کنفدراسیون عربی تهدیدی جهت اشغال دائمی بحرین

کنفدراسیون عربی تهدیدی جهت اشغال دائمی بحرین

در روزهای اخیر منطقه خلیج فارس شاهد سناریویی گستاخانه و فراتر از تصور کارشناسان سیاسی و امنیتی بود که بواقع شوک بزرگی را به محافل سیاسی وارد نمود. بدون اغراق بحرین یکی از مهم ترین مناطق استراتژیک در خلیج فارس بشمار میرود که نزدیکی آن به ایران یا عربستان میتواند معادلات منطقه را به سود هر دو طرف تغییر دهد. در حال حاضر متاسفانه بحرین یکی از پایگاههای حفظ منافع آمریکا در خلیج فارس بشمار میرود و پیمان دفاعی بین ایالات متحده و بحرین نه تنها دسترسی ایالات متحده به پایگاه های هوایی بحرین را امکانپذیر نموده است.

موزه خلیج فارس

ژئوپلتیک خلیج فارس

اسناد خلیج فارس

نقشه های خلیج فارس

آمار سایت


بازدید روز

۳۹۵

بازدید دیروز

۵۷۲

بازدید ماه

۱۱۵۰۲

بازدید کل

۹۳۰۹۵۵۶

افراد آنلاین

۵۰

کنفدراسیون عربی تهدیدی جهت اشغال دائمی بحرین

تاریخ:۱۳۹۰/۱۲/۱۰


کنفدراسیون عربی تهدیدی جهت اشغال دائمی بحرین

ماهنامه پیام انقلاب

در روزهای اخیر منطقه خلیج فارس شاهد سناریویی گستاخانه و فراتر از تصور کارشناسان سیاسی و امنیتی بود که بواقع شوک بزرگی را به محافل سیاسی وارد نمود. پادشاه عربستان و همتای بحرینی او در نشستی تحت عنوان «همایش فرهنگی الجنادریه» توافق کردند بحرین به یکی از مناطق تحت سلطه آل‌سعود تبدیل شود و بحرین استقلال سیاسی خود را لغو و به یکی از استانهای عربستان تبدیل گردد! استدلال عربستان مبنی بر الحاق بحرین نوعی پیش قدمی این کشور در تشکیل یک کنفدراسیون خیالی از کشورهای جنوبی خلیج فارس است. عبدالله بن عبدالعزيز، شاه سعودي، روز اول دسامبر گذشته طرح الحاق و اتحاد ۵ کشور عضو شوراي همکاري خليج فارس به يکديگر را به اين شورا ارائه داد و ادعا کرد: اين اقدام امنيت نظامي و مالي و سیاسی اين کشورها در برابر ايران را تقويت و تحکيم مي‌کند!

"نجيب الحمر" مدير روزنامه حکومتي "الأيام" بحرين و "نيبل الحمر" مشاور اطلاع رساني پادشاهي بحرين در تأييد اين خبر، تصريح کرد که حکومت بحرين، بزودي در فرماني سلطنتي، الحاق خود به عربستان را اعلام مي کند. این در حالی است که فرمان حکومتی پادشاه نامشروع بحرین بدون برگزاری رفراندوم و پرسش از مردم بحرین جهت الحاق به عربستان در حقیقت نوعی فروش این کشور به خاندان آل سعود و ایالات متحده محسوب می شود. آخرين هماهنگي‌ها در اين‌باره صرف نظر از رد و بدل کردن نامه‌هاي متعدد در جشنواره به اصطلاح فرهنگي الجنادريه، ميان پادشاه بحرين با پادشاه عربستان سعودي نیز صورت گرفته است.

"عادل عبدالرحمن المعاوده" نماینده پارلمان غیرقانونی بحرین نیز از رژيم حاکم بر بحرين خواست به شکلي جدي به الحاق بحرين به عربستان و تبديل آن به يکي از ايالت‌ها و استان‌هاي آن بينديشد و هرچه سريع‌تر در اين‌باره تصميم نهايي را اتخاذ کند! وی در توجيه اين درخواست خود، به تهديداتي متعددی اشاره کرد که رژيم آل‌خليفه با آن مواجه است از جمله تحرکات و اعتراض‌هاي مردمي اين کشور که وي آنها را "اعتراض‌هاي شيعي" توصيف کرد و بیان نمود حال که رژيم آل‌خليفه از سرکوب اين ناآرامي‌ها مأيوس شده مي‌تواند، با پيوستن به عربستان با کمک‌هاي بيشتر آل‌سعود امکان بيشتري براي سرکوب و جلوگيري از گسترش اين اعتراض‌ها بيابد. همچنین اتخاذ این تصمیم راهبردی را ایجاد سیستم واحد و يکپارچه در برابر تهديدات منطقه‌اي عنوان و آن را در "رويارويي با جمهوري اسلامي ايران" که در تلاش است به قدرت برتر منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و غرب آسیا تبدیل شود خلاصه کرد.

در نخستین واکنش انقلابیون بحرینی عبدالرووف الشايب، سخنگوي ائتلاف انقلابيون 14 فوريه بحرين در گفت‌و‌گو با شبكه خبري العالم گفت: ما هرگز به رژيم آل خليفه اجازه نخواهيم داد كه استقلال بحرين و سرزمين آن را به عربستان سعودي بفروشد، عربستاني كه حداقل اصول حقوق بشر را براي ملت عربستان محترم نمي‌شمارد. بايد يك برنامه سياسي و مقاومت عملي عليه اين طرح وجود داشته باشد زيرا ملحق كردن و فروش بحرين به عربستان قانوني نيست و سازمان ملل و هيچ يك از قوانين بين‌المللي آن را نمي‌پذيرد و ملت بحرين با اين نقشه با همه ابزارهاي مشروع مقابله خواهند كرد.

در یک بررسی مختصر، کشور بحرین حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد که از این میان حدود 70% جمعیت آنرا شیعیان تشکیل می دهند و با وجود اکثریت قالب شیعیان در بحرین حاکمان این منطقه از سنی های کشور عربستان یعنی خاندان آل خلیفه می باشد. از آنجایی که حکومت آل خلیفه در هراس از بیداری ملت شیعه این کشور که تا رسیدن نتیجه بیش از یکسال است که مقاومت می‌کنند در آخرین شگرد و به ناچار دست به چنین عمل ننگینی زده تا بلکه به کمک آل سعود بتواند بر این بیداری اسلامی غلبه کند. اما باتوجه به اختلافات متعددی که این کشورهای کوچک بایکدیگر دارند و پیشینه عدم همبستگی داخلی در جوامع عرب، کنفدراسیون عربی خلیج فارس امری دور از ذهن و تنها جهت اشغال دائمی بحرین بنظر میرسد.


نگاهی کوتاه به فرجام برخی اتحادیه های عربی
روز اول فوريه 1958 / 12 بهمن 1336 دو كشور مصر و سوريه به موجب پيماني كه در قاهره به امضاي رهبران آنها رسيد، اتحاد خود را تحت عنوان «جمهوري متحدعربي» اعلام كردند و روز دوم اسفند همان سال به موجب يك همه پرسي جما‌ل عبدالناصر به رياست اين اتحاديه برگزيده شد .در 27 بهمن همان سال جمهوري يمن نيز به اين اتحاد پيوست. سه كشور مذكور به طور جداگانه عضو اتحاديه بودند ولي خط مشي‌هاي متخذه در زمينه‌هاي سياست خارجي و دفاعي توسط يك شوراي عالي كه در رأس آن افسران مصري قرار داشتند، هدايت و هماهنگي مي‌شد و در قالب مقابله با غرب تفکرات پان عربیستی خود را دنبال میکردند. اقدام ناصر البته در خاورميانه بدون بازتاب نماند و در فاصله 2 هفته پس از تشكيل اين اتحاديه، دو دولت عربی اردن وعراق علیرغم پیوستن به این اتحادیه عربی با احساس نگراني از گسترش تفكر ناصريسم، دست به يك هم پيماني متقابل با هدف مقابله با اتحاد دمشق ـ قاهره زدند. اين پيمان كه در25 بهمن 1336 در اردن به امضاي ملك فيصل و شاه‌حسين رهبران عراق و اردن رسيد، عكس‌العملي در برابر اتحاد مصر و سوريه محسوب مي‌شد. دو كشور سپس در 23 ارديبهشت 1337 رسماً تشكيل «فدراسيون مشترك عرب» را دادند. در نهایت هر دو اتحادیه عربی به سرعت فروپاشید و دولتهای درونی نیز با کودتا جدا شدند.

اتحادیه عرب بر بنیان تفرقه و اختلاف
اتحادیه عرب در حال حاظر ۲۲ کشور عربی در آن عضویت دارند و سنگ بنای این سازمان به پیشنهاد آنتونی ایدن نخست وزیر دولت استعماری انگلیس و بعد از جنگ دوم جهانی گذاشته شده‌است و در حقیقت پایه آن بر منبای اندیشه های انگلیسی بنا نهاده شده است. اتحادیه عرب در طول تاریخ 67 ساله‌اش بارها ثابت کرده است که درست آن کاری را که به طور معمول بخاطر آن چنین اتحادیه‌های حکومتی‌ تاسیس می‌شوند، نمی‌تواند انجام دهد، یعنی در بیرون وحدت را به نمایش بگذارد و در درون مشکلات داخلی را حل کند. کنفرانسهای سالانه این اتحادیه به جهان نشان داده است که ۲۲ کشور عضو این اتحادیه با هم متحد نیستند و ناتوان‌اند از اینکه حتی تلاشی کنند تا راهی را برای حل برخی مشکل‌های ساده را بیابند. در حقیقت 22 کشور عربی ناتوان از حل مسئله کشور کوچک فلسطین هستند و حتی علیرغم تشکیل اتحادیه دارای چالشهای جغرافیایی در مرزهای یکدیگر هستند. این اتحادیه به جای پرداختن به مشکلات فلسطین در اندیشه توسعه طلبی های فاقد مشروعیت در خلیج فارس و حمایت از ادعاهای واهی امارات متحده عربی در مالکیت بر جزایر سه گانه ایرانی می باشد و بیانیه های بی ارزشی را در همین راستا صادر میکنند. در اتحادیه عرب بارها تنها سران دولت‌های نیمی از کشورهای عضو در کنفرانس حضور یافته بودند و باقی کشورها نیز هیئت‌های نمایندگی رده پایین خود را فرستاده بودند، در صدر آنان عربستان سعودی هستند و مصر و اردن. و بارها لبنان هیچ نماینده‌ای به کنفرانس نفرستاده بود. دلیل آن همسویی سیاست سوریه و لبنان و فلسطین با ایران می باشد و این امر انشقاق در این اتحادیه را به وضوح بر همگان آشکار نموده است. به يقين مي توان گفت كه از سال ۱۹۴۵ يعني زمان تاسيس اين اتحاديه تا امروز تنها شاهكار اين سازمان عربي تعليق عضويت سوريه از سوي اتحاديه عرب در زمستان امسال بوده است. سازماني كه با وجود پيمان هاي مشترك دفاعي و اقتصادي با كشورهاي عربي تا كنون هيچگاه با آنان دراين باره به توافق نرسيده است و حتی تجربه تجاوز نظامی عراق به کویت را درون کارنامه خود دارد. با نگاهي به رويكرد اتحاديه عرب دربرابر چالشهاي مهم عربي و منطقه مي توان دريافت كه اين سازمان عربي نتوانسته است ديدگاههاي خود را به جامعه جهاني تحميل كند . با نگاهي به آرشيوفعاليت هاي اتحاديه عرب مي توان دريافت كه تنها دستاوردهاي اين سازمان دهها تن كاغذ و بيانيه است كه هيچكدام ضمانت اجرايي نداشته است. به عبارتي اين سازمان به عنوان ابزاري در اختيار غربي ها قرار گرفت تا به اقدامات چپاولگرایانه خود در کشورهای نفت خیز عربی ماهيت و رنگ وبوي عربي بدهند. همچنین شورای همکاری خلیج فارس نیز نوع دیگری از همین اتحادیه های نمایشی می باشد.

اختلافات مرزی کشورهای عربی خلیج فارس
کشورهای خلیج فارس،ازنظرمرز دریایی و زمینی حدود 23 اختلاف سرزمینی کوچک و بزرگ با یکدیگر دارند. برخی از این اختلافات به شرح زیر می باشد:

اختلافات مرزی عربستان سعودی- قطر
یکی از جدی ترین درگیری ها ی مرزی وارضی بین ریاض ودوحه وجود دارد که هرازگاهی اوج می گیرد وموجب بروز تنش میان دوکشور می شود. در 20 دسامبر 1992 ریاض ودوحه تصمیم گرفتند که موافقت نامه 1965 را به اجرا درآورند وچند کیلومتر از خاک عربستان به قطر تعلق بگیرد.از سال 1965 تاکنون،دوکشور در نقطه ابوالخفوس درگیری دارند.همچنین جزیره حالول نیز از موارد اختلاف ریاض ودوحه است.


اختلافات مرزی بحرین - قطر
دوکشور کوچک وکم جمعیت بحرین و قطر برسر مسائل مرزی نیز با هم درگیری دارند که گاه دامنه مناقشات اوج می گیرد تاجایی که یک باربحرین تصمیم گرفت به دیوان دادگستری بین المللی شکایت کند که با میانجیگیری کشورهای عضو شورای همکاری این اقدام متوقف شد.این درگیری ها به دلیل ادعاهایی است که هرکدام ابراز می دارند.از جمله:جزیره حوار که در 20 کیلومتری بحرین و 2 کیلومتری قطر واقع است ودولت بحرین مصمم است حاکمیت خود را بر جزایر حوار و زباره تثبیت کند ونیروهای نظامی خود را در آنجا مستقر سازد.

اختلافات مرزی عمان - امارات متحده عربی
دو کشور عمان و امارات نیز مانند سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از نظرمرزهای سرزمینی اختلاف دارند. عمان خواهان راهی است که آن کشور را به شبه جزیره مسندام از طریق فجیره و شارجه وصل می کند وامارات مخالف این درخواست عمان است واین اختلاف ،به درگیری مسلحانه در سال 1979 بین دوکشور انجامید،به طوری که عمان تا کاه مه 1991 از برقراری روابط کامل دیپلماتیک با امارات خودداری می ورزید.

اختلاف مرزی عراق - کویت
اختلافات عراق با کویت اختلافی دیرینه وبه قدمت عمرتأسیس واعلام استقلال کویت است.زیرا گذشته از اختلافات مرزی،اصولا ً عراقی ها موجودیت کشوری به عنوان کویت را به رسمیت نمی شناسند وکویت را منطقه چهارم عراق می دانند. با روی کار آمدن طالبانی رئیس جمهوری کرد عراق این ادعاها کمرنگ تر شده ولی همچنان باقی است.

با وجود این روحیه عدم همبستگی در کشورهای عربی طرح چنین کنفدراسیون در خلیج فارس از سوی عربستان سعودی نه تنها سرانجامی نخواهد داشت بلکه تنها به دلایل امنیتی زیر مطرح گردیده است:

1- محو انقلاب مردم بحرین با الحاق این کشور به عربستان و پیوستن به جامعه ای بزرگتر در جهت کمرنگ شدن اعتراضات مردمی و سرکوب هرچه راحت تر شیعیان.
2- بازگشت آرامش به استان مرزی الشرقیه که بخش قابل توجهی از شیعیان عربستان در آنجا سکونت دارند و کانون چاه‌های نفت عربستان است. 10% تولید روزانه نفت جهان از این منطقه صورت می‌گیرد و در این میان اگر انقلاب بحرین بخواهد به سرانجام برسد و بر عربستان تاثیر بگذارد، بی‌شک منطقه الشرقیه اولین نقطه تاثیر پذیر از این حیث بشمار می‌آید و این امر موجب می‌شود تا بحران داخلی بحرین به بحران منطقه‌ای و سپس بین المللی تبدیل شود و بنیان حاکمان نامشروع وهابی را فرو بریزد.
3- حفظ دائمی ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس که وظیفه حفظ و حراست از منافع نامشروع امریکا در خلیج فارس، دریای عمان، دریای سرخ، خلیج عدن و بخشی از دریای سرخ را بر عهده دارد و تداوم تهدیدات سیاسی و نظامی بر علیه ایران در خلیج فارس.
4- محو ایدئولوژی حق طلبانه اکثریت شیعیان بحرین، در نتیجه همزیستی درازمدت با اندیشه های حاکمان وهابی سعودی.
5- محو زبان فارسی، هویت ایرانی و تاریخ کهن مجمع الجزایر بحرین که در سال 1349 با طرح رفراندومی فریب کارانه از ایران تجزیه و به ظاهر استقلال گرفت.

بدون اغراق بحرین یکی از مهم ترین مناطق استراتژیک در خلیج فارس بشمار میرود که نزدیکی آن به ایران یا عربستان میتواند معادلات منطقه را به سود هر دو طرف تغییر دهد. در حال حاضر متاسفانه بحرین یکی از پایگاههای حفظ منافع آمریکا در خلیج فارس بشمار میرود و پیمان دفاعی بین ایالات متحده و بحرین نه تنها دسترسی ایالات متحده به پایگاه های هوایی بحرین را امکانپذیر نموده است، بلکه موقعیت استراتژیک بهتری را برای تدارکات نیروی هوایی فراهم می آورد. بحرین تنها کشور عربی است که به نیروهای ائتلاف اجازه گشتزنی در خلیج فارس را داده و در این رابطه یکی از ناوهای اصلی خودش را برای مأموریت نیروهای ائتلاف برای مبارزه با دزدی دریایی در اختیار آنها گذاشته است. بحرین اولین و اصلی ترین مکان برای انتقال کمک ها برای عملیات در افغانستان است. لذا دولت ایالات متحده از پشتیبانی و تقویت دولت نامشروع آل خلیفه هیچ گاه فروگذاری نکرده است. گیرنده اصلی چنین کمک هایی نیروی نسبتاً کوچک دفاعی بحرین است که حدود ۱۳۰۰۰ پرسنل دارد، به علاوه گارد ملی که ۱۲۰۰ نفر پرسنل دارد. نیروی دفاعی و پلیس بحرین از سنی های بحرین هستند. اما گفته می شود که درصد ناشناخته ای از آنها مهاجرین از کشورهای پاکستان، یمن، اردن، عراق و جاهای دیگر هستند که به بحرین آورده شده اند. بنابراین در تحولات بحرین می توان با اطمینان گفت که منافع ملی ایالات متحده در این کشور بر شعارهای ظاهری مورد حمایت آمریکا مبنی بر دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی اولویت داشته است و ایالات متحده در فرآیند سیاست خارجی خود در قبال تحولات بحرین همواره به منافع و امنیت ملی خود چشم داشته و در این میان حق مردم بحرین را برای دستیابی به یک حکومت مردمی و دموکراتیک نادیده می گیرد.

نقش جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این اقدام
دستگاه دیپلماسی کشور که وظیفه دفاع از منافع ملی و سیاسی و دینی کشور را در عرصه جهانی برعهده دارد در مواجهه با این طرح ضد ایرانی خاندان آل خلیفه و آل سعود وظیفه ای سنگین را بر عهده دارد. لذا از یک سو بایستی در جبهه غربی- اروپایی که بر علیه ایران بسیج شده اند و از هیچ تحریم و تهدیدی برعلیه ایران کوتاهی نمی کنند، با رعایت حفظ آرامش و دفاع از منافع کشور ایستادگی کند و از سوی دیگر در مقابل حکام متحجر منطقه که دست در دست ایالات متحده در تلاش برای متوقف کردن کشتی بیداری اسلامی هستند، نقش سکاندار این کشتی را ایفا نماید، چراکه انقلابهای منطقه نخستین بار در ایران پایه گذاری شد و امام خمینی ره بودند که این موج بیداری را در میان ملتهای مسلمان به حرکت انداختد و شایسته است رهبری این مسیر با تدابیر امام خامنه ای هدایت و به سرانجام خود برسد. بدون تردید وظیفه تاریخی و دینی ملت بزرگ ایران و اولویت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این برهه حساس از زمان ممانعت از هرگونه الحاق بحرین به عربستان و به سرانجام رساندن انقلاب به حق اکثریت مردم بحرین است. انقلابی که پس از به ثمر نشاندن آن شاهد تحولات بزرگی در منطقه نفت خیر خلیج فارس خواهیم شد که این تحولات معادلات جهانی را به سود ملتهای مسلمان و به ویژه ملت ایران تغییر خواهد داد.



دیدگاه خود را بیان کنید