قطر و آینده امنیت خلیج فارس
تاریخ:۱۳۹۳/۱۰/۰۳
قطر و آینده امنیت خلیج فارس
روح الله پورطالب، کارشناس ارشد مرکز مطالعات خلیج فارس
قطر معتقد به تحکيم روابط با کشورهاى اسلامى و جهان سوم و عرب بوده و در صدر کشورهايى قرار دارد که بخشى از درآمد ملى خود را به حمايت و کمک از کشورهاى جهان سوم اختصاص مىدهند.
کشور امارات اولین دولتی بوده که توانسته بعد از هشداری که دستگاه جاسوسی عربی به سران امارات و دستگاه امنیتی آن کشور داده، موفق به کشف گروهک مذکور داخل خاک کشورش شود که در پی این عملیات افراد این هسته اعتراف کردند در پایگاههای نظامی در نزدیکی پایتخت قطر آموزش نظامی دیده بودند و سپس دستگیر و داراییهای نقدی آنها هم ضبط گردیده و این علاوه بر کارتهای اعتباری بود که با اسامی نامعلوم از آنها کشف شده است.
مقدمه :
منطقه خلیج فارس به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی از حساس ترین و مهم ترین مناطق جهان به شمار می رود. قرار داشتن منابع عظیم سوختهای فسیلی و نیز وابستگی کشورهای صنعتی و در حال توسعه به انرژی، به این منطقه اهمیت ویژه ای داده است. به همین دلیل، امنیت و آرامش خلیج فارس، اهمیت فوق العاده ای داشته و دارد. قدرت های فرامنطقه ای همواره تلاش داشته اند، چنین وانمود کنند که منطقه خلیج فارس در طول تاریخ ناامن بوده و هدف از حضور آن ها در این منطقه، تامین امنیت است. ولی تجربه های مختلف نشان داده که برقراری امنیت واقعی و پایدار تنها با همکاری کشورهای منطقه امکان پذیر است. هشت کشور، در حاشیه خلیج فارس قرار دارند و بیشترین تلاش ها و پیگیری ها برای برقراری امنیت منطقه ای در خلیج فارس، متعلق به ایران است.
خلیج فارس به عنوان یک مجموعه، برای تنظیم روابط امنیتی میان کشورهای عضو از یک سو و مقابله با تهدیدات و چالش های درون و برون منطقه ای از سوی دیگر، به یک سیستم امنیتی کارآمد نیازمند بوده و هست. بنابراین فارغ از هرگونه برداشت و ادراکی از سوی کشورهای عضو مجموعه، تعامل و همکاری آنها در چارچوب یک نظم امنیتی بیش از آنکه تابع اراده و خواست آنها باشد، برخاسته از یک ضرورت و نیاز مشترک خواهد بود. بر این اساس کشورهای این منطقه در یک سیستم امنیتی به هم پیوسته و به عنوان یک مجموعه، متاثر از وابستگی متقابل امنیتی میان همدیگر به سر می برند.
اما این سوال مطرح می شود که قطر به عنوان یک بازیگر کوچک منطقه ای چه نقشی در تامین امنیت منطقه دارد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید گفت که قطر به عنوان یکی از کوچکترین کشورهای حوزه خلیج فارس، فکرهای بزرگی در سر دارد، به طوری که همیشه به دنبال این است که خود را یکی از تاثیرگذار ترین کشورهای منطقه در تحولات جاری بنامد. در رابطه با امنیت قطر ذکر این نکته جالب توجه است که در میان کشورهای حوزه خلیج فارس، بر اساس شاخص صلح جهانی در سال 2013، قطر در رده نخست جای گرفته است و در بعد جهانی، جایگاه این کشور در جهان نیز 22 است.
اما همین قطر با دلارهای نفتی که در اختیار دارد، باعث ایجاد نا ثباتی امنیت در دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، و کشورهای منطقه خاورمیانه شده است که به طور مثال می توان به بحرین که در رده 111 جهان است و سوریه که در رده ناامن ترین کشور جهان وجود دارد نام برد. با تمام این اوصاف که قطر به عنوان امن ترین کشور جهان قرار دارد، به عنوان پرتهدیدترین کشور جهان در بین ده کشور است که احتمال نا امنی در این کشور وجود دارد. در سال 2013 با کناره گیری شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرزندش تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی به عنوان نهمین پادشاه قطر به قدرت رسید و سیاستهای پدر را در ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه در پیش گرفته است. روندهای موجود به خصوص سیاست متناقض و مداخله گرایانه قطر در قبال تحولات جهان عرب به ویژه در قبال سوریه و عدم موفقیت مورد انتظار آنها در شکست حکومت سوریه و روی کارآمدن دولتی موافق در این کشور و در نتیجه گسترش حوزه نفوذ قطر، و همزمانی این موضوع با طرح تشکیل سازمانی شامل همه کشورهای منطقه در تامین امنیت خلیج فارس، این گمانه را تقویت می کند که عدم موفقیت قطر در دستیابی به سیاست های خود در سوریه و تاحدی مصر و شمال آفریقا، رهبران این کشور در تلاش هستند تا در ماجرایی دیگر حضور مستقیم داشته باشند و وجهه از دست رفته را اینبار با رویکردی امنیت ساز در خلیج فارس، ترمیم نمایند.
با آغاز تحول های مهم منطقه ای، به ویژه بیداری اسلامی درشمال آفریقا، قطر درصدد برآمده است تا با اقدام هایی نظیر میانجیگری بین مخالفان و نظام حاکم، ارایه پیشنهادهای مختلف و مشارکت در اقدام نظامی بین المللی در لیبی و مداخله در قطر خود را بعنوان کشوری قدرتمند و تاثیر گذار در سطح منطقه معرفی کند. در ادامه همین سیاست و قدرت طلبی قطر بود که ریاست نشست اتحادیه عرب در خصوص بررسی اوضاع سوریه را نیز برعهده گرفت. نشستی که در نهایت به تعلیق عضویت سوریه در این اتحادیه منتهی شد. قطر همچنین در اعزام نیروهای سپر جزیره به بحرین به منظور سرکوب مردم در این کشور، شرکت کرد. با این اوصاف نقش قطر در ایجاد نا امنی در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه جالب توجه است که در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
ماهیت سیستم سیاسی اقتصادی قطر
کشور قطر در جنوب غربی قاره آسیا و در منطقه خاورمیانه و در میانه حاشیه ساحل جنوبی خلیج فارس واقع شده است. سرزمین قطر با آنکه خود شکل شبه جزیره ای دارد و حلقه اتصال بین شمال و جنوب خلیج فارس می باشد، قسمتی از شبه جزیره بزرگ عربستان می باشد. همچنین این سرزمین به دلیل موقعیت مناسب خود، اتصال دهنده سواحل شرقی و غربی خلیج فارس است.
شیخ نشین قطر یک شبه جزیره است که حدود 160 کیلومتر مربع طول وبین 55 تا 90کیلومتر عرض دارد و در ساحل جنوب غربی خلیج فارس و در شرق عربستان سعودی قرار گرفته است. نزدیکترین همسایه دریایی آن (درسمت مرزهای شمالی اش) بحرین است که در فاصله 28 کیلومتری آن واقع است.
ماهيت رژيم سياسي قطر سلطنتي است. نظام سياسي قطر از امير قطر، نخستوزير، شوراي وزيران (قوه مجريه)، شوراي مشورتي يا مجلس شورا (قوه مقننه) و قوه قضائيه تشکيل يافته است. امير قطر بالاترين مقام و رئيس حکومت قطر است و عاليترين فرد تصميم گيرنده در کشور به شمار ميآيد.
از سال 1970 میلادی با مطرح شدن قانون اساسی، شیوه اعمال قدرت و روابط حاکم و مردم به صورت جدیدی در کشور مطرح شد. بر اساس قانون اساسی قطر یک کشور مستقل عربی است که اسلام، دین رسمی و شریعت، منبع اصلی قانونگذاری در آن و زبان عربی، زبان رسمی قطر می باشد[1].
اقتصاد قطر تک محصولی و متکی به نفت است و نفت حدود 94 درصد درآمدهای صادراتی و بالغ بر80 درصد بودجه کشور را تامین می کند. پول آن ریال قطر می باشد و دارای 100 درهم است. نظام اقتصادی عمان را می توان به سه دوره توسعه اقتصادی(1970 تا 1986) کاهش هزینه هاو بهینه سازی(به دلیل سقوط بهای نفت در سالهای 1985و 1986) و رشد و توسعه ثابت و پایدار(1990 تاکنون) تقسیم کرد.
قطر معتقد به تحکيم روابط با کشورهاى اسلامى و جهان سوم و عرب بوده و در صدر کشورهايى قرار دارد که بخشى از درآمد ملى خود را به حمايت و کمک از کشورهاى جهان سوم اختصاص مىدهند. در سال ۱۹۹۰ اين کشور بدهىها و سود ناشى از اعطاى وامهايى را که کشورهاى مصر، سوريه، کامرون، مالي، مراکش، تونس، موريناتي، سومالي، گينه و اوگاندا بايد به قطر پرداخت مىکردند، لغو نمود. اين کشور همچنين اقدام به اهداى برخى کمکهاى دوستانه جهت پروژههاى عمرانى در کشورهاى خاورميانه نموده است.[2] با این وجود نقش قطر در ایجاد ناثباتی در کشورهای منطقه و امنیت خلیج فارس پررنگ تر بوده و هر روز بر این نقش خود می افزاید.
بی اعتمادی مانع همگرایی امنیتی در خلیج فارس
کشورهای عربی در منطقه خلیجفارس، اقدام به تشکیل سازمانهایی منطقهای، به منظور ایجاد محملی برای دیپلماسی چندجانبه و اتخاذ سیاستهای خارجی همگرا نمودهاند که در این میان «شورای همکاری خلیجفارس» بسیار اهمیت دارد. البته کارکرد نامناسب این سازمان باعث شده تا این سازمان به جای آنکه عاملی وحدتبخش در میان کشورهای عضو باشد، باعث درگیری و نزاع بیشتر آنان شود. درواقع تداوم زیست و همگرایی حداقلی آن، بیش از آنکه محصول کنش سیاسی هدفمند اعراب حاشیه خلیجفارس باشد، تابعی از دشمنان خارجی و بحرانهای منطقهای بوده است.
این سازمان که اساساً در تقابل با انقلاب اسلامی ایران موجودیت یافته است، در سالهای اخیر و بهویژه پس از تحولات انقلابی در جوامع عربی دچار شکافهای فزاینده شده است. بهگونهای که در طی سه سال گذشته شاهد شکافهای گسترده قطرـ عربستان و ...، عدم پیروی عمان از سیاستهای ضد ایرانی شورا و نیز شکست طراحیهای سازمان برای یمن و بحرین بوده است[3].
در بررسی موانع شورای همکاری برای رسیدن به یک ساختار دفاعی مشترک میتوان دو عامل را بهعنوان عوامل اصلی مطرح کرد: عوامل هویتی، اختلافات مرزی- سرزمینی.
اختلافات هویتی
یکی از مهمترین عواملی که شکلدهنده الگوهای رفتاری کشورها در خلیجفارس است، هویتهای تاریخی هستند که چه در سطح فروملی و چه در سطح فراملی بهعنوان عوامل تعیینکننده و تشدیدکننده رقابتهای منطقهای عمل میکنند. تهدیدات امنیتی در برابر رژیمهای سیاسی در خلیجفارس بهویژه به دلیل رقابت قدرت و وجود هویتهای فرامرزی در منطقه- هویت قومی در میان اعراب و خطر کردها و هویت اسلامی شامل تقابل سنی و شیعی- بسیار برجسته است.
به دلیل اینکه کشورها از هویتهای قومی و مذهبی در کشور رقیبشان بهعنوان ابزاری برای فشار بر آنها بهره میبرند، کشورهای منطقه نهتنها در قبال تهدیدات متعارف از سوی همسایگان احساس خطر میکنند، بلکه از تهدیدات ایدئولوژیکی که همسایگان از طریق نفوذ بر گروههای قومی و مذهبی داخلی کشورها برای یکدیگر دارند، نیز احساس ترس دارند. این مسئله را نهتنها در روابط کشورهای عضو شورای همکاری با ایران میبینیم، بلکه در روابط کشورهای عضو این شورا با یکدیگر نیز مشاهده میکنیم. به همین دلیل است که شاهد رقابتها و اختلافات منطقهای و درون منطقهای قطر با عربستان و امارات برای کسب نفوذ بیشتر بر روندهای هویتی (اسلام وهابی در مقابل اسلام اخوانی) هستیم.
اختلافات مرزی
اختلافات مرزی نیز فصل دیگری از روابط کشورهای عضو شورای همکاری را تشکیل میدهد که منجر به غلبه رفتارهای تعارضآمیز کشورها با یکدیگر شده است. اختلافات سرزمینی زیادی میان کشورهای عضو شورای همکاری وجود دارد. این اختلافات شامل اختلافات کویت و عربستان سعودی بر سر جزایر قارو و ام المرادم؛ اختلاف عربستان سعودی و قطر بر سر نواحی مرزی فی مابین؛ اختلافات قطر و بحرین بر سر مجمعالجزایر حوار؛ اختلاف عربستان سعودی و امارات متحده عربی (ابوظبی) بر سر مناطق بوریمی و لیوا؛ و مشکلات حل نشده امارات متحده عربی و عمان بر سر نواحی منطقه دیبا میباشد [4]. که تنشهای زیادی را در روابط کشورهای این سازمان با یکدیگر ایجاد کرده است.
این اختلافات در زمانهایی که کشورهای عضو شورا احساس تهدید مشترک داشتهاند (مثل فزونخواهیهای صدام حسین) و یا اینکه بحث بر سر اصول خاصی بوده که از مؤلفههای تشکیلدهنده هویت کشورهای عضو این شوراست (مثل ظهور ایدئولوژیهای سکولار در مقابل ایدئولوژیهای دینی و یا تقابل دیگر هویتهای ملی با عربیسم)، کنار گذاشته شده و شاهد اتخاذ رویکرد واحد بین اعضای این شورا بودهایم. در دیگر موارد اما شاهدیم که این اختلافات شکافهای بزرگی در این شورا ایجاد کرده است.
این دو عامل علاوه بر اینکه منجر به شکلگیری شکافهای بسیاری بین کشورهای عضو این شورا شده است، اختلاف دیدگاه این کشورها نسبت به منبع تهدید را نیز به دنبال داشته است. کشورهای عضو شورای همکاری به دلیل عوامل گفتهشده در اغلب مواقع بیش از آنکه منبع تهدیدات امنیتی خود را به بیرون از این شورا ارجاع دهند، در درون این شورا جستجو میکنند. برای بیشتر این کشورها عربستان سعودی و ترس از سلطه این کشور، منبع تهدید به شمار میرود و برای این کشورها مشخص نیست طرح ایجاد ساختار دفاعی مشترک در مقابل چه تهدیدی قرار است شکل بگیرد.
آنچه مشخص است این مسئله است که تشکیل ساختار دفاعی مشترک شورای همکاری بیش از آنکه برآمده از خواستی همگانی باشد، خواسته عربستان سعودی است و این برخلاف این اصل است که چنین طرحهایی باید بر مبنای منافع سیاسی واقعنگر شکل بگیرد که دربرگیرنده منافع سیاسی همه کشورهای عضو باشد.
از سوی دیگر، بخشی از سیستمهای دفاعی و تسلیحاتی کشورهای عضو این شورا بهگونهای است که قابلیت سازگاری با یکدیگر و زیر نظر یک مرکز فرماندهی مشترک را ندارد[5]. بیش از 20 سال است که هرکدام از کشورهای این شورا به صورتی مستقل دست به خریدهای تسلیحاتی زدهاند. سیستمهای تسلیحاتی کشورهای عضو این شورا را کشورهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و روسیه تأمین میکنند. این تنوع در منابع تأمین تسلیحات نوعی ناهمگونی را در ابزارهای تسلیحاتی این کشورها برای ایجاد یک ساختار دفاعی مشترک ایجاد میکند؛ بهویژه تفاوتهایی که بین ساختار متکی بر سلاحهای غربی و ساختار متکی بر سلاحهای روسی وجود دارد[6].
اما برای بحث عدم همگرایی در بین کشورهای حوزه خلیج فارس ذکر این نکته خالی از لطف نیست به طوری که چندی پیش روزنامه الشرق الاوسط اعلام کرد که مخالفت قطر با امضای گزارش پایانی کمیته رسیدگی به توافق ریاض مربوط به " پایان اختلاف آن با کشورهای عربی خلیج فارس"، موجب شد اختلافات قطر با شورای همکاری خلیج فارس همچنان به حال خود باقی بماند.
نقش قطر در دورنمای امنیت خلیج فارس
چندی پیش هفته نامه المنار پرده از طرح قطر برای ایجاد ناامنی در کشورهای خلیج فارس نمود به طوری که این گزارش که از سوی المنار منتشر شده هشدار و زنگ خطری برای مقامات سعودی است تا به حقیقت دشمنی قطر پی ببرند و این در حالی است که مقامات عربستانی همچنان به همکاری خود با قطر، آمریکا، ترکیه و اسرائیل در توطئههای تروریستی مذبوحانهشان علیه مردم، فرزندان، علما، ارتش و توانمندیهای سوریه ادامه میدهند.
در این گزارش که بر پایه اطلاعات محرمانه دقیق و مهمی است، آمده که سران قطر از چند ماه قبل به اجرایی کردن نقشه مذبوحانه خود علیه کشورهای مختلف حوزه خلیج فارس اقدام نمودهاند و تاثیرات این نقشه به ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه به ویژه کویت، عمان و امارات انجامیده و به تدریج در طول چند ماه گذشته(2014) آشکار شده است به طوری که دستگاههای امنیتی در کشورهای مورد هدف نقشه مذکور توانستهاند پی به وجود گروهکی خرابکار ببرند که از سوی دوحه حمایت مالی شده است و کار این گروه اجرای اقدامات خرابکارانه و انفجار بمب داخل شهرهای مهم بوده است[7]
کشور امارات اولین دولتی بوده که توانسته بعد از هشداری که دستگاه جاسوسی عربی به سران امارات و دستگاه امنیتی آن کشور داده، موفق به کشف گروهک مذکور داخل خاک کشورش شود که در پی این عملیات افراد این هسته اعتراف کردند در پایگاههای نظامی در نزدیکی پایتخت قطر آموزش نظامی دیده بودند و سپس دستگیر و داراییهای نقدی آنها هم ضبط گردیده و این علاوه بر کارتهای اعتباری بود که با اسامی نامعلوم از آنها کشف شده است.
در پی بازجویی از افراد دستگیر شده محل مخفی سازی مقداری اسلحه و مواد منفجره که قبل از ورودشان به امارات ارسال شده بود معلوم گردید. همچنین در روند تحقیقات اطلاعات فراوانی در رابطه با امنیت ملی کشورهای حوزه خلیج فارس به خصوص کویت حاصل آمد که بلافاصله این اطلاعات برای رهبران کویت ارسال شده و درپی اعلام سه گروهک خرابکار دیگر نیز که از قطر آمده بودند، دستگیر شدند[8].
دولت قطر در صدد آن است که سرزمین امنی در منطقه خلیج فارس باشد که این هدف نه تنها به خاطر تحقق منافع اقتصادی و سوق یافتن دفاتر شرکتهای کاری بینالمللی موجود در منطقه به دوحه نیست چرا که این پدیده در منطقه معروف شده و تعدادی از شرکتهایی که شعبههایی در بحرین و کویت داشتهاند، خواهان انتقال دفاترشان به دوحه آن هم بر اساس پیشنهادات مشاوران امنیتی که نزد آن شرکتهای بینالمللی کار میکنند، هستند بلکه اهداف سیاسی نیز در این نقشه وجود دارد به طوری که دولت قطر با اجرای این نقشه سعی داشته تا طی ایام گذشته انقلاب مردمی بحرین علیه نظام آل خلیفه در منامه را برباید اما این تلاشها به شکست انجامید و رهبران انقلاب بحرین پیشنهادهای قطر را نپذیرفتند. سران قطر همچنین با اعزام گروهکهای تروریستی به کویت و امارات درصدد ایجاد ناامنی در این کشور بودند تا علیه منافع غربی و نهادهای رسمی کار کنند.
عربستان نیز که مواضع مشترکی با قطر نسبت به تحولات منطقه از جمله بحران سوریه دارد از این توطئه قطر بینصیب نبوده است. عربستان و قطر برای جذب رهبران باقیمانده القاعده که پس از مرگ بن لادن پراکنده شدهاند با یکدیگر رقابت میکنند و دستگاه اطلاعاتی قطر در این زمینه در جنوب یمن فعال است و درصدد سیطره بر گروههای القاعده است که به دنبال ناآرامیهای سیاسی و اختلافات بین ارتش در یمن قدرت گرفتهاند این تلاشهای قطری در یمن در راستای هدایت گروهکهای القاعده به سوی عربستان در زمان مناسب است . این در حالی است که عربستان نیز از طریق دیدارهایی که بین سران خود با رهبران بازداشتی القاعده در زندانهای سعودی برگزار میکند به دنبال ورق خوردن صفحه جدیدی در روابط بین دو طرف و ایجاد صلح و آشتی برای مقابله با توطئه های قطری است. پادشاه عربستان نیز قرار است دستور عفو برخی از رهبران القاعده را صادر کند. ریاض اخیرا به خانواده اسامه بن لادن نیز پناه داده است برخی منابع خبر دادند که انتقال خانواده بن لادن از پاکستان به ریاض به دنبال رایزنیهای سفیر سعودی در اسلاماباد با سران پاکستان صورت گرفته است[9]
نتیجه گیری
موضوع نقش قطر در امنیت خلیج فارس از جمله مباحث جدیدی است که این روزهای در رسانه های مختلف مورد بحث قرار می گیرد که با طرح این نوشتار خواستار این هستیم که دلایل اینکه قطر به عنوان یک بازیگر کوچک منطقه ای چه نقشی در ثبات امنیتی و ناامنی خلیج فارس دارد؟فرضیه ای که مطرح کردیم چنین بود که با توجه به اوضاع منطقه ای و وجود اختلافات گسترده در بین اعضاء شورای همکاری خلیج فارس، و تفکرات پادشاه قطر در ایجاد طرح قطر رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس را به دشمنی با ملتهای عرب سوق داده تا در جنایات و کشتارهایی که در حوزه کشورهای عربی از جمله سوریه به وقوع میپیوندد، سهیم باشند. با این اوضاع این کشور نقش گسترده ای را در ایجاد ناامنی در خلیج فارس دارد.
شورای همکاری خلیجفارس هم بهعنوان یک نهاد منطقهای مبتنی بر انگارههای ژئوپلیتیک و ارزشهای پانعربی شکل گرفته است. لذا تأمین امنیت از طریق وابستگی به ایالاتمتحده و نیز مواضع عمیقاً ضد ایرانی از ویژگیهای ذاتی این شورا به شمار میرود؛ اما در سایر مسائل اختلافات میان اعضا بهقدری گسترده است که شورای همکاری را به نهادی ناکارآمد و منفعل بدل ساخته است. درست به دلیل موارد فوق، این شورا در مسیر فعالیت خود مدام در یک چرخه همگرایی ـ واگرایی قرار داشته است. تحولات انقلابی جهان عرب در چند سال اخیر و به قدرت رسیدن اخوان المسلمین باعث شکاف فزاینده و دوقطبی قطر ـ عربستان در این شورا گردید؛ اما به نظر میرسد تحت تأثیر تهدید داعش، تصمیم آمریکا برای شکلدهی به ائتلاف ضد داعش و نیز مذاکرات هستهای ایران و کشورهای غربی، مجدداً شورا وارد دورهای از همگرایی شده است که بیتردید مقطعی خواهد بود.
اما آنچه بیش از همه بحران در شورای همکاری خلیجفارس را دامن زد، رویکرد متفاوت قطر در تحولات انقلابی خاورمیانه بود. قطر اساساً برعکس کشوری چون عربستان که حافظ نظم پیشین به شمار میرود، تلاش گستردهای را آغاز نمود تا ضمن بهرهگیری از دیپلماسی دلار و قدرت رسانهای روابط مؤثری را با نسل جدید سیاستمداران خاورمیانه آغاز نماید. بر همین اساس قطر به همراه ترکیه، به همراهی و حمایت از اخوان المسلمین در مصر و تونس، و حمایت از حماس در فلسطین اقدام کرد.
واضح بود که در موارد فوق فقط سیاست قطر در مورد سوریه با سیاست عربستان همراستا است. لذا عربستان بهسرعت نسبت به عزم برتریجویانه قطر در شورای همکاری و ایفای نقش یک کشور محور و حامی انقلابهای عربی واکنش نشان داد و آن را تهدیدی علیه سلطنت سعودی به شمار آورد. تحولات مصر و صعود اخوان المسلمین به قدرت سیاسی، گسل سیاسی این شورا را در مدار تزلزل قرار داد و عملاً شورای همکاری خلیجفارس را دوقطبی نمود.
قطر با وجود اینکه سابقه دیرینه ای ندارد، اما با همسایگان خود در رابطه با مباحث مرزی خود اختلافات گسترده ای دارد، اختلاف با عربستان، بحرین و امارات از جمله این اختلافات مرزی هستند که در متن به آنها اشاره شد.
با وجود بحث گسترده امنیت در حوزه خلیج فارس، اما همیشه این منطقه از وجود ناثباتی امنیتی در رنج است، چرا که وجود کشورهای مداخله گر فرامنطقه ای از جمله آمریکا که پایگاه های نظامی خود را در این منطقه بنا نهاده است، این امنیت را به خطر انداخته است، و وجود کشور کوچکی مانند قطر که جیره خوار آمریکا بوده و ایالات متحده از این کشور به عنوان سپر اقتصادی خود در منطقه استفاده می کند.
فهرست منابع
[1] صفوی، سید یحیی(1380). مقدمه ای بر جغرافیای نظامی ایران. جلد سوم، تهران: انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.ص 263
[2]http://www.aftabir.com/travel/countries/qatar/international_relations/foreignpolitic.php
[3]http://tabyincenter.ir/index.php/research/63
[4] مجتهد زاده، پیروز (1380)، امنیت و مسائل سرزمینی در خلیجفارس (جغرافیای سیاسی دریایی)، ترجمه امیر مسعود اجتهادی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
[5]Saidy brahim (2014), the gulf cooperation councils unified military command, forein policy research institute, the philandelphia papers, NO.6
[6]http://tabyincenter.ir/index.php/research/63
[7]http://daypress.ir/fa/pages/print.php?cid=30906
[8]http://www.islamtimes.org/vdcf01dy0w6dt1a.igiw.txt
[9]http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13910218001496