، به آفریقا، به خیلی دور. خب، حالا لنج آماده است، چطور برویم؟ با هوا. هوا که بپیچد توی چادر و ما برویم در دریا. » ناخدا لافتی به سختی حرف می‌زند اما کلماتش را درست ادا می‌کند و چنان هیجانی به جملاتش می‌دهد که پیچیدن باد در بادبان در ذهن ما به یک حادثه تبدیل می‌شود؛ گرچه واقعا هم در زمان خودش حادثه‌ای بوده. از آنجا که دریانوردان برای سفر به جنوب کره‌زمین با لنج بادبانی یا همان جهاز بادی، محتاج باد موافق بودند، سفر خود را با وزیدن بادهای موسمی که هر شش ماه از شمال به جنوب و برعکس در جریان است، تنظیم می‌کردند. آنها با باد موسمی شمال به جنوب، به آفریقا و هند می‌رفتند و آنجا منتظر می‌ماندند تا وزیدن باد موسمی جنوب به شمال آغاز شود و به خانه خود در ساحل شمالی خلیج‌فارس بازگردند؛ «وقتی هوا رو به جنوب می‌رفت چادر را پُر می‌کرد و می‌بُرد ما را جنوب، به آفریقا. خب چطور برگردیم حالا؟ بدون هوا که نمی‌شد. باید صبر می‌کردیم چندماه تا هوا به سمت خلیج‌فارس برود. تا آخر بهار فرصت بود، اگر برمی‌گشتیم که هیچ، ولی اگر بهار تمام می‌شد، تا آخر پاییز باید صبر می‌کردیم.»

چوب‌های اقیانوس‌پیما
یک نقاشی‌ بسیار ساده از کشتی با خط‌های منظم و میزان؛ این تمام چیزی است که پیرمرد لنج‌ساز به عنوان نقشه ساخت لنج نشان‌مان می‌دهد. همان‌جا روی یک ورق کاغذ سفید و با کمک یک چوب صاف به‌جای خط‌کش، یک کشتی ساده می‌کشد و زیرش می‌نویسد، بوم 500 تنی؛ «همین که این را بنویسم کافی است. کارگرها نوع لنج را می‌فهمند و بقیه‌اش را دیگر خودشان می‌دانند و چوب را به ا ندازه لنج 500 تنی می‌بُرند. همه‌چیز دستشان است.» ابراهیمی 60 سالی می‌شود که در همین کارگاه در کار لنج‌سازی ا ست. کارگاهی که از قدیم به یادگار مانده با لنج‌سازانی که یادگار همان دوران هستند؛ دورانی که جهاز بادی ساخته می‌شد. با اینکه مدت‌هاست لنج‌های فایبرگلاس جایگزین لنج‌های چوبی شده و روز به روز کارگا‌ه‌های ساخت لنج‌های چوبی به کارگاه‌های تعمیر لنج تبدیل شده‌اند، اما هنوز هم در بعضی نقاط  از سه استان هرمزگان، بوشهر و خوزستان، می‌توان کارگاه‌های قدیمی و سنتی را دید که در آن لنج‌سازانی باتجربه در حال ساخت یک لنج چوبی هستند.

ساخت یک شناور از قدیم تا امروز تفاوت چندانی نکرده. از میان انواع شناورها، مثل قایق‌های پارویی «کَرفه» و «کَلَک» و لنج‌های «سَمبوک»، «بوم»، «جالبوت»، «گالِت»، «ابِِر»، «بَغَله»، «سَماچ»، «بِیریک»، «کَچی»، «شَعوف»، «بَگ‌گاره»، «هوری»، «پاکستانی» و «یک‌دار »، امروزه بیشتر، لنج‌های پاکستانی ساخته می‌شوند چرا که بار زیادی را در خود جای می‌دهند. لنج بوم که زمانی از بهترین کشتی‌ها برای دریانوردان ایرانی بود و هنوز هم بی‌رقیب مانده، کم‌کم‌ از دور خارج می‌شود، چرا که دریانوردان دیگر به سفرهای طولانی نمی‌روند. ساختار لنج بوم به‌گونه‌ای وسط ایرانیان طراحی شده تا مناسب سفرهای دریایی دوردست باشد و در برابر توفان‌ها مقاوم. ابراهیمی لنج‌ساز به ما می‌گوید که هیچ لنجی نمی‌تواند جای بوم را برای سفرهای طولانی بگیرد؛ «توفان نمی‌توانست لنج بوم را غرق کند، روی آب می‌ماند. قدیم همه بوم می‌ساختند، آنها هم که وسع‌شان نمی‌رسید، جالبوت سفارش می‌دادند.»

متن خبر در سازمان جهانی یونسکو:

http://www.unesco.org/culture/ich/index.php?USL=00534



دیدگاه خود را بیان کنید